آیا در زمان امام علی(علیه السلام) پرسش و پاسخی درباره نص و بحث و جدلی درباره انتصاب امام علی(علیه السلام) وجود داشت؟ آیا در زمان امام علی(علیه السلام) پرسش و پاسخی درباره نص و بحث و جدلی درباره انتصاب امام علی(علیه السلام) وجود داشت؟ آیا در زمان امام علی(علیه السلام) پرسش و پاسخی درباره نص و بحث و جدلی درباره انتصاب امام علی(علیه السلام) وجود داشت؟ بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
آیا در زمان امام علی(علیه السلام) پرسش و پاسخی درباره نص و بحث و جدلی درباره انتصاب امام علی(علیه السلام) وجود داشت؟ آیا در زمان امام علی(علیه السلام) پرسش و پاسخی درباره نص و بحث و جدلی درباره انتصاب امام علی(علیه السلام) وجود داشت؟ آیا در زمان امام علی(علیه السلام) پرسش و پاسخی درباره نص و بحث و جدلی درباره انتصاب امام علی(علیه السلام) وجود داشت؟ آیا در زمان امام علی(علیه السلام) پرسش و پاسخی درباره نص و بحث و جدلی درباره انتصاب امام علی(علیه السلام) وجود داشت؟ آیا در زمان امام علی(علیه السلام) پرسش و پاسخی درباره نص و بحث و جدلی درباره انتصاب امام علی(علیه السلام) وجود داشت؟

آیا در زمان امام علی(علیه السلام) پرسش و پاسخی درباره نص و بحث و جدلی درباره انتصاب امام علی(علیه السلام) وجود داشت؟

در زمان پیامبر(صلی الله علیه و آله) فقط یک نفر، مخالفت خود را آشکارا ابراز کرد. در تفاسیر نقل شده است: سخن رسول الله(صلی الله علیه و آله) درباره جانشینی امیر مؤمنان علی(علیه السلام) در غدیر، در همه‌جا و در همه سرزمین‌ها منتشر شد تا به گوش حارث ب

در زمان پيامبر(صلي الله عليه و آله) فقط يك نفر، مخالفت خود را آشكارا ابراز كرد. در تفاسير نقل شده است: سخن رسول الله(صلي الله عليه و آله) درباره جانشيني امير مؤمنان علي(عليه السلام) در غدير، در همه‌جا و در همه سرزمين‌ها منتشر شد تا به گوش حارث بن نعمان فهري رسيد: حارث بي‌درنگ، شتر خود را سوار شد و نزد رسول الله(صلي الله عليه و آله) رفت. آن زمان، پيامبر(صلي الله عليه و آله) در ابطح بود. حارث از شتر خود فرود آمد و بند بر پاي آن نهاد و نزديك شد؛ آن‌گاه به پيامبر(صلي الله عليه و آله) رو كرد و درحالي‌كه آن حضرت در ميان جمعي از اصحابش بود، عرض كرد: يا محمد! تو از ناحيه پروردگارت به ما دستور دادي به وحدانيت خداوند و رسالت تو شهادت دهيم؛ ما نيز پذيرفتيم. آن‌گاه به ما گفتي چه و چه (و همه احكام را بيان كرد): و ما پذيرفتيم. اين همه اطاعت ما، تو را كفايت نكرد تا اينكه دو بازوي پسر عمت را كشيدي و او را بر همه ما سروري دادي و گفتي: «هر كه من مولاي اويم، علي(عليه السلام) مولاي اوست». اينك آمده‏ام از تو بپرسم سروري پسر عمت از جانب خود توست يا دستور خداوند است؟ رسول الله(صلي الله عليه و آله) فرمود: «سوگند به آن خدايي كه جز او معبودي نيست، آن نيز مانند همه دستورهايم، از جانب خداست».

حارث به‌سوي مركب خود بازگشت، درحالي‌كه مي‏گفت: «بار الها! اگر اين مطلب حق است و از ناحيه توست، سنگي از آسمان بر ما بباران يا عذابي دردناك بر ما نازل كن» و هنوز به شتر خود نرسيده بود كه خداي تعالي، او را هدف سنگ‌ريزه‏اي قرار داد؛ به‌گونه‌اي كه بر فرق سرش خورد و او را هلاك كرد. درباره همين واقعه، در سوره معارج آمده است: (سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ * لِلْكافِرينَ لَيسَ لَهُ دافِعٌ)[1]؛ «سائلى از خدا عذابى درخواست كرد كه بر كفار نازل شدنى بود و كسى نمى‏تواند از وقوع آن جلوگيرى كند».[2]

پس از رحلت پيامبر(صلي الله عليه و آله)، عده‌اي از اصحاب آن حضرت كه معتقد بودند پيامبري و امامت نبايد در يك خاندان جمع شود و با وجود صحابيان كهنسال، علي(عليه السلام) براي جانشيني رسول خدا(صلي الله عليه و آله) ، جوان است و اخلاق علي(عليه السلام) به حد كافي براي خلافت خشن نيست و او در اخلاقش شوخ‌طبعي دارد، از كينه‌اي كه از آن حضرت از زمان جنگ‌هاي اسلامي، در دل خاندان‌هاي مقتدر مكي به جامانده بود، استفاده و با كودتايي حساب‌شده و بي‌صدا، خلافت آن حضرت را غصب كردند.[3]

پس از 25 سال، وقتي پس از قتل عثمان، عموم مسلمانان با اصرار از امام علي(عليه السلام) درخواست كردند تا خلافت را بپذيرد و ايشان پس از سه روز اصرار مردم، خلافت را پذيرفت گروهي از مردم از جمله بني‌اميه و افرادي چون عبدالله بن عمر و عبدالله بن زبير و اسامة بن زيد و سعد بن ابي‌وقاص، از بيعت با آن حضرت خودداري كردند.[4]

 
[1]. معارج: 1 و 2.

[2]. ر.ك: تفسير الميزان، ج20، ص5؛ تفسير نمونه، ج25، ص8.

[3]. ر.ك: تاريخ طبري، ج3، ص206؛ الإمامة و السياسة، ج1، ص22؛ أنساب الأشراف، ج1، ص586.

[4]. تاريخ ابن خلدون، ج1، ص267.


| شناسه مطلب: 85913







نظرات کاربران