آستان مقدس امام حسین (علیه السلام)

تاریخچه آستان مقدس موقعیت قبر امام حسین(علیه السلام) و شهدا به نوشته شیخ مفید، پس از آنکه لشکر عمر سعد به کوفه بازگشتند، گروهی از قبیله بنی‌اسد که در منطقه «غاضریه» اقامت داشتند، به محل جنگ آمدند و بر امام حسین(علیه السلام)&nbs
تاريخچه آستان مقدس
موقعيت قبر امام حسين(عليه السلام) و شهدا
به نوشته شيخ مفيد، پس از آنكه لشكر عمر سعد به كوفه بازگشتند، گروهي از قبيله بنياسد كه در منطقه «غاضريه» اقامت داشتند، به محل جنگ آمدند و بر امام حسين(عليه السلام) و ياران ايشان، نماز خواندند و آنها را دفن كردند. آنها امام حسين(عليه السلام) را در محل قبر كنوني ايشان و فرزندش علياكبر را پايين پاي آن حضرت، به خاك سپردند. ساير شهداي كربلا را نيز در يكجا، كنار يكديگر در امتداد پايين پاي امام(عليه السلام)، دفن كردند. حضرت عباس(عليه السلام) را نيز در محل شهادت وي، در مسير غاضريه، جايي كه امروزه بارگاه ايشان قرار دارد، به خاك سپردند.[1]
گويند علت اينكه عباس را در محل شهادتش به خاك سپردند، آن بود كه بدن وي به چند قسمت، پاره پاره شده بود و امكان انتقال آن به كنار قبر امام حسين(عليه السلام) و ساير شهدا نبود. برخي نيز گفتهاند كه بنياسد، حبيب بن مظاهر را در محلي نزديك بالا سر امام حسين(عليه السلام) دفن كردند و بنيتميم، حر بن يزيد رياحي را به نقطهاي در فاصله يك ميل از قبر حسين(عليه السلام) منتقل و در آنجا دفن كردند.[2]
نخستين زائران قبر امام حسين(عليه السلام)
بارگاه ملكوتي سرور شهيدان، حضرت امام حسين(عليه السلام)، از نخستين هفتههاي پس از واقعه عاشورا، به زيارتگاهي براي شيعيان تبديل شد و از آن زمان تاكنون، همواره كانون توجه عاشقان و دوستداران آن حضرت بوده است.
برخي گفتهاند نخستين زائر امام حسين(عليه السلام)، «عبيدالله بن حر جعفي» بود[3] كه به گزارش طبري تاريخنگار، پس از واقعه عاشورا، همراه يارانش به كربلا گريخت و با ديدن اجساد يا قبور شهدا، ابياتي در رثاي امام حسين(عليه السلام) و بيان پشيماني خود از ياري نكردن آن حضرت، سرود.[4] اما در اين گزارش، به زيارت كردن عبيدالله بن حر از قبر امام(عليه السلام) و يارانش، اشاره صريحي نشده است. (تصوير شماره 117)
با اين حال، مشهور ميان علماي شيعه آن است كه نخستين زائر قبر شريف امام(عليه السلام)، «جابر بن عبدالله انصاري»، صحابي بزرگ پيامبر(صلي الله عليه و آله) بود كه در نخستين سالروز اربعين حسيني در 20 صفر سال 61ه .ق، به زيارت امام(عليه السلام) مشرف شد.[5] البته منابع ديگر شيعه، جزئيات زيارت وي را دو گونه گزارش كردهاند:
نخستين گزارش از عمادالدين طبري (متوفاي 525 ه .ق) است كه زيارت جابر را همراه با عطيه عوفي، به تفصيل گزارش كرده است. اما در آن، سخني از ملاقات وي با اهلبيت:، به ميان نياورده است.[6] خوارزمي نيز شبيه اين گزارش را با تفاوتهايي نقل كرده است.[7] گزارش دوم از سيد بن طاووس است كه زيارت جابر را بدون همراهي عطيه و به اختصار بيان كرده و به دنبال آن ملاقات جابر را با اسراي اهلبيت: كه از شام بازميگشتند، آورده است.[8] به هر حال، درباره تاريخ و جزئيات حضور جابر در كربلا و نيز امكان بازگشت اهلبيت: از شام به كربلا در روز اربعين و ديدار جابر با آنان، ميان علما و صاحبنظران، اختلافنظر وجود دارد.[9]
نخستين ساختمان قبر شريف
درباره نخستين ساختمان بنا شده بر قبر شريف امام حسين(عليه السلام)، در منابع تاريخي معتبر، اطلاع دقيقي در دست نيست. اما نويسندگان معاصر تاريخ كربلا و بارگاه امام حسين(عليه السلام)، اقوال و ادعاهايي را درباره تاريخ احداث نخستين بنا روي قبر بيان كردهاند كه از اعتبار تاريخي، برخوردار نيست. برخي گفتهاند قبيله بنياسد كه امام حسين(عليه السلام) و ساير شهيدان را به خاك سپردند، نخستين كساني بودند كه بر قبور آنان، تربتي ساختند. اما به نوشته برخي ديگر، مختار ثقفي، نخستين كسي بود كه به ساختوساز بر قبر مطهر اقدام نمود.[10] (تصوير شماره 118)
گرچه هيچيك از اين اقوال، مستند نيست و نميتوان به راحتي آنها را پذيرفت، اما وجود سقيفه (سايبان) يا گنبد كوچكي روي قبر شريف امام(عليه السلام)، در قرن دوم هجري، دور از ذهن نيست؛ زيرا در روايتي از امام صادق(عليه السلام) درباره چگونگي زيارت امام حسين(عليه السلام) و بيان زيارتنامه ايشان، آمده است: «اگر از سمت ورودي رو به مشرق آمدي، پس در ورودي بايست و بگو...».[11] همچنين در ادامه، پس از بيان زيارتنامه امام(عليه السلام) و حضرت علياكبر، آمده است كه «از سقيفه خارج ميشوي و مقابل قبور شهدا ميايستي».[12]
سيد محسن امين از اين عبارات، چنين نتيجهگيري كرده است كه بناي بارگاه
امام حسين(عليه السلام) در آن زمان، شامل سقيفهاي بوده كه يك درِ آن، سمت شرق قرار داشته است. اما به هر حال، در يا درهاي ديگري نيز وجود داشته است.[13] همچنين از اين زيارتنامه،
چنين استنباط ميشود كه قبر حضرت علياكبر(عليه السلام) نيز داخل سقيفه قرار داشته است.
امام حسين(عليه السلام) در آن زمان، شامل سقيفهاي بوده كه يك درِ آن، سمت شرق قرار داشته است. اما به هر حال، در يا درهاي ديگري نيز وجود داشته است.[13] همچنين از اين زيارتنامه،
چنين استنباط ميشود كه قبر حضرت علياكبر(عليه السلام) نيز داخل سقيفه قرار داشته است.
در روايت ديگري از امام صادق(عليه السلام)، از ايستادن بيرون از «گنبد»، پيش از ورود به روضه شريف امام حسين(عليه السلام)، سخن به ميان آمده است[14] و اين روايت، بر وجود گنبدي بر قبر شريف دلالت دارد.
تخريب قبر در دوره متوكل
برخي از نويسندگان معاصر، از تخريب بارگاه امام(عليه السلام) به دستور هارون الرشيد، سخن گفتهاند.[15] اما در منابع تاريخي، اشارهاي به اين موضوع نشده است و با توجه به اهتمام هارون به احداث گنبد و بارگاهي بر قبر امام علي(عليه السلام) در نجف، چنين اقدامي از وي، بعيد مينمايد. (تصوير شماره 119
اما متوكل عباسي كه به تصريح منابع معتبر تاريخي، دشمني و كينهاش به اهلبيت پيامبر: شناخته شده بود، دستور داد تا قبر امام حسين(عليه السلام) را تخريب نمايند و زائران را از گرد حرم آن حضرت، متفرق سازند و از زيارت ايشان منع كنند. برخي نويسندگان متأخر، از چهار بار تخريب قبر امام حسين(عليه السلام) در دوره متوكل، سخن گفتهاند. اما از منابع تاريخي و كهن، چنين برداشت ميشود كه در دوره متوكل، قبر امام حسين(عليه السلام) يك يا دو بار تخريب شده است. آنچه در بيشتر منابع تاريخي آمده، آن است كه متوكل در سال 236ه .ق، دستور داد قبر امام حسين(عليه السلام) را خراب كنند و محل آن را شخم بزنند، بذرپاشي كنند و آب بر آن ببندند. همچنين از آمدن مردم به آنجا جلوگيري نمايند و با زائران قبر آن حضرت، برخورد كنند.[16] (تصوير شماره 120)
اما شيخ طوسي در امالي خود، چنين نقل كرده است كه در سال 237ه .ق، متوكل يكي از فرماندهان خود را با عده زيادي از لشكريان فرستاد تا قبر امام حسين(عليه السلام) را خراب كنند[17] و مردم را از زيارت و اجتماع در آنجا منع كنند. او نيز به كربلا رفت و طبق دستور متوكل، عمل كرد. سپس متوكل در سال 247ه .ق متوجه شد كه مردم كوفه و سواد آن، همچنان به زيارت قبر امام حسين(عليه السلام) ميروند. ازاينرو فرمانده ديگري را با تعدادي از لشكريان خود به كربلا فرستاد تا اين بار قبر شريف را نبش كنند و زمين آن را شخم بزنند.[18] (تصوير شماره 121)
روند بازسازي و توسعه آستان تا آغاز دوره صفوي
گفته ميشود پس از تخريب قبر امام حسين(عليه السلام) به دستور متوكل، فرزندش منتصر كه پدر خود را به علت نصب و دشمني او با اهلبيت پيامبر: به قتل رسانيد، بارگاه امام حسين(عليه السلام) را بازسازي كرد و زائران قبر شريف آن حضرت را براي زيارت، آزاد گذاشت. در اين دوره، تعدادي از سادات و علويان و در رأس آنان، ابراهيم مجاب، فرزند محمد عابد، فرزند امام موسي كاظم(عليه السلام)، به كربلا مهاجرت كردند و اطراف حرم امام(عليه السلام) سكونت گزيدند.[19] همچنين گفته ميشود در دوره معتضد عباسي (حك: 279-289ه .ق)،
محمد بن زيد علوي، از داعيان زيدي طبرستان، به زيارت دو حرم امام علي(عليه السلام) در نجف و امام حسين(عليه السلام) در كربلا آمد و به بازسازي بناي حرم امام حسين(عليه السلام) اقدام نمود.[20]
محمد بن زيد علوي، از داعيان زيدي طبرستان، به زيارت دو حرم امام علي(عليه السلام) در نجف و امام حسين(عليه السلام) در كربلا آمد و به بازسازي بناي حرم امام حسين(عليه السلام) اقدام نمود.[20]
در منابع تاريخي كهن، به دو بازسازي، اشاره نشده است؛ اما از عمارت و ساختن بارگاه مطهر امام حسين(عليه السلام) به دستور عضدالدوله ديلمي، از امراي آل بويه، سخن به ميان آمده است.[21] ابناثير نيز در تاريخ خود به اقدامات عمراني عضدالدوله در كربلا در سال 369ه .ق، اشاره كرده است.[22] او همچنين در سال 371ه .ق، به زيارت قبر مطهر امام حسين(عليه السلام) مشرف شد و به سادات علوي و مردم ساكن مجاور بارگاه مقدس، كمكهاي مالي و غيرمالي فراواني كرد.[23]
در سال 369ه .ق، ضبّة بن محمد اسدي كه به راهزني ميپرداخت، بارگاه امام حسين(عليه السلام) را غارت كرد. عضدالدوله ديلمي نيز لشكري را به مقر وي، در شهر عينالتمر، فرستاد كه البته ضُبّه خود را نجات داد و فرار كرد. اما خانواده وي، اسير و اموالش مصادره شدند. ابناثير اين حادثه را عِقابي براي وي، در نتيجه غارت بارگاه
امام حسين(عليه السلام) دانسته است.[24]
امام حسين(عليه السلام) دانسته است.[24]
در سال 407ه .ق گنبد حرم امام حسين(عليه السلام) و رواقهاي آن در آتش سوخت. علت آتشسوزي اين بود كه عوام مردم، دو شمع (چراغ) بزرگ روشن كردند كه در نيمه شب روي ازارها سقوط كرد و آن را آتش زد و آتش به جاهاي ديگر سرايت كرد.[25] در همين دوره، ابوالحسن بن فضل رامهرمزي، وزير سلطانالدوله، حصار حرم امام حسين(عليه السلام) را بازسازي كرد.[26]
در اين دوره و دورههاي بعدي، بسياري از خلفاي عباسي و پادشاهان، به زيارت قبر امام حسين(عليه السلام) اهتمام داشتند. در سال 436ه .ق، سلطان ابوكاليجار مرزبان بن سلطانالدوله بويهي (متوفاي 440ه .ق) به زيارت حرم امام حسين(عليه السلام) در كربلا و حرم امام علي(عليه السلام) در نجف، مشرف شد.[27] در سال 479ه .ق، سلطان ملكشاه سلجوقي به همراه وزيرش نظامالملك، بارگاه مطهر امام حسين(عليه السلام) را زيارت كردند.[28]
در ربيعالثاني سال 553ه .ق نيز المقتفي لامرالله[29] و در سال 696ه .ق، سلطان غازان، پادشاه ايلخاني، اين بارگاه مقدس را زيارت كردند.[30] بسياري از بازديدهاي پادشاهان، بازسازيها و اقدامات خيريهاي را از سوي آنها به دنبال داشته است؛ براي مثال، ملكشاه در زيارت خود در سال 479ه .ق دستور بازسازي ديوار حرم را صادر كرد.[31] (تصوير شماره 122)
به گزارش ابن شهرآشوب، در نيمه اول قرن ششم هجري، المسترشد بالله، خليفه عباسي، به اين بهانه كه «قبر، نيازي به خزانه ندارد»، اموال حرم حسيني و كربلا و نجف را غارت كرد و آن را ميان لشكريان خود تقسيم كرد. اما طولي نكشيد كه او و پسرش، به قتل رسيدند.[32] او در زماني كه درگير جنگ با سلطان مسعود بن محمد ابن ملكشاه سلجوقي بود، به دست فداييان اسماعيلي، در سال 529ه .ق، كشته شد.[33] با توجه به سال كشته شدن مسترشد، به نظر ميرسد كه قضيه غارت اموال نيز در همين سال، يعني سال 529ه .ق، اتفاق افتاده است.[34]
در زمان حمله ويرانگر مغولان، به فرماندهي «هولاكو» به عراق در سال 656ه .ق، با درايت و تدبير علماي شيعه، از جمله سيد بن طاووس، دو بارگاه مطهر امام علي(عليه السلام) و امام حسين(عليه السلام) و دو شهر مهم شيعه، يعني حله و كوفه، از تخريب و كشتار در امان ماندند.[35] ابنبطوطه، جهانگرد مسلمان كه در سال 727ه .ق از كربلا بازديد نمود، در توصيف اين شهر و ساختمان آستان مقدس امام حسين(عليه السلام) مينويسد:[36]
كربلا شهر كوچكي است كه نخلستانها، اطراف آن را گرفتهاند و از رودخانه فرات، آبياري ميشود. روضه مقدسه امام حسين، داخل شهر واقع شده است و مدرسهاي بزرگ و زاويهاي دارد كه در آن، براي مسافران طعام ميدهند. خادمان و حاجبان بر در روضه امام ايستادهاند و ورود به حرم، بدون اجازه آنان ميسر نيست. هنگام ورود، بايد عتبه شريفه را كه از نقره است، بوسيد. روي قبر، قنديلهاي زرين و سيمين گذاشته شده و از درهاي آن، پردههاي حرير، آويختهاند.
در سال 767ه .ق، امينالدين مرجان بن عبدالله كه سلطان اويس، پادشاه آلجلاير، او را والي بغداد، نموده بود، به كربلا آمد و در مجاورت آستان امام حسين(عليه السلام) مسجد و منارهاي ساخت و املاك خود در بغداد، كربلا و عينالتمر را وقف آن نمود. مناره اين مسجد كه به نام «مناره عبد» شناخته ميشد و از منارههاي تاريخي ارزشمند عراق به شمار ميآمد، در دوره اخير، توسط شهرداري كربلا، از بين رفت.
در همين سال، سلطان اويس، نيز به بازسازي و توسعه بناي آستان مقدس اقدام نمود و پس از وي، فرزندانش به نامهاي سلطان حسن و سلطان حصين، كار تكميل بنا و توسعه را ادامه دادند. تاريخ اين توسعه بناي آستان، در كتيبهاي در محلي كه امروزه در حرم امام حسين(عليه السلام) به نام «نخله مريم» شناخته ميشود، ثبت شده بود. اما در سال 1216ه .ق، عثمانيها آن را از محل خود برداشتند و اثري از آن، باقي نگذاشتند.
عبدالجواد كليددار معتقد است كه ساختمان كنوني آستان امام حسين(عليه السلام)، مربوط به توسعه بناي آن در دوره سلطان اويس است. اما پس از آن، بارها دولتمردان شيعه و عثمانيها، در آن بازسازي و تغييراتي ايجاد كردهاند. در نتيجه، بهصورت اوليه خود، باقي نمانده است.[37] ميگويند در جريان توسعه آل جلاير، دو مناره، مجاور ايوان اصلي حرم ايجاد شد كه علامه سماوي، ماده تاريخ آن را عبارت «دو ستون زرين»، معادل 793ه .ق، گفته است.[38] (تصوير شماره 123)
روند بازسازي و توسعه آستان در دوره صفوي
در سال 914ه .ق، شاه اسماعيل اول صفوي، بغداد را فتح كرد و سپس به زيارت قبر امام حسين(عليه السلام) در كربلا آمد و هدايايي به بارگاه مقدس هديه كرد.[39] همچنين گفتهاند كه او در سال 920ه .ق، دستور ساخت شش صندوقچه چوبي خاتم و منبتكاري نفيس را صادر كرد تا بر قبور مطهر امامان مدفون در عراق، نصب شود كه البته صندوقچه قبر امام حسين(عليه السلام)، پس از وفات شاه اسماعيل در سال 932ه .ق، روي قبر مطهر نصب گرديد.[40]
در سال 941ه .ق پادشاه عثماني، سلطان سليمان قانوني، به زيارت كربلا آمد و دستور بازسازي و مرمت بناي آستان امام حسين(عليه السلام) را صادر كرد.[41] در كتاب بيان منازل سفر العراقين تأليف نصوح مطراقچي، كه موضوع آن شرح لشكركشيهاي سلطان سليمان قانوني به عراق عرب و عجم است، نگارهاي هنري از آستان مقدس وجود دارد كه نشاندهنده تصوير و وضعيت تقريبي ساختمان آن در زمان بازديد سلطان سليمان است.
در سال 980ه .ق، شاه طهماسب صفوي با دولت عثماني، عهدنامه صلحي امضا كرد و به زيارت كربلا آمد و دستور بازسازي آستان مقدس و مسجد واقع در شمال حرم و توسعه رواق حرم و صحن از سمت شمال را صادر كرد. در همين سال، حسن بغدادي تبريزي، از نزديكان شاه طهماسب، گنبد حرم را طلاكاري كرد و در سال 982ه .ق، بازسازي مناره عبد، به دستور شاه طهماسب، به پايان رسيد.[42] شيخ محمد سماوي مادّه تاريخ اين بازسازي را به فارسي «انگشت يار» و به عربي «خنصر الأحب» كه معادل عربي همان عبارت فارسي ميباشد، گفته است.[43]
در سال 1032ه .ق، شاه عباس كبير صفوي، وارد عراق شد و پس از زيارت قبر اميرمؤمنان(عليه السلام)، به زيارت قبر امام حسين(عليه السلام) رفت. سپس دستور داد تا براي نخستين بار، ضريح مشبكي از جنس مس، تهيه و روي قبر نصب گردد. اين ضريح تا سال 1357ه .ق، در محل خود باقي بود. سپس آن را برداشتند و صندوق و محفظه شيشهاي را كه براي حفاظت صندوق خاتم است، بهجاي آن گذاشتند. همچنين به دستور وي، گنبد مطهر، كاشيكاري گرديد و ساختمان حرم و صحن و رواقها، بازسازي شد.[44]
در سال 1048ه .ق، شاه صفي اول صفوي، به زيارت امام حسين(عليه السلام) آمد و اموالي را براي بازسازي حرم مطهر، اختصاص داد. به دستور وي، مسجد پشت سر را بازسازي كردند و ديوار صحن را از سمت شمال، خراب كردند و مساحت صحن را توسعه دادند و رواق شمالي را ساختند.[45]
در سال 1153ه .ق، گوهرشاد بيگم، دختر شاه سلطان حسين صفوي و همسر نادرشاه افشار، به تعمير و تزيين و كاشيكاري حرم، اقدام كرد. او كف حرم را با كفپوش نفيس، فرش نمود و براي كليه درهاي حرم، پردههاي نفيسي نصب كرد و بالاي ضريح نيز چراغي از طلاي خالص قرار داد.[46]
تجاوز و حمله وحشيانه وهابيها به كربلا
يكي از برجستهترين و در عين حال وحشيانهترين حوادث تجاوز به شهر مقدس كربلا و بارگاه مطهر امام حسين(عليه السلام)، فاجعه حمله وهابيها در سال 1216ه .ق بود كه ويراني و آتشسوزي بارگاه مطهر و غارت و كشتار مردم را به دنبال داشت. اين حادثه، در دوره حكومت عبدالعزيز بن سعود، از حاكمان دولت اول آل سعود در منطقه نجد عربستان، اتفاق افتاد. شعراي شيعه عراقي، در اشعار خود، به زشتي و شدت حادثه و تأثر خود از آن اشاره كردهاند و بسياري از علما و نويسندگان نيز ابعاد و جزئياتي از حادثه را ثبت كردهاند كه در اينجا شرح اين ماجرا را از زبان يك نويسنده غربي، يعني مستر استفان هميسلي لونكريك در كتابش، چهار قرن از تاريخ عراق، نقل ميكنيم:[47]
خبر نزديك شدن وهابيها به كربلا، شامگاه روز دوم ماه آوريل سال 1801م و هنگامي كه بيشتر ساكنان شهر، به زيارت نجف اشرف رفته بودند، منتشر شد. از اينرو حاضران در شهر، با عجله و شتاب، درها را بستند. اما وهابيها كه ششصد نفر پياده و چهارصد نفر سواره، برآورد شدهاند، فرود آمدند و چادرهاي خود را برپا كردند و نيروهاي خود را به سه دسته تقسيم نمودند. آنان از زاويه يكي از زائرسراها در ناحيه «باب المخيم»، روزنهاي در ديوار گشودند و بهطور ناگهاني، داخل يك زائرسرا شدند و به نزديكترين دروازههاي شهر حمله كردند و با گشودن ساده و راحت آن، داخل شهر شدند. ساكنان، وحشت كردند و سراسيمه پا به فرار گذاشتند و نميدانستند چه كنند.
وهابيهاي خشن، راه خود را بهسوي روضه مقدسه گشودند و شروع به تخريب آن كردند. تمام آرايههاي معماري، نظير قضيب معدني، كتيبههاي چوبي از جنس ساج و آيينههاي بزرگ را از جا كندند و هداياي نفيس و نذورات گرانبها، اعم از پيشكشهاي صاحبمنصبان و زمامداران و سلاطين و شاهان فارس را غارت نمودند. همين طلاهاي ديوارها و سقف را جدا ساختند و شمعدانيها، سجاده و آويزهاي ارزشمند و قيمتي را برداشتند و درهاي منبتكاري شده و خلاصه هر وسيلهاي از اين قبيل را جمعآوري نمودند و به بيرون حرم، انتقال دادند.
مستر لونكريك، در ادامه، از كشته شدن بسياري از اهالي بيگناه كربلا، سخن گفته و نوشته است:[48]
افزون بر اين كارها، حدود پنجاه نفر را نزديك ضريح و پانصد نفر را نيز بيرون حرم در صحن، به قتل رساندند. اين مهاجمان وحشي در شهر هم، دست به فساد و تخريب زدند و به هر كسي رسيدند، او را بيرحمانه كشتند. همچنين به هر خانهاي دستبرد زدند و به پير و كودك رحم نكردند و حرمت هيچ زن و مردي را نگاه نداشتند. از همين روي، هيچ جنبندهاي از كشتار وحشيانه يا اسارتشان، در امان نماند. بعضي، شمار كشتهشدگان را هزار نفر و برخي ديگر، پنج برابر آن (پنج هزار نفر) برآورد كردهاند.
روند بازسازي و توسعه آستان از دوره قاجار تا زمان حاضر
پس از روي كارآمدن قاجار، آقا محمدشاه قاجار دستور داد تا گنبد حرم امام حسين(عليه السلام) بازسازي و سپس بهطور كامل، طلاكاري شود. برخي تاريخ اين كار را 1206ه .ق و برخي نيز 1207ه .ق، بيان كردهاند.[49] اما در كتاب «تاريخ محمدي» كه تأليف آن در سال 1211ه .ق پايان يافته است، سال 1205ه .ق ذكر شده و ماده تاريخ آن از قول سليمان صباحي كاشاني، چنين آمده است: «در گنبد حسين علي زيب جست زر». اما عددي كه از اين مصرع به دست ميآيد، 1207 است[50] كه شايد تاريخ پايان طلاكاري گنبد باشد.
در سال 1220ه .ق، محمدعلي ميرزاي قاجار (م1237ه .ق) اموال فراواني را براي بازسازي ويرانيهاي بهجا مانده از حمله وحشيانه وهابيها اختصاص داد.[51] در
سال 1232ه .ق نيز، به دستور يكي از زنان فتحعليشاه قاجار، ايوان روضه مقدسه، طلاكاري گرديد. او در سال 1229ه .ق، به همراه چهل هزار زائر ايراني، به كربلا ميرود كه در همان زمان، اين شهر به محاصره عشاير در ميآيد. از اينرو نذر ميكند در صورت رهايي از محاصره، به طلاكاري ايوان اقدام نمايد.[52]
سال 1232ه .ق نيز، به دستور يكي از زنان فتحعليشاه قاجار، ايوان روضه مقدسه، طلاكاري گرديد. او در سال 1229ه .ق، به همراه چهل هزار زائر ايراني، به كربلا ميرود كه در همان زمان، اين شهر به محاصره عشاير در ميآيد. از اينرو نذر ميكند در صورت رهايي از محاصره، به طلاكاري ايوان اقدام نمايد.[52]
در سال 1276ه .ق ناصرالدينشاه قاجار، دستور داد تا پوشش طلاي گنبد بارگاه امام حسين(عليه السلام) با طلاهاي جديد عوض شود. او اجراي اين كار را به شيخ عبدالحسين طهراني، كه به دستور وي براي اجراي خدمات عمراني در عتبات عاليات، به عراق آمده بود، واگذار كرد. طلاهاي قديمي گنبد امام حسين(عليه السلام) نيز به آستان كاظمين انتقال يافت و بر گنبد اين آستان، نصب گرديد.[53] بر كتيبههاي موجود بر گردن گنبد حرم امام حسين(عليه السلام)، به طلاكاري آن در دوره ناصرالدينشاه، اشاره شده و تاريخ آن، 1273ه .ق، ثبت شده است.
همچنين شيخ عبدالحسين طهراني به دستور ناصرالدينشاه، اقدامات عمراني مهم ديگري نيز در آستان مقدس حسيني اجرا كرد. او در سال 1276ه .ق، دكه بزرگ واقع در نماي جنوبي حرم مطهر را كه ايوان طلاي حرم را پوشش ميدهد، بنا كرد. سقف و ستونهاي ايوان، چوبي بود و ستونهاي آن، از درختهاي جنگلي هند آورده شده بود.[54] او همچنين كارهاي ديگري را آغاز كرد؛ از جمله ساختن ايوان معروف به ناصري در صحن آستان؛ ساختن مسجد ناصري در ضلع غربي آستان حسيني، ساختن مدرسه زينبيه نزديك تل زينبيه و ساختن مدرسه صدر از ثلث اموال ميرزا تقيخان نوري، صدراعظم ناصرالدينشاه.[55] همانگونه كه در ادامه به تفصيل بيشتري بيان خواهد شد، متأسفانه اين مسجد و مدارس ديني، بعدها به بهانه احداث خيابان اطراف حرم، خراب شد و از بين رفت.
در سال 1279ه .ق، كار ساخت طبقه دوم حجرهها و ايوانچهها، گرداگرد صحن شريف امام حسين(عليه السلام) اجرا شد و سپس نماي آن، كاشيكاري گرديد.[56] در سال 1283ه .ق، شيخ عبدالحسين طهراني به كربلا بازگشت تا بر كار تكميل اقدامات عمراني ناصرالدينشاه، نظير ساخت مسجد و ايوان ناصري، نظارت كند.[57]
در سال 1287ه .ق، ناصرالدينشاه كه از سوي پادشاه عثماني، رسماً براي زيارت عتبات عاليات عراق دعوت شده بود، وارد كربلا شد و با توجه به خدمات عمراني وي در آستان حسيني، مورد استقبال مردم، علما و بزرگان كربلا قرار گرفت.[58]
همچنين در دوره ناصرالدينشاه، گنبد حرم امام حسين(عليه السلام) از داخل آينهكاري و تزيين گرديد و كتيبههايي حاوي آيات قرآن و نيز اشعار محتشم كاشاني، بر آن قرار داده شد.[59] سپس سقف و بخش فوقاني ديوار رواقهاي گرداگرد حرم، آينهكاري و تزيين گرديد كه در يكي از كتيبههاي موجود در حرم، تاريخ پايان تزيينات، سال 1295ه .ق و تاريخ پايان آينهكاري، سال 1301ه .ق، ثبت شده است.[60]
در سال 1296ه .ق، نماي بيروني غربي روضه مطهره و ايوان بالاسر زيبايي به دست معمار ايراني، استاد احمد شيرازي به شكل زيبايي كاشيكاري و با مقرنسكاري تزيين گرديد.[61] در سال 1310ه .ق حسنرفيق پاشا، والي بغداد، چند تار موي منسوب به
پيامبر اعظم(صلي الله عليه و آله) را به حرم امام حسين(عليه السلام) هديه كرد كه بدين مناسبت، مراسم باشكوهي در كربلا برگزار شد.[62]
پيامبر اعظم(صلي الله عليه و آله) را به حرم امام حسين(عليه السلام) هديه كرد كه بدين مناسبت، مراسم باشكوهي در كربلا برگزار شد.[62]
در سال 1365ه .ق ـ 1945م همه سردابهاي موجود زير رواقها و ايوان طلاي حرم كه تا پيش از اين محل دفن مردگان بود، با سيمان پر شد و دفن مردگان در آنها، ممنوع اعلام شد.[63]
[5]. مسارّ الشيعة، الشيخ المفيد، ص46؛ مصباح المتهجد، الطوسي، ج2، ص787؛ العدد القوية، العلامة الحلي، ص219.
[9]. براي آگاهي بيشتر، ر.ك: تاريخ در آينة پژوهش، «پژوهشي در اربعين حسيني(عليه السلام)»، محسن رنجبر، ش 5، بهار 1384، صص 157 و 192.
[10]. تاريخ كربلا و حائر حسيني، عبدالجواد الكليددار، ص208؛ نزهة اهل الحرمين في عمارة المشهدين، السيد حسن الصدر، ص23.
[11]. «اذا اتيت الباب الذي يلي الشرق فقف علي الباب وقل: ...». اعيان الشيعه به نقل از كامل الزيارات، ابنقولويه. در متن چاپ موجودِ كامل الزيارات، عبارت ايستادن بر درِ شرقي، به چشم نميخورد.
[16]. تاريخ الطبري، ج9، ص185؛ الكامل في التاريخ، ج7، ص55؛ وفيات الاعيان، ج3، ص365. در تاريخ طبري در اينباره آمده است: «وفيها امر المتوكل بهدم قبر الحسين بن علي وهدم ما حوله من المنازل والدور وان يحرَث ويبذَر ويسقي موضع قبره وان يمنع الناس من اتيانه فذكر ان عامل صاحب الشرطة نادي في الناحية: من وجدناه عند قبره بعد ثلاثة بعثنا به إلي المطبَق فهرب الناس وامتنعوا من المصير اليه وحُرِث ذلك الموضع وزُرِع ما حواليه».
[17]. در برخي نسخههاي امالي، بهجاي خراب كردن، عبارت پراكندن از قبر امام حسين(عليه السلام) آمده و علامه مجلسي در بحار الانوار، عبارت دوم را از نسخههاي مصحّح، نقل كرده است. بنابراين معلوم نيست متوكل در سال 237 ه .ق قبر را خراب كرده باشد. ر.ك: آينه پژوهش، «لغزشها در تاريخ بارگاه سيدالشهداء(عليه السلام)»، سيد حسن فاطمي، ص10.
[32]. در چاپ جديد مناقب آل ابيطالب، ج2، ص387؛ تنها كربلا و حائر حسيني ذكر شده است. اما در چاپ قديمي، ج2، ص171، شهر نجف نيز افزوده شده است و با توجه به اينكه ابن شهرآشوب، اين حادثه را در باب معجزات امام علي(عليه السلام) آورده است، غارت اموال نجف نيز تأييد ميشود.