مساجد متبرکه و زیارتگاههای پیامبران

123. مسجد بُراثا مسجد براثا، از مساجد تاریخی و مقدس شیعیان عراق است که در قرون اولیه اسلامی، به شدت مورد توجه و اهتمام آنان بوده است. اهمیت و تقدس این مسجد برای شیعیان، از روایاتی سرچشمه می‌گیرد که در فضیلت این مسجد، نقل شده است؛ از جمله در تعدادی
123. مسجد بُراثا
مسجد براثا، از مساجد تاريخي و مقدس شيعيان عراق است كه در قرون اوليه اسلامي، به شدت مورد توجه و اهتمام آنان بوده است. اهميت و تقدس اين مسجد براي شيعيان، از رواياتي سرچشمه ميگيرد كه در فضيلت اين مسجد، نقل شده است؛ از جمله در تعدادي از منابع شيعه، رواياتي نقل شده است كه حضرت امام علي(عليه السلام)، در مسير بازگشت خود از جنگ نهروان، در محل اين مسجد توقف كرد و با اصحاب خود، نماز جماعت ادا نمود. يك راهب مسيحي كه در صومعه خود، نزديك اين مسجد ميزيست، با مشاهده نماز گزاردن امام(عليه السلام) در اين مكان، به حضور ايشان رسيد و اسلام آورد. البته در منابع مختلف، اين حادثه با جزئيات متفاوتي، نقل شده است. (تصوير شماره 210)
براساس روايت شيخ صدوق و شيخ طوسي كه سند آن به جابر بن عبدالله انصاري ميرسد، لشكر صد هزار نفره اميرمؤمنان(عليه السلام) پس از بازگشت از جنگ خوارج، به امامت امام(عليه السلام) در براثا نماز خواندند. يك [راهب] مسيحي از صومعه خود پايين آمد و سراغ فرمانده لشكر را گرفت. آنها امام(عليه السلام) را به او نشان دادند و او از امام پرسيد كه آيا تو پيامبر يا وصي پيامبري؟ امام نيز خود را وصي پيامبر معرفي كرد. راهب گفت كه من صومعه خود را به احترام اين جايگاه (براثا)، در اينجا ساختهام و در كتب آسماني خواندهام كه در اينجا و با اين جمعيت، جز پيامبر يا وصي پيامبر، نماز نميخواند. سپس اسلام آورد و همراه با لشكر امام(عليه السلام) به كوفه رفت.[1]
شيخ طوسي به نقل از شيخ مفيد، داستان متفاوتي از اين داستان را با تفصيل و جزئيات بيشتر، از امام محمد باقر(عليه السلام) نقل كرده كه متن كامل آن، چنين است:[2]
هنگامي كه اميرمؤمنان(عليه السلام) از جنگ با خوارج باز ميگشت، به «زوراء» رسيد و به مردم فرمود: «اينجا زوراء است. پس حركت كنيد و از آن دور شويد. همانا «خسف» و فرو رفتن در آن، از فرو رفتن ميخ در اَلَك، تندتر است». پس هنگامي كه به منطقهاي از زمين آنجا رسيد، پرسيد: «اين چه زميني است؟» گفتند: «بحرا». حضرت فرمود: «زميني شورهزار است. از آن دور شويد و به سمت راست، حركت كنيد». هنگامي كه به «يمنة السواد» رسيد، راهبي را در صومعهاي مشاهده كرد و از وي پرسيد: «اي راهب! آيا در اينجا فرود آييم؟» راهب گفت: «با سپاهيانت در اين زمين فرو ميا». امام پرسيد: «چرا؟» راهب گفت: «ما در كتابمان خواندهايم كه جز وصي پيامبر كه به همراه سپاهيانش در راه خدا ميجنگد، در اين منطقه فرو نميآيد». اميرمؤمنان به او فرمود: «من سرور اوصيايم». راهب گفت: «پس تو همان كممويترين مرد قريش و جانشين محمد9 هستي!». اميرمؤمنان به او فرمود: «من همانم».
پس راهب نزد او آمد و گفت: «شريعت و آيين اسلام را بر من عرضه بدار. من در انجيل، صفات تو را يافتهام و [اينكه] تو در زمين براثا (خانه مريم3 و زمين عيسي(عليه السلام فرو ميآيي». اميرمؤمنان گفت: «بايست و چيزي را به ما خبر مده». سپس به مكاني رسيد و فرمود: «به اينجا ضربهاي بزنيد». آنگاه با پاي خود، ضربهاي به آنجا زد و چشمهاي روان، از آن محل جوشيد. امام فرمود: «اين چشمه مريم3 است كه براي وي شكافته شد». سپس فرمود: «اينجا را به مقدار هفده ذراع بكنيد». پس آنجا را كندند و صخرهاي سفيد، نمايان گشت. حضرت فرمود: «اينجا مريم۳، حضرت عيسي(عليه السلام) را از شانهاش بر زمين گذاشت و نماز خواند.
سپس اميرمؤمنان، صخره را محكم ساخت و بر آن، نماز گزارد و در آنجا چهل روز باقي ماند و نماز را كامل برپا داشت و خانواده خود را در خيمهاي نزديك كه صدايشان به حضرت ميرسيد، جاي داد. سپس فرمود: «اينجا زمين براثا و خانه مريم3 است و در اين جايگاه مقدس، پيامبران نماز گزاردهاند». امام باقر(عليه السلام) [در ادامه] فرمود: «و ما يافتيم كه ابراهيم(عليه السلام) در اينجا، پيش از عيسي(عليه السلام) نماز خوانده است».
شبيه اين روايت را نيز قطب راوندي نقل كرده است.[3]
ابنشهر آشوب در كتاب خود، بخشي از همين روايت را كه دربرگيرنده خبر ضربه زدن ايشان به زمين و جوشيدن چشمه و كندن زمين و يافتن صخره سفيد است، از محمد بن قيس نقل كرده است.[4] او همچنين خبر ديگري را از حارث اعور، عمرو ابن حريث و ابوايوب، نقل كرده است كه در آن، اشارهاي به جوشيدن چشمه آب و يافتن صخره سفيد، نشده است. اما محتواي كلي آن، مشابه بخش آغازين روايت امالي طوسي (داستان اسلام آوردن راهب) است. البته با اين تفاوت كه براساس روايت ابن شهرآشوب، نام راهب، «حباب» است و اميرمؤمنان(عليه السلام) به وي، دستور داد تا دير خود را به مسجد تبديل كند و او نيز همراه اميرمؤمنان(عليه السلام)، به كوفه رفت و در آنجا اقامت كرد و پس از شهادت امام(عليه السلام)، به مسجد براثا بازگشت.[5]
ابن شهرآشوب در ادامه، روايتي را به نقل از «زاذان»، از اميرمؤمنان(عليه السلام) نقل كرده است كه در واقع، دنباله روايت قبلي است؛ چنانكه در آن، آمده است:
امام(عليه السلام) از «حبّاب» پرسيد:[6] «از كجا آب مينوشي؟» گفت: «از دجله». امام پرسيد: «چرا چشمهاي حفر نميكني تا از آن آب بياشامي؟» راهب گفت: «حفر كردم. اما آب آن، شور بود». امام فرمود: «اكنون چشمه ديگري حفر كن». پس راهب چشمهاي حفر كرد و آب زلالي از آن، خارج شد. امام فرمود: «اي حباب! از اين پس، آب آشاميدني تو از اينجا خواهد بود».
همچنين در برخي از منابع شيعه، تنها به نماز خواندن امام علي(عليه السلام) در براثا، در بازگشت از جنگ نهروان، بدون اشاره به داستان اسلام آوردن راهب يا آشكار كردن چشمه و ساير وقايع آن، اشاره شده است.[7] (تصوير شماره 211)
در برخي منابع ديگر، بدون اشاره به داستان حضور و نماز خواندن امام علي(عليه السلام) در براثا، فضايل ديگري براي مسجد براثا، نقل شده است؛ از جمله ابن قولويه به سند خود از ابوالحسن حذاء، از امام جعفر صادق(عليه السلام) نقل كرده است كه ايشان فرمود:
اِنّ الى جانبكم مقبرة يقال لها براثا يحشر منها عشرون ومائة ألف شهيد كشهداء بدر.
در سمت شما، قبرستاني وجود دارد كه به آن براثا ميگويند و از آن، صد و بيست هزار شهيد همانند شهداي بدر، محشور خواهند گشت.[8]
براثا در اصل، روستايي قديميتر از بغداد بود كه پس از توسعه اين شهر، به يكي از محلههاي اطراف آن، تبديل شد. موقعيت آن، جنوب باب محول، در سمت قبله كرخ بود.[9] درباره تاريخ بناي مسجد براثا، اطلاع دقيقي در دست نيست. براساس يكي از نقلهاي ابن شهرآشوب كه گذشت، اين مسجد را راهب مسيحي ساكن آنجا پس از اسلام آوردن خود، به دستور اميرمؤمنان(عليه السلام) بنا كرد.[10] از ميان جغرافيدانان مسلمان نيز ابنحوقل، ساخت مسجد را به امام علي(عليه السلام) نسبت داده است.[11]
در سده چهارم هجري، مسجد براثا، محل توجه شيعيان بود و آنها در آن مينشستند و نماز ميخواندند. در سال 313ه .ق ـ 925 م، به مقتدر عباسي خبر رسيد كه شيعيان در اين مسجد، جمع ميشوند و به صحابه پيامبر، دشنام ميدهند. از اينرو به دستور وي، در يك روز جمعه كه انبوه شيعيان در مسجد مشغول نماز بودند، مسجد با خاك يكسان شد و بسياري از حاضران، دستگير و زنداني شدند و زمين مسجد، به گورستان پشت آن ملحق گشت.
سپس در سال 328ه .ق ـ 940 م، به دنبال درخواست شيعيان، «بَجكَم ماكاني»، وزير الراضي خليفه عباسي، دستور بازسازي و توسعه مسجد را صادر كرد. بسياري از زمينهاي اطراف مسجد، از جمله گورستان نزديك آن، خريداري شد و با فتواي فقها، قبرهاي بسياري نبش، و بقاياي اجساد در جايي ديگر، دفن گرديد. در ساختمان مسجد، گچ و آجر به كار رفت و سقف آن از چوب ساجِ منقوش ساخته شد و بر كتيبه مسجد نام الراضي حك گرديد و مردم بار ديگر براي نماز و تبرك بدانجا روي آوردند.[12]
به گفته منابع تاريخي، بازسازي مسجد در سال 329ه .ق، به پايان رسيد[13] و با تعيين احمد بن فضل هاشمي، امام جماعت رصافه، به عنوان امام براثا از جانب خليفه، نخستين نماز جمعه در هجدهم همين ماه، با حضور انبوه بغداديان و صاحب شرطه، به صورت رسمي اقامه شد. سپس بعدها به دستور متقي عباسي، منبري از دوره هارونالرشيد كه در انبار جامع منصور، نگهداري ميشد، در قبلهگاه مسجد نصب شد. بر كتيبه اين منبر، عبارتي به شرح زير وجود داشت: «ممّا امر به الرشيد سنة اثنتين وتسعين ومائة على يد الفضل بن الربيع»؛ «اين منبر در سال 192ه .ق، به دستور هارون الرشيد و به دست فضل بن ربيع، ساخته شد».[14]
پس از درگذشت بجكم، حنبليان بغداد كه تعصب زيادي عليه شيعه داشتند، تلاش كردند بار ديگر مسجد براثا را ويران كنند. اما به دستور متقي، تعدادي از حنبليان دستگير شدند و مورد تنبيه و شكنجه قرار گرفتند. ابنجعفر خياط نيز دستور داد تا مسجد براثا، حفظ شود و هركس را كه تلاش كرده بود تا مسجد را خراب كند، گردن بزنند.[15]
همانگونه كه از نوشته مورخان و ساير منابع برميآيد، مسجد براثا در دو قرن چهارم و پنجم هجري، محل اجتماع و گردهمايي شيعيان بوده[16] و براي آنان، اهميت ويژهاي داشته است. در منابع، گزارشهايي وجود دارد مبني بر اينكه بسياري از علما و محدثان شيعه، در اين مسجد، به تدريس و نقل حديث ميپرداختند؛ براي مثال، ابنعقده، محدث بزرگ زيدي مذهب، در اين مسجد، به روايت حديث ميپرداخت[17] و به گفته برخي از مورخان اهل سنت، احاديثي در نكوهش برخي از صحابه پيامبر9 نقل ميكرد.[18] خطيب بغدادي نيز در ذيل زندگينامه ابن قادسي (متوفاي 447ه .ق)، نوشته است كه او ابتدا در مسجد جامع المنصور در بغداد، به نقل حديث ميپرداخت. اما بعد به مسجد براثا رفت و علت آن را چنين بيان كرد كه در مسجد المنصور، ناصبيان به او اجازه نميدادند كه احاديث فضايل اهلبيت را روايت كند.[19] همچنين شيخ مفيد در سال 352ه .ق، در مسجد براثا، حديثي را از ابوعلي احمد بن محمد صولي، شنيده است.[20] (تصوير شماره 212)
كنار مسجد براثا، قبرستاني براي دفن مردگان وجود داشته است كه پيش از اين، روايتي از امام جعفر صادق(عليه السلام) در فضيلت آن، نقل كرديم. برخي از شخصيتهاي شيعه، در اين قبرستان دفن شدهاند كه از آن جمله، ميتوان از ابنمطلب ياد كرد كه در سال
332ه .ق، به دستور متقي عباسي، گردن زده شد و شيعيان در مسجد براثا، بر او نماز خواندند و در آنجا، به خاك سپردند.[21]
332ه .ق، به دستور متقي عباسي، گردن زده شد و شيعيان در مسجد براثا، بر او نماز خواندند و در آنجا، به خاك سپردند.[21]
شيعيان تا سال 450ه .ق، در اين مسجد خطبه ميخواندند و نماز جمعه برگزار ميكردند. اما از اين تاريخ، اين شعائر، تعطيل و متوقف گرديد.[22] علت تعطيلي نماز در مسجد براثا، سختگيريهاي اهلسنت در بغداد به شيعيان بود كه به قتل برخي از شخصيتهاي شيعه و غارت خانه شيخ طوسي و در نتيجه مهاجرت وي به نجف، منجر شد.
در قرون ششم و هفتم هجري، از مسجد براثا، ويرانهاي بيش باقي نمانده بود. ياقوت حموي درباره وضعيت براثا در زمان خود مينويسد:
اين محله، داراي مسجد جامعي بود كه شيعيان در آن نماز ميخواندند و بعدها ويران شد. اكنون از محله براثا، اثري باقي نمانده است. اما از ديوارهاي مسجد، آثاري باقي ميباشد كه از مصالح آن، در ساخت بناهاي ديگر استفاده ميشود.[23]
اربلي نيز مسجد براثا را ديده و درباره آن نوشته است:
زمين براثا، نزديك باب محول، در فاصله حدود يك ميل يا بيشتر از بغداد است. مسجد براثا در آنجا واقع است كه اكنون خرابه شده و بخشي از ديوارهايش باقي مانده است. من به آنجا وارد شدم و نماز خواندم و خود را به آن، تبرك نمودم.[24]
124. مسجد عتيقه يا منطقه (مسجد براثاي جديد)
جنوب شرقي كاظمين، در جانب غربي رود دجله، مسجدي وجود دارد كه در دورههاي اخير نزد شيعيان، به نام مسجد براثا شهرت يافته است؛ حال آنكه اين مسجد، در اصل زيارتگاه مقدس ديگري بوده كه در منابع تاريخي از آن، با عنوان مشهد العتيقه، ياد شده است و وجه تسميه آن، وقوع آن در بازار يا محلهاي به همين نام بوده است. اين محله در اصل، روستايي قديمي به نام سونايا بود كه پس از توسعه شهر بغداد، به يكي از محلههاي اين شهر تبديل شد و نام آن به عتيقه تغيير يافت و بعدها نيز از بين رفت.[25]
برخي از نخستين اشارههاي تاريخي به اين زيارتگاه، در رجال نجاشي، به چشم ميخورد كه نشان از برخي فعاليتهاي علمي علماي شيعه در آن دارد. نجاشي، اشاره ميكند كه در مشهد العتيقه، كتاب الغيبة نعماني بر محمد بن علي شجاعي كاتب خوانده ميشد[26] و خود او نيز در آنجا، كتاب صيام ابن فضال را خوانده است.[27]
ابنجوزي نيز در تاريخ خود نوشته است كه از سال 448ه .ق، (سالي كه در آن، به شيعيان سختگيري بسياري شد و به خانه شيخ طوسي هجوم بردند و او به نجف مهاجرت كرد)، در آستان كاظمين، مشهد العتيقه و مساجد كرخ، اذان گفتن به روش شيعه، ممنوع شد و بهجاي آن، اذانِ اهلسنت كه در آن بهجاي عبارت «حي على خير العمل»، عبارت «الصلاة خير من النوم» ميگفتند، گفته شد.[28] او همچنين در ذيل حوادث سال 457ه .ق، اشاره كرده است كه در اين سال، اهالي باب بصره (نام يكي از دروازهها و محلههاي شهر بغداد در آن زمان)، شبانه درِ آهني مشهد العتيقه را از جا كندند و با خود بردند. اما پس از جستوجو موفق شدند كسي را كه در را با خود برده بود، پيدا كنند و در را از او پس گيرند.[29]
همچنين خطيب بغدادي در تاريخ خود، از اين مسجد ياد كرده و درباره آن نوشته است:
در بازار عتيقه، مسجدي وجود دارد كه شيعيان به آن توجه دارند و آنجا را زيارت ميكنند و بزرگ ميدارند و گمان ميكنند كه اميرمؤمنان علي بن ابيطالب(عليه السلام)، در آنجا اقامه نماز كرده است. سپس به سند خود از قاضي ابوبكر جِعابي حافظ، نقل كرده است: «گفته ميشود كه اميرمؤمنان علي بن ابيطالب(عليه السلام)، در زمان بازگشت خود از نهروان، از بغداد عبور كرد و در برخي نقاط آن نماز گزارد.[30]
ابن شهرآشوب نيز در جايي كه از زيارتگاههاي مرتبط با امام علي(عليه السلام) سخن ميگويد، نوشته است: «مسجد السوط في السوق العتيقة في بغداد من اخباره بالغيب»[31] كه واضح است مراد وي، همان مشهد عتيقه است.
همچنين ياقوت حموي در ذيل مدخل سونايا، به وجود مشهد (زيارتگاه) امام علي(عليه السلام) در محله عتيقه، اشاره كرده[32] و در ذيل مدخل براثا مينويسد: «ميگويند علي به حمامي در روستاي براثا وارد شد و نيز ميگويند بلكه حمامي كه او وارد آن شد، در محله ديگري از بغداد، به نام عتيقه بود».[33] صفيالدين بغدادي نيز از اين زيارتگاه با عنوان «مشهد المنطقه»، ياد كرده است[34] كه اين سخن، نشان ميدهد دستكم از قرن هشتم هجري، مشهد العتيقه، به مشهد المنطقه شهرت يافته است.
محمود شكري الالوسي درباره وجه تسميه اين مسجد به «منطقه»، مينويسد: «ميگويند علي(عليه السلام) بعد از اينكه در آنجا نماز گزارد، «تمنطق بسيفه». همچنين گفته شده اين مسجد، به علت انحراف رود دجله در اين محل، بدين نام ناميده شد؛ گويا كه «منطقه» است».[35]
مصطفي جواد و احمد سوسه، دو پژوهشگر بزرگ عراقي، در كتاب خود درباره شهر بغداد، اشاره كردهاند كه در دورههاي اخير، گويا يك شخص ايراني كه با جغرافياي تاريخي بغداد آشنايي نداشته است، با توجه به اينكه مسجد براثا، بهطور كامل از بين رفته و او محل آن را نميدانسته، نام براثا را بر مشهد منطقه نهاده[36] و از آن پس، به تدريج اين زيارتگاه، به مسجد براثا شهرت يافته است و نام مشهد منطقه يا عتيقه، فراموش شده است؛ زيرا همانگونه كه پيشتر اشاره شد، مسجد براثا، در محله براثا در جنوب غربي شهر بغداد واقع بوده است؛ حال آنكه مسجد فعلي، در شرق بغداد كهن و ميان اين شهر و كاظمين، قرار دارد.
ساختمان كنوني مسجد براثا، حاصل توسعه و بازسازي آن در سال 1375ه .ق، است و در حال حاضر، از بناي قديمي آن اثري باقي نمانده است. با اينكه اين مسجد، در واقع مسجد عتيقه يا منطقه است و با مسجد تاريخي براثا، ارتباطي ندارد، اما امروزه داخل آن، آثاري وجود دارد كه با داستان حضور امام علي(عليه السلام) در براثا و فضايل آن، ارتباط يافته است؛ از جمله در اين مسجد، سنگ سفيدرنگي به شكل يك ستون هشتضلعي، خوابيده بر زمين، وجود دارد كه گفته ميشود حضرت مريم(عليه السلام)، فرزندش حضرت عيسي(عليه السلام) را روي اين سنگ گذاشته است. دوطرف اين سنگ، كتيبهاي تراشيده شده، حاوي اسامي چهارده معصوم:، به چشم ميخورد.[37] براساس يك باور عاميانه، اسامي امامان بر اين سنگ، از پيش از اسلام وجود داشته است. اما بيترديد، اين باور درست نيست و هيچ مدركي بر درستي آن، وجود ندارد.
همچنين در صحن مسجد، سنگ سياهرنگي، به شكلي نزديك به مكعب، وجود دارد كه به نام سنگ «مُنطقه» شناخته ميشود. ميان قسمت فوقاني آن، حفرهاي وجود دارد كه در آن، به قصد تبرك يا طلب شفا، بهويژه كودكاني كه لكنت زبان دارند، آب ريخته ميشود.[38]
در بخشي از مسجد نيز كه داراي فضايي سقفدار با ورودي مستقل است، چاه آبي وجود دارد كه گفته ميشود همان چاه يا چشمهاي است كه براساس روايات ياد شده، امام علي(عليه السلام) در زمان حضور خود در براثا، آن را آشكار كرد. گفته ميشود اين چاه، در دورههاي گذشته، خراب و از ديد، پنهان شده بود. اما در دوره اخير، دوباره
شناسايي گرديد.[39]
شناسايي گرديد.[39]
كنار مسجد براثا، قبرستاني وجود دارد كه تعدادي از پژوهشگران بزرگ شيعه عراقي، در يك قرن اخير، آنجا به خاك سپرده شدهاند كه مهمترين آنان، عبارتاند از:
1. دكتر جواد علي (1907-1987م)، تاريخنويس.
2. دكتر طه باقر (1912-1984م)، باستانشناس.
3. دكتر علي الوردي (1913-1995م)، جامعهشناس.
4. دكتر علي جواد الطاهر (1919-1996م)، استاد زبان و ادب عربي.
125. مزار يوشع پيامبر(عليه السلام)
در قبرستان «شونيزيه»، زيارتگاهي وجود دارد كه امروزه به حضرت يوشع پيامبر(عليه السلام) منسوب است و بر فراز آن، گنبد كوچكي از سنگ و گچ، وجود دارد. اين زيارتگاه، در گذشته، مورد توجه يهوديان عراق بوده است و آنها در اعياد و مناسبات خود، آنجا را زيارت ميكردند و حتي برخي از مردگان خود را در آن، دفن نمودند. اما پس از اينكه در سال 1307ه .ق، يكي از احبار خود را در آنجا دفن كردند، مسلمانان عليه آنان شوريدند. ازاينرو به دستور سلطان عبدالحميد، يهوديان او را نبش قبر كردند و جنازهاش را كه پوسيده شده و بو گرفته بود، به قبرستان مخصوص خود منتقل كردند و از آن پس، از آمدن آنها به اين زيارتگاه جلوگيري شد.[40]
«محمد صالح سهروردي، صاحب اين قبر را شخصي، به نام تاجالدين بن بهاءالدين بن برآن يوشع (متوفاي 786ه .ق) دانسته است.[41] اما به عقيده محمد سعيد راوي، اين مسجد در اصل، مسجدي قديمي است كه آن را ابواحمد موسوي، پدر سيد رضي و مرتضي، در سال 379ه .ق، توسعه بنا كرد. (تصوير شماره 213 و 214)
براساس خبري كه خطيب بغدادي نقل كرده است، در اين سال، زني در خواب، پيامبر9 را ديد و آن حضرت9 به او خبر داد كه تو به زودي خواهي مرد و من، در مسجدي در منطقه «قطيعة امجعفر» نماز خواندم و سپس پيامبر9، كف دستش را بر ديوار قبله مسجد نهاد. روز بعد آن زن، خوابش را براي مردم تعريف كرد و آنها به آنجا آمدند و اثر پنجه دست پيامبر9 را ديدند. آن زن نيز در همان روز، درگذشت. پس از اين حادثه، سيد ابواحمد موسوي، اين مسجد را بازسازي كرد و آن را توسعه داد و از خليفه، الطائع بالله عباسي، اجازه گرفت تا در روزهاي جمعه در آن مسجد، نماز جمعه برپا گردد.[42] (تصوير شماره 215)
126. مقام خضر الياس(عليه السلام)
اين مقام در سمت غربي بغداد، در ساحل رود دجله واقع است و مقابل آن، سمت شرقي بغداد، «مدينة الطب» (شهرك پزشكي) قرار دارد.[43] براساس باور عاميانه رايج در شمال عراق كه حضرت خضر و الياس پيامبر(عليهما السلام) را يك شخصيت ميپندارند و به نام خضر الياس(عليه السلام) ميشناسند، اين مقام نيز به مقام خضر الياس(عليه السلام)، شهرت يافته است.
در منابع تاريخي كهن، اشارهاي به مقام خضر(عليه السلام)، به چشم نميخورد. به عقيده سيد عبدالستار حسني، محل كنوني مقام خضر(عليه السلام)، منطبق بر محل زيارتگاه از بين رفتهاي منسوب به عون و معين، فرزندان امام علي(عليه السلام) است[44] كه در متون تاريخي قرن ششم و هفتم هجري، به آن اشاره شده[45] و مجاور آن، مقبره سلجوقي خاتون، دختر قليج ارسلان سلجوقي و همسر خليفه عباسي، الناصرلدين الله و متصل به اين مقبره، رباط (خانقاه) موسوم به اخلاطيه، وجود داشته است. الناصر عباسي، اين مقبره را در سال 584ه .ق، در محله رمله بنا كرد.[46] به عقيده مصطفي جواد و احمد سوسه، موقعيت محله رمله، همان محله خضر الياس امروزي است[47] كه ميتواند مؤيد نظر سيد عبدالستار حسني باشد. (تصوير شماره 216)
[7]. الروضة في فضائل اميرالمؤمنين، شاذان بن جبرئيل القمي، ص170؛ الفضائل، شاذان بن جبرئيل القمي، ص68؛
عيون المعجزات، حسين بن عبدالوهاب، ص1؛ العقد النضيد والدر الفريد، محمد بن حسن القمي، ص18.
عيون المعجزات، حسين بن عبدالوهاب، ص1؛ العقد النضيد والدر الفريد، محمد بن حسن القمي، ص18.
[14]. تاريخ بغداد، ج1، صص 429 و 430؛ همچنين ر.ك: الاوراق، قسم اخبار الراضي بالله والمتقي لله، محمد بن يحيي (ابوبكر الصولي)، ج2، ص192.
[16]. خطيب بغدادي درباره مسجد براثا نوشته است: «وكانت الرافضة تجتمع هناك». ر.ك: تاريخ بغداد، ج8، ص17.
[17]. الاوراق، قسم اخبار الراضي بالله والمتقي لله، ج2، ص225. شيخ طوسي حديثي از ابوعمرو بن مهدي، نقل كرده است كه آن را ابن عقده در روز جمعه، هشت روز پيش از پايان ماه جماديالاولي سال 330 ه .ق، بعد از نماز جمعه در مسجد براثا نقل كرده است. ر.ك: امالي شيخ طوسي، ص169.
[35]. تاريخ مساجد بغداد وآثارها، ص122. «ويقال في وجه تسمية هذا المسجد بالمنطقه أن علياً(عليه السلام) تمنطق بسيفه بعد أن صلي هناك وقيل: سمي بذلك لاعوجاج دجلة هناك فكأنها المنطقة!».
[40]. تاريخ مساجد بغداد وآثارها، ص132؛ العقد اللامع بآثار بغداد والمساجد والجوامع، ص468. آلوسي تاريخ حادثه را سال 1305 ه .ق ذ.كر كرده است.
[43]. دليل العتبات والمراقد في العراق، ص101؛ الأمالي الحسنية، http://amali.kateban.com/entry1205.html.