عاشورا و فرصت طلبی برخی از افراد ناآگاه
نویسنده در صفحه 7 کتابش، ضمن بیان خاطرات کودکی خویش و چگونگی علاقه و شرکت در مراسم عزاداری امام حسین(علیه السلام) و اینکه به این بهانه از مدرسه غیبت می‌کرده، می‌گوید: متأسفانه باید بگویم که بسیاری از جوانان از فرا رسیدن چنین موقعیت‌هایی
نويسنده در صفحه 7 كتابش، ضمن بيان خاطرات كودكي خويش و چگونگي علاقه و شركت در مراسم عزاداري امام حسين(عليه السلام) و اينكه به اين بهانه از مدرسه غيبت ميكرده، ميگويد:
متأسفانه بايد بگويم كه بسياري از جوانان از فرا رسيدن چنين موقعيتهايي به شدت خوشحال ميشدند؛ زيرا آنها ميديدند كه اين مراسم و مناسبتها، فرصتي طلايي براي دختربازي و چشمچراني است... .
پاسخ
اولاً: اين مطلب، پذيرفتني نيست؛ زيرا با وجود دسترسي آسان و راحت در برقراري ارتباط دوستانه نامشروع با نامحرم و چشمچراني و... در مكانها و زمانهاي مختلف، نيازي نيست كه جوانان منتظر چنين فرصت هايي باشند و از وجود اين مجلسهاي مقدس براي انجام دادن گناه، اظهار خوشحالي نمايند.
بيشتر شركتكنندگان در مراسمهاي عزاداري امام حسين(عليه السلام) را جوانان تشكيل ميدهند؛ جواناني كه پيش از عاشورا با اخلاص تمام، خود را براي برگزاري هر چه بهتر و باشكوهتر اين مراسم آماده ميكنند. جواناني كه با پوشيدن پيراهن مشكي و شركت در هيئتهاي سينهزني و زنجيرزني و مجالس سخنراني و روضهخواني، عشق خود را به پيامبر و اهل بيتش نشان ميدهند. جواناني كه در حد توان، عزاداران امام حسين(عليه السلام) را اطعام ميكنند. جواناني كه براي تبرك، از غذايي كه براي پذيرايي عزاداران تهيه شده است، استفاده ميكنند؛ بنابراين انصاف نيست كه درباره چنين جواناني پاك، اينگونه قضاوت شود.
ثانياً: مطلب مذكور، اشكال علمي نيست، بلكه از عوارض نامطلوب هر حركت اجتماعي و گستردهاي است كه در سراسر جهان اتفاق ميافتد؛ زيرا وقتي مراسمي به طور گسترده و ميليوني برگزار ميگردد، وقوع چنين حوادثي، طبيعي است و هرگز به اهميت و ضرورت آن خدشه وارد نميكند، بلكه ضمن تأكيد بر برگزاري هر چه باشكوهتر مراسم، بايد با برنامهريزي دقيق از وقوع اين عوارض پيشگيري كرد.
اينگونه اتفاقات، ويژه ايام عزاداري نيست. بلكه حتي در مكه و مدينه، در ايام برپايي نماز جمعه و اعياد و هر محفل پرجمعيت ديگري نيز رخ ميدهد. آيا به سبب آنكه ايام حج و به راه افتادن كاروانهاي حج در گذشته، فرصت مناسبي براي راهزنان بود و با فرا رسيدن اين ايام، آنها خوشحال ميشدند، ميتوان فريضه حج را مخدوش دانست؟ امروزه نيز فروشندگان فراواني را در مكه و مدينه ميتوان يافت كه ايام حج را فرصت مناسبي براي چپاول اموال زائران ميدانند و از رسيدن موسم حج خوشحال ميشوند. آيا اينها به معناي مخدوش بودن اين فريضه است؟! هرگز!
چگونه ميتوان آن همه فوايد و نتايج ارزنده ديني و عزاداري را كه سرشار از دعوت به تقوا، تهذيب نفس و پيروي از عقل و دين است را به سبب اينگونه عوارض ناخواسته، ناديده گرفت؟
برپايي مراسم
از اعمالي كه مسلمانان در مناسبتهاي مختلف براي بزرگداشت پيامبر(صلي الله عليه و آله) و ائمه معصوم: انجام ميدهند، برپايي مراسمهاي جشن و سوگواري آنهاست كه مسلمانان براي استفاده معنوي در چنين مجالسي شركت كرده و با بزرگداشت آن به بركات عظيمي دست مييابند.
وجوب محبت به اهل بيت پيامبر(صلي الله عليه و آله)
اهل بيت رسول خدا (صلي الله عليه و آله) از جمله كسانياند كه محبت به آنها واجب است؛ همانگونه كه خداوند متعال در قرآن خطاب به پيامبر(صلي الله عليه و آله) ميفرمايد:
(قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبي) (شوري: 23)
بگو، من هيچگونه اجر و پاداشي از شما بر اين دعوت درخواست نميكنم جز دوست داشتن نزديكانم [اهل بيتم].
از «ابن عباس» نقل شده است چون آيه {قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبي} نازل شد به پيامبر(صلي الله عليه و آله) عرض كردند: «اي رسول خدا! نزديكان تو كيانند كه محبت آنها بر ما واجب است؟» حضرت در جواب فرمود: «علي و فاطمه و فرزندانشان».[1]
و نيز از ابن عباس نقل شده كه رسول خدا(صلي الله عليه و آله) فرمود:
أحبّوُا اللهَ لِما يَغذُوكم مِن نِعَمِه، وَ أحِبّوني بِحُبِّ اللهِ وَ أحِبُّوا أهلَ بَيتي لِحُبّي.[2]
خداوند را براي نعمتهايي كه شما را از آنها برخوردار نموده دوست بداريد و مرا براي محبت خدا دوست بداريد و اهل بيتم را براي محبت من دوست بداريد.
همچنين فرمود:
حُسَينٌ مِنّي وَأنا مِن حُسَينٍ، أحَبَّ اللهُ مَن أحَبَّ حُسَيناً...[3]
حسين از من و من از حسينم، خداوند دوست دارد كسي را كه حسين را دوست داشته باشد... .
و نيز فرموده است: «اَلحَسَنُ وَ الحُسَينُ سَيِّدا شَبابِ أهلِ الْجَنَّةِ»[4]؛ «حسن و حسين دو آقاي جوانان اهل بهشتند».
«حذيفه» ميگويد:
در يكي از روزها، پيامبر[(صلي الله عليه و آله)] را شادمان ديديم و به او عرض كرديم: «اي رسول خدا! در صورت شما بشارت و خوشحالي را ميبينيم». رسول خدا[(صلي الله عليه و آله)] فرمود: چگونه مسرور و خوشحال نباشم درحاليكه جبرئيل(عليه السلام) نزد من آمد و بشارت داد كه: «أنّ حَسَناً و حُسَيناً سَيّدا شَبابِ أهلِ الجَنَّةِ و أبوُهُما أفضَلُ مِنْهُما»[5]؛ «حسن و حسين دو آقا و سرور جوانان اهل بهشتند و پدرشان (علي(عليه السلام از آن دو برتر است».
«ابوهريره» از رسول خدا(صلي الله عليه و آله) نقل ميكند:
مَن أحَبَّ الحَسَنَ وَ الحُسَينَ فَقَد أحَبَّني، وَ مَن أبغَضَهُما فَقَد أبغَضَني.[6]
كسي كه حسن و حسين را دوست بدارد، مرا دوست داشته و كسي كه نسبت به آنها بغض و دشمني داشته باشد، نسبت به من بغض و دشمني دارد.
از اين نمونه احاديث و روايات دركتب شيعه و اهل سنت فراوان به چشم ميخورد كه علاقهمندان ميتوانند مراجعه كنند.
طبق آيات و روايات وارد شده در اين زمينه، بر مسلمانان واجب است كه پيامبر و اهل بيت او را دوست داشته باشند و نسبت به آنها محبت بورزند. از راههاي ابراز محبت به پيامبر و فرزندان و اهلبيتش، برگزاري مجالس بزرگداشت و شركت در آن مجالس است. شركت در چنين مجالسي كه براي انسانهايي الهي و معنوي بر پا ميگردد، روح معنويت را در وجود انسان ايجاد كرده و او را به سوي خدا و بندگي او رهنمون ميكند و به زندگي، هدف و اميد ميبخشد. انسان با اهداف بلند الهي آنان آشنا و راه رسيدن به سعادت دنيا و آخرت را پيدا ميكند.
مجالس سوگواري امام حسين(عليه السلام) اخلاق، عزت، شجاعت، مردانگي، تقوا، فداكاري، توحيد، بندگي، ظلمستيزي، دشمنشناسي، پايداري، ايستادگي و تن به ذلت ندادن را ميآموزد.
نويسنده كتاب با ناديدهگرفتن نكات مثبت و سازنده مجالس سوگواري امام حسين(عليه السلام)، با طرح مسائل انحرافي، بيانصافي كرده است. اين تنها شيعيان نيستند كه براي امام حسين(عليه السلام) سوگوارند، بلكه همه انسانها و حتي جهان هستي در غم شهادت آن حضرت سوگوارند.
عزاداري جهان هستي بر امام حسين(عليه السلام)
نمونهاي از روايات اهل سنت درباره سوگواري جهان هستي براي امام حسين(عليه السلام) را در اينجا بيان ميكنيم:
الف) «سيوطي» نقل ميكند:
چون حسينبنعلي[(عليه السلام)] كشته شد تا هفت روز نور خورشيد بر ديوار به رنگ زرد بود و بعضي از ستارگان با بعضي ديگر برخورد كردند. روز عاشورا كه آن حضرت به شهادت رسيد، خورشيد گرفت و آفاق آسمان تا شش ماه سرخگونه بود.[7]
ب) «ابوقبيل» ميگويد:
چون حسين[(عليه السلام)] كشته شد، خورشيد آنچنان گرفت كه ستارگان، نيمه روز ظاهر گرديدند تا اينكه ما گمان كرديم قيامت برپاشده است.[8]
ج) «مسعودي» مينويسد:
روايت شده است كه آسمان چهارده روز بر حسين[(عليه السلام)] گريست. سؤال شد: «علامت گريه آسمان چه بوده است»؟ در پاسخ گفتند: «خورشيد در ميان سرخي، طلوع و غروب ميكرد».[9]
عزاداري پيامبر(صلي الله عليه و آله) بر امام حسين(عليه السلام)
در كتب اهل سنت، روايات فراواني درباره عزاداري و گريه پيامبر(صلي الله عليه و آله) بر امام حسين(عليه السلام) وجود دارد كه به بيان يك نمونه از آنها بسنده ميكنيم؛ «عايشه» ميگويد:
روزي جبرئيل بر رسول خدا[(صلي الله عليه و آله)] ، نازل شد، درحاليكه حسين[(عليه السلام)] نزد پيامبر[(صلي الله عليه و آله)] وارد شد و از شانه و پشت آن حضرت بالا ميرفت و بازي ميكرد. جبرئيل گفت: «اي محمد به زودي امت تو فتنه ميكنند و اين فرزندت را بعد از تو ميكشند». آنگاه جبرئيل دست برد و خاكي آورد و گفت: «فرزندت در اين سرزمين كشته ميشود، نام آن سرزمين «طف» است». پس از رفتن جبرئيل از نزد رسول خدا[(صلي الله عليه و آله)] ، درحاليكه خاك در دست آن حضرت[(صلي الله عليه و آله)] بود و گريه ميكرد، بر گروهي از يارانش وارد شد كه ابوبكر، عمر، علي[(عليه السلام)] ، حذيفه، عمار و ابوذر در بين آنها حضور داشتند. پيامبر(صلي الله عليه و آله) فرمود: «أخبَرَني جَبَرئيلُ أنَّ ابني الحُسينَ يُقتلُ بَعدي بِأرض الطَّفِّ و جائَني بِهذهِ التُّربَةِ فَأخبَرَني أنَّ فيها مَضجَعَه»[10]؛ «جبرئيل به من خبر داده است كه فرزندم حسين پس از من در زمين طف كشته ميشود و اين خاك را برايم آورد و به من خبر داد كه محل شهادت و مرقد او در آن سرزمين است».