آیا میتوان کسی را که شهادتین میگوید، کافر نامید؟
آیا می‌توان کسی را که شهادتین می‌گوید، کافر نامید؟ مقصود از شهادتین، شهادت به وحدانیت خداوند و رسالت پیامبر خاتم(صلی الله علیه و آله) است. × پاسخ شماری از فقهای امامیه معتقدند صرف اقرار به شهادتین، به معنای اعتراف به یگانگی خدا
آيا ميتوان كسي را كه شهادتين ميگويد، كافر ناميد؟ مقصود از شهادتين، شهادت به وحدانيت خداوند و رسالت پيامبر خاتم(صلي الله عليه و آله) است.
× پاسخ
شماري از فقهاي اماميه معتقدند صرف اقرار به شهادتين، به معناي اعتراف به يگانگي خدا و رسالت پيامبر اسلام(صلي الله عليه و آله) و تدين ظاهري، در تحقق وصف اسلام كافي است.
شيخ صدوق ميگويد:
اسلام اقرار به شهادتين است كه به واسطه آن، جانها و اموال مردم حفظ ميشود. كسي كه لااله الّا الله و محمد رسول الله گفت، جان و مالش محفوظ است.[1]
شيخ طوسي ميگويد: «در كيفيت اسلام، برخي گفتهاند كه در آن، به شهادتين اكتفا ميشود و همان مقتضاي مذهب ماست».[2]
علامه حلي ميگويد: «آيا سيره پيامبر اسلام(صلي الله عليه و آله) و اولياي پس از او اين نبود كه آثار اسلام را بر كساني كه شهادتين ميگفتند، مترتب ميكردند»؟[3] ديگر فقها نيز به اين مطلب تصريح كردهاند.[4]
بنابراين، از ديدگاه اين دسته از فقهاي عظام، اظهار شهادتين موجب اثبات اسلام در شخص ميشود. دليل اين فقها، استناد به برخي از روايتها و سيره پيامبر(صلي الله عليه و آله) و ائمه معصوم(عليهم السلام) است.
برخي ديگر از فقها معتقدند در تحقق اسلام، افزون بر شهادتين، باور دروني و اعتقاد قلبي نيز لازم است. اين فقها كه به اسلام ثبوتي معتقدند، بر اين باورند كه بدون اعتقاد دروني، به زبان آوردن شهادتين فايدهاي ندارد. ازاينرو، معتقدند كه اگر كسي به شهادتين اقرار كند، ولي به آن باور قلبي نداشته باشد و آن را دروغ بداند، مسلمان نيست.
صاحب عروة الوثقي ميگويد:
در حكم كردن به اسلام آوردن كافر، اظهار شهادتين كفايت ميكند؛ اگرچه به موافقت قلب او با زبانش يقين نداشته باشيم. اما اگر به مخالفت اعتقاد دروني با اقرارش علم داشته باشيم، اقرار به شهادتين كافي نيست و نميتوان حكم مسلمان شدن را بر او مترتب كرد.[5]
از كلام وي برميآيد كه به تفصيل قائل است و در عين حال، بر اعتقاد دروني تأكيد دارد.
امام خميني1 ميفرمايد:
آنچه در حقيقت، اسلام معتبر است، به نحويكه به متدين به آن مسلمان گفته شود، چيزي جز اعتقاد به اصول سهگانه، يعني الوهيت و توحيد و نبوت و بنا بر احتمالي، معاد نيست. مسلمان هم كسي است كه به اين امور ثلاثه معتقد باشد يا به آنها شهادت بدهد.[6]
امام خميني= در عبارت ديگري ميفرمايد:
دليل ارتكاز ذهني متشرعه است كه مسلمان در نزد آنان كسي است كه معتقد به توحيد و نبوت و معاد باشد. ازاينرو، اگر نصراني اظهار اسلام نمايد و بدانند كه دروغ ميگويد و اعتقاد قلبي ندارد، او را از مسلمانان به شمار نميآورند.[7]
بنابراين از نظر امام خميني=، اعتقاد به خداوند متعال و توحيد و نبوت، در مفهوم اسلام معتبر است.
با توجه به اقوالي كه از فقهاي عظام در مفهوم اسلام بيان شد، ميتوان گفت: كسي كه اسلام او ثبوتاً و اثباتاً محرز است، همچنين كسي كه در اسلام او ترديد است، مسلمان به شمار ميرود؛ ولي كسيكه كفر دروني او اثبات شده است، اسلام ظاهري او نفعي ندارد.
بنابراين براساس هر دو نظريه، هيچ يك از علماي شيعه كسي را كه شهادتين ميگويد، كافر نميدانند.
[1]. الهدايه، شيخ مفيد، ص54.
[2]. المبسوط، شيخ طوسي، ج5، ص160.
[3]. الرسالة السعديه، حسن بن يوسف حلي، ص32.
[4]. رسائل الكركي، علي بن حسين محقق كركي، ج3، شرح صفحه172؛ روض الجنان، زينالدين بن علي شهيد ثاني، ص242. جواهر الكلام، ج6، ص59.
[5]. العروة الوثقي، محمدكاظم طباطبايي يزدي، ج1، ص284.
[6]. كتاب الطهارة، روحالله خميني، ج3، ص427.
[7]. همان، صص425 و 465.