آیا در زمان امام علی(علیه السلام) پرسش و پاسخی درباره نص و بحث و جدلی درباره انتصاب امام علی(علیه السلام) وجود داشت؟

در زمان پیامبر(صلی الله علیه و آله) فقط یک نفر، مخالفت خود را آشکارا ابراز کرد. در تفاسیر نقل شده است: سخن رسول الله(صلی الله علیه و آله) درباره جانشینی امیر مؤمنان علی(علیه السلام) در غدیر، در همه‌جا و در همه سرزمین‌ها منتشر شد تا به گوش حارث ب

در زمان پيامبر(صلي الله عليه و آله) فقط يك نفر، مخالفت خود را آشكارا ابراز كرد. در تفاسير نقل شده است: سخن رسول الله(صلي الله عليه و آله) درباره جانشيني امير مؤمنان علي(عليه السلام) در غدير، در همه‌جا و در همه سرزمين‌ها منتشر شد تا به گوش حارث بن نعمان فهري رسيد: حارث بي‌درنگ، شتر خود را سوار شد و نزد رسول الله(صلي الله عليه و آله) رفت. آن زمان، پيامبر(صلي الله عليه و آله) در ابطح بود. حارث از شتر خود فرود آمد و بند بر پاي آن نهاد و نزديك شد؛ آن‌گاه به پيامبر(صلي الله عليه و آله) رو كرد و درحالي‌كه آن حضرت در ميان جمعي از اصحابش بود، عرض كرد: يا محمد! تو از ناحيه پروردگارت به ما دستور دادي به وحدانيت خداوند و رسالت تو شهادت دهيم؛ ما نيز پذيرفتيم. آن‌گاه به ما گفتي چه و چه (و همه احكام را بيان كرد): و ما پذيرفتيم. اين همه اطاعت ما، تو را كفايت نكرد تا اينكه دو بازوي پسر عمت را كشيدي و او را بر همه ما سروري دادي و گفتي: «هر كه من مولاي اويم، علي(عليه السلام) مولاي اوست». اينك آمده‏ام از تو بپرسم سروري پسر عمت از جانب خود توست يا دستور خداوند است؟ رسول الله(صلي الله عليه و آله) فرمود: «سوگند به آن خدايي كه جز او معبودي نيست، آن نيز مانند همه دستورهايم، از جانب خداست».

حارث به‌سوي مركب خود بازگشت، درحالي‌كه مي‏گفت: «بار الها! اگر اين مطلب حق است و از ناحيه توست، سنگي از آسمان بر ما بباران يا عذابي دردناك بر ما نازل كن» و هنوز به شتر خود نرسيده بود كه خداي تعالي، او را هدف سنگ‌ريزه‏اي قرار داد؛ به‌گونه‌اي كه بر فرق سرش خورد و او را هلاك كرد. درباره همين واقعه، در سوره معارج آمده است: (سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ * لِلْكافِرينَ لَيسَ لَهُ دافِعٌ)[1]؛ «سائلى از خدا عذابى درخواست كرد كه بر كفار نازل شدنى بود و كسى نمى‏تواند از وقوع آن جلوگيرى كند».[2]

پس از رحلت پيامبر(صلي الله عليه و آله)، عده‌اي از اصحاب آن حضرت كه معتقد بودند پيامبري و امامت نبايد در يك خاندان جمع شود و با وجود صحابيان كهنسال، علي(عليه السلام) براي جانشيني رسول خدا(صلي الله عليه و آله) ، جوان است و اخلاق علي(عليه السلام) به حد كافي براي خلافت خشن نيست و او در اخلاقش شوخ‌طبعي دارد، از كينه‌اي كه از آن حضرت از زمان جنگ‌هاي اسلامي، در دل خاندان‌هاي مقتدر مكي به جامانده بود، استفاده و با كودتايي حساب‌شده و بي‌صدا، خلافت آن حضرت را غصب كردند.[3]

پس از 25 سال، وقتي پس از قتل عثمان، عموم مسلمانان با اصرار از امام علي(عليه السلام) درخواست كردند تا خلافت را بپذيرد و ايشان پس از سه روز اصرار مردم، خلافت را پذيرفت گروهي از مردم از جمله بني‌اميه و افرادي چون عبدالله بن عمر و عبدالله بن زبير و اسامة بن زيد و سعد بن ابي‌وقاص، از بيعت با آن حضرت خودداري كردند.[4]

 
[1]. معارج: 1 و 2.

[2]. ر.ك: تفسير الميزان، ج20، ص5؛ تفسير نمونه، ج25، ص8.

[3]. ر.ك: تاريخ طبري، ج3، ص206؛ الإمامة و السياسة، ج1، ص22؛ أنساب الأشراف، ج1، ص586.

[4]. تاريخ ابن خلدون، ج1، ص267.


| شناسه مطلب: 85913