سود و زیان، فقط به دست خداوند
در پاورقی صفحه 9، آمده است: «مسلمان به یقین می‌داند که سود و زیان و شفا تنها به دست خداست و هیچ کس به غیر او نمی‌تواند به کسی سود و زیان برساند یا به او روزی و شفا بدهد». سپس آیه {قُلْ إِنِّی لا أَمْلِکُ لَکُمْ ضَرًّا وَ لا رَشَداً}
در پاورقي صفحه 9، آمده است: «مسلمان به يقين ميداند كه سود و زيان و شفا تنها به دست خداست و هيچ كس به غير او نميتواند به كسي سود و زيان برساند يا به او روزي و شفا بدهد». سپس آيه {قُلْ إِنِّي لا أَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَ لا رَشَداً} (جن: 21) را متذكر ميشود.
پاسخ
اگر مقصود از آنكه تمامي سود و زيانها از خداست و هيچكس نميتواند سود و زياني برساند، اين است كه هيچ موجودي يا انساني در عالم مؤثر نيست و از خود اختياري ندارد، همه كارها را خداوند مستقيم و بدون واسطه انجام ميدهد، تمامي شرور عالم اعم از قتل، شكنجه، زنا، دزدي و... همه كار خداست و مردم تنها مثل عروسك خيمهشببازي هستند، چنين اعتقادي، خلاف قرآن و عقل است. قرآن، مردم را مسئول اعمال خويش ميداند، به آنها امر و نهي ميكند، از عقاب ميترساند و هرگونه ظلم را از جانب خداوند دور ميكند.
اگر مقصود آن است كه هر عملي در عالم، زير نظر خداوند و با نيرو و ابزاري است كه او در اختيار افراد قرار داده است و آنها از فكر و ذهن و اختيار خدادادي در راه خير و شر استفاده ميكنند، سخن حقي است؛ ولي منافاتي با سود و زيان رساندن ديگران ندارد. ادعاي اينكه مردم به يكديگر سود و زيان نميرسانند يا نميتوانند برسانند، تكذيب عقل، قرآن، وجدان و واقعيتهاي خارجي است؛ پس اينهمه ضرر كه دشمنان اسلام به جامعه اسلامي و مسلمانان ميزنند يا سرقت، قتل و جنايتي كه افراد انجام ميدهند، چيست؟ اگر آنها نميتوانند سود و زيان برسانند، چرا سود رساندن به مردم، مستحب و ضرر زدن به آنها حرام شده است؟
عقيده صحيح آن است كه همگان در حكومت الهي، به اذن و قدرتش ميتوانند آزادانه از امكانات خدادادياش بهرهمند گردند؛ بنابراين مسئول اعمال خويش هستند. عقيده انحرافي آن است كه انسان، خدا را ظالم و ستمها را از جانب او بداند يا مخلوقات را مستقل و بينياز از او بداند؛ اما اگر بزرگترين كارها را به شخصي نسبت دهد، ولي انجام دادن آن را وابسته به اذن و قدرت الهي بداند، هرگز از حريم توحيد خارج نشده است. مثل آنكه شخصي از حضرت عيسي(عليه السلام) بخواهد و بگويد: شما كه مرده را به اذن خداوند زنده ميكني، اين پدر مرا هم زنده كن؛ ازاينرو قرآن مجيد، زنده كردن مرده و شفاي بيماران را با اينكه به عيسي(عليه السلام) نسبت ميدهد، به اذن خداوند ميداند. خداوند ميفرمايد:
{أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ وَ أُحْيِ الْمَوْتي بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُنَبِّئُكُمْ بِما تَأْكُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ} (آل عمران: 49)
من از گِل، چيزي به شكل پرنده ميسازم، سپس در آن ميدمم و به اذن خدا پرندهاي ميگردد و به اذن خدا، كور مادرزاد و مبتلا به بيماري پيسي را بهبودي ميبخشم و مردگان را به اذن خدا زنده ميكنم و به شما خبر ميدهم از آنچه ميخوريد و آنچه را در خانههاي خود ذخيره ميكنيد.
قرآن و نسبت سود و زيان به غير خداوند
مواردي را در قرآن مييابيم كه سود و زيان را به مردم نسبت داده است؛ مثلاً در مورد يادگيري سحر از دو فرشته بابل (هاروت و ماروت) ميفرمايد: {وَ يَتَعَلَّمُونَ ما يَضُـرُّهُمْ وَ لا يَنْفَعُهُمْ}؛ «آنها مطالبي را فرا ميگرفتند كه به آنان زيان ميرسانيد و نفعي نميداد». (بقره: 102)
اين آيه ميفهماند كه سحر، زيان ميرساند؛ ازاينرو در اندكي قبل از اين فراز ميفرمايد:
{فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُما ما يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ}
ولي آنها از آن دو فرشته، مطالبي را ميآموختند كه بتوانند به وسيله آن، ميان مرد و همسرش جدايي بيفكنند.
آنها را به سبب زيان رساندن به مردم ملامت ميكند؛ ولي براي اينكه مشخص گردد اين ستمكاران از محدوده قدرت و حكومت حق بيرون نيستند و اگر خداوند مانعشان نميشود از عجز نيست، بلافاصله ميفرمايد: {وَ ما هُمْ بِضارِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ}؛ «درحاليكه هيچگاه نميتوانند بدون اجازه خداوند به كسي زيان برسانند». (بقره: 102)
پس گرچه آنها آسيب ميرسانند، ولي از محدوده قدرت و حكومت حق خارج نيستند؛ بلكه براي اين كار از قدرت، اختيار و علم الهي استفاده ميكنند و خداوند نيز ميخواهد كه مدتي آنها را آزاد بگذارد.
همچنين آياتي در قرآن هست كه از زيان رساندن نهي ميكند؛ مثل: {وَ لا تُمْسِكُوهُنَّ ضِراراً}؛ «و آنها را به خاطر زيان رساندن، نگاه نداريد». (بقره: 231)
يا آيه:
{وَ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً وَ كُفْراً وَ تَفْرِيقاً بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ} (توبه: 107)
[گروهي ديگر از منافقان] كساني هستند كه مسجدي ساختند براي زيان رساندن [به اسلام] و [تقويت] كفر و تفرقه افكني ميان مؤمنان.
يا آيه: {مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصي بِها أَوْ دَيْنٍ غَيْرَ مُضَارٍّ}؛ «پس از انجام وصيتي كه به آن سفارش شده و اداي دين به شرط آنكه، [از طريق وصيت و اقرار به دين] به ورثه ضرر نزند». (نساء: 12)
يا آيه:
{لا تُضَارَّ والِدَةٌ بِوَلَدِها وَ لا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ} (بقره: 233)
[بنابراين] نبايد بر مادر و فرزندش بهخاطر يكديگر زياني وارد شود و نه بر پدر و فرزندش [از ناحيه يكديگر ضرري وارد آيد].
يا آيه:
{وَ لا تُضآرُّوهُنَّ لِتُضَيِّقُوا عَلَيْهِنَّ}
و به آنها (زنان) زيان نرسانيد تا آنها را در تنگنا قرار دهيد [و مجبور به ترك منزل شوند].
يا آيه: {وَ لا يُضَارَّ كاتِبٌ وَ لا شَهِيدٌ}؛ «و نبايد به نويسنده و شاهد [به سبب حقگويي] زياني برسد». (بقره: 282)
قرآن نفع را نيز به غير خدا نسبت ميدهد؛ همچنانكه ميفرمايد: {وَ الْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِما يَنْفَعُ النَّاسَ}؛ «و كشتيهايي كه در دريا به نفع مردم در حركتند». (بقره: 164)
يا ميفرمايد: {وَ أَمَّا ما يَنْفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الْأَرْضِ}؛ «ولي آنچه به مردم سود ميرساند [آب يا فلز خالص] در زمين ميماند». (رعد: 17)
و اگر موارد نفع و زيان را بدون ذكر اين دو عنوان جستجو كنيم، تعداد بيشتري از آن را در قرآن مجيد خواهيم يافت.