اتهام برتری کربلا بر کعبه
v علی جان محمدی (قره‌باغی) کعبه از ماده «کعب» و جمع آن «کعاب و کعبات» است. به هر چیزی که بلند و مرتفع باشد، «کعب» می‌گویند.[1] از همین رو، برآمدگی روی پا را که در وضو مسح می‌شود، «کعب» می&z
v علي جان محمدي (قرهباغي)
كعبه از ماده «كعب» و جمع آن «كعاب و كعبات» است. به هر چيزي كه بلند و مرتفع باشد، «كعب» ميگويند.[1] از همين رو، برآمدگي روي پا را كه در وضو مسح ميشود، «كعب» ميگويند و تثنيه آن «كعبين» است.
«كعبه» در لغت به معناي هر خانه مربع و چهارگوش[2] و اتاق[3] است. كعبه را به اين دليل كعبه ميگويند كه هم مربع است و هم مرتفع و بلند.[4]
در اصطلاح شرع، كعبه نام خانه خداوند و قبله مسلمانان است.
هر ساله مسلمانان در ايام حج به طواف اين خانه ميآيند و
بزرگترين مراسم عبادي ـ سياسي را به نمايش ميگذارند: (جَعَلَ اللَّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرامَ قِياماً لِلنَّاسِ).[5] مقصود ما از كعبه در اين بحث، هر خانه مربع و مرتفعي نيست، بلكه مقصود ما، خانه خدا و قبلهگاه
مسلمان است.
هر ساله مسلمانان در ايام حج به طواف اين خانه ميآيند و
بزرگترين مراسم عبادي ـ سياسي را به نمايش ميگذارند: (جَعَلَ اللَّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرامَ قِياماً لِلنَّاسِ).[5] مقصود ما از كعبه در اين بحث، هر خانه مربع و مرتفعي نيست، بلكه مقصود ما، خانه خدا و قبلهگاه
مسلمان است.
كربلا
اين كلمه مركب از دو واژه «كرب» و «بلا» است. «كرب» در لغت به معناي غم و اندوهي است كه بر نفس مسلط شود.[6] «بلاء» هم كه معنايش امتحان و آزمايش است.
«كربلاء» نام محلي است در سرزمين عراق كه در سال 61 هجري، فرزند پيامبر خدا(صلي الله عليه و آله)، حضرت امام حسين(عليهم السلام) در آنجا فرود آمد و در دهم محرم همان سال، همراه اصحابش به شهادت رسيد و پيكرهاي مطهرشان در همانجا مدفون شد. از آن روز به بعد، قبور آن امام و شهداي كربلا، محل زيارت شيعيان و ارادتمندان خاندان عصمت و طهارت شده است.[7]
موضوع بحث ما در اين نوشتار، بررسي و نقد شبهه برتري كربلا (محل دفن بدن مطهر سيد الشهداء(عليه السلام بر كعبه است كه توسط قفاري در كتاب اصول مذهب شيعه مطرح شده است.[8]
ضرورت و اهميت موضوع
بيشك از نگاه آموزههاي ديني و همچنين به باور همه فرقهها و مذاهب اسلامي، كعبه، جايگاهي بس ارجمند دارد و هيچ مكاني در عالم به اندازه و رتبه آن نميرسد. از اينرو براي رسيدن به ثواب زيارت اين مكان مقدس، هر سال ميليونها مسلمان راهي اين مكان مقدس ميشوند تا از فضاي آنجا بهره ببرند. از سوي ديگر كربلا، مدفن سرور و سالار شهيدان، حضرت اباعبدالله الحسين(عليه السلام) است كه با نثار خون خويش و يارانش، به اسلام حيات دوباره بخشيد و بر اساس روايات معصومين(عليهم السلام)، زيارت ايشان ثواب زيادي دارد از اينرو ميليونها شيعه و دوستدار اهل بيت(عليهم السلام)، هر ساله مشتاقانه به اين زيارت ميروند تا از ثواب و فضاي معنوي آن استفاده كنند.
برخي از متعصبان براي بدنام كردن شيعه، شبهاتي را در اين باره مطرح ميكنند و مدعي هستند شيعيان، كربلا را بالاتر از كعبه ميدانند. از اينرو ضرورت دارد جايگاه اين دو مكان مقدس، به خوبي از نگاه شيعه تبيين شود.
ما در اين نوشتار، در پي بررسي موارد ذيل هستيم:
1. دفاع از كعبه مكرمه و تبيين اهميت و جايگاه رفيع آن در منابع شيعه.
2. رد اتهام از عقيده ناب شيعه و پاسخ به شبهات وهابيت.
3. دفاع از عقايد حقه شيعه با استناد به روايات صحيح و معتبر.
تبيين موضوع در انديشه اسلامي
بيگمان برخي مكانها از قداست خاص و احترام ويژهاي برخوردار است؛ چنانكه قرآن كريم نيز به سرزمين مقدس «طوي» اشاره كرده و به حضرت موسي(عليه السلام) فرموده است: (إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوي)؛ «من پروردگار توام! كفشهايت را بيرون آر؛ زيرا تو در سرزمين مقدّس طوي هستي». (طه: 12) در آيات قرآن به مبارك بودن مكه نيز تصريح شده است.
البته مكانهاي مقدس ديگري همانند كربلا، نجف و ساير بقاع متبركه وجود دارد كه ممكن است هر يك ويژگي خاصي داشته باشند. مكانهاي مقدس و بقاع متبركه از نظر اهميت و قداست با يكديگر مساوي نيستند، گاهي در روايت ديده ميشود كه برخي از آنها بر بعضي ديگر برتري داده شده و علت برتري آنها نيز بيان شده است.
در يك جمعبندي كلي ميتوان گفت، علل برتري يك مكان، يا به قداست ذاتي خود مكان برميگردد، يا به خاطر انتساب آن به خدا، پيامبر يا حرمت پيكر اولياي الهي دفن شده در آن مكان است.
براي مثال، كعبه مقدسترين مكان از نظر همه مسلمانان است. اگر آيات و رواياتي را كه در فضيلت و قداست آن وارده شده را بررسي كنيم، مشخص ميشود كه علت برتري آن، ذاتي و به دليل انتساب آن به خداوند است.
خداوند متعال در سوره آل عمران، به صراحت مكه را مكان مبارك توصيف كرده است:
(إِنَّ أَوَّلَ بَيت وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكاً وَهُدًى لِلْعَالَمِينَ) (آلعمران: 96)
نخستين خانهاي كه براي مردم [و نيايش خداوند] بنا نهاده شد، همان است كه در سرزمين مكّه است كه پربركت و مايه هدايت جهانيان است.
مبارك بودن اين خانه ذاتي است؛ چراكه خداوند اين بركت را براي آن قرار داده است؛ چنانچه علامه طباطبايي ميفرمايد: «فالمباركة إفاضة الخير الكثير عليه و جعله فيه»؛[9] «مباركه آن چيزي است كه خير فراوان به او افاضه شده و در آن قرار داده شده است».
در ميان مكانهايي كه از نظر مسلمانان مقدس است، برخي از آنها از نظر آيات و روايات، برتر است و علماي اسلام نيز بر اين مطلب تصريح كردهاند.
مثال بارز اين بحث، كعبه يا مدينه است. علماي اهل سنت درباره مدينه تعبيراتي دارند كه نشان ميدهد از نظر آنها، مدينه برترين مكان روي زمين است. تفصيل سخنان آنان را در قسمتهاي بعدي خواهيم آورد. درباره كعبه نيز در منابع شيعه، روايات فراواني آمده و ويژگيهايي را براي آن بر شمرده است. اما برخي از دشمنان شيعه، در مقايسه روايات شيعه درباره كعبه و كربلا، برخي از روايات ضعيف شيعه درباره كربلا را دليل برتري كربلا بر كعبه قلمداد كرده و در اين باره مشغول شبهه پراكني شدهاند. درحاليكه اگر تمام روايات را ملاحظه ميكردند، گرفتار چنين سوء ظني نميشدند.
شبهات و پاسخ آنها
شبهه اول: برتري كربلا بر كعبه
قفاري در كتاب «اصول مذهب الشيعة الامامية»، ذيل عنوان «قولهم ان كربلاء افضل من الكعبة» مينويسد: «از نظر شيعيان، كربلا برترين نقطه روي زمين است و در نتيجه برتر از كعبه خواهد بود». وي شواهد چندي را بر اثبات مدعايش ذكر ميكند:
1. خانه خدا، مقدسترين مقدسات و برترين بقعههاست كه دلهاي مسلمانان به سوي او پر ميكشد و طواف، جز به دور او مشروع نيست؛ اما شيعيان، كربلا و قبور ائمه در كوفه و قم را حرمهاي مقدس ميدانند.
2. برتري كربلا با عقل و منطق سازگار نيست و اين سخنان، همانند هذيان گفتن اشخاص تبدار و ديوانه است.
3. اين ادعاهاي خارقالعاده، نهايت بيادبي به ساحت اهل بيت(عليهم السلام) است كه شيعيان گمان ميكنند محبت آنها را دارند و شيعه آنها هستند؛ اما با اين سخنانشان، سرسختترين دشمنان اهل بيت هستند.[10]
4. تقديس شيعيان از كربلا به خاطر اين است كه بدن حسين(عليه السلام) در آن قرار دارد؛ اما سؤال اين است اگر اين فضيلت به خاطر وجود اوست، چرا مدينه كه در آن بدن رسول خدا(صلي الله عليه و آله) قرار دارد، فضيلت ندارد؟ اين مطلب نشان ميدهد كه هدف آنان از بين بردن امت اسلام و دين است، نه تقديس حسين(عليه السلام).[11]
موارد پيشگفته، گزيده سخنان نسبتاً طولاني وي بود كه در كتابش مطرح كرده است. اكنون به ترتيب، به مقدماتي كه او از نظر شيعيان براي اثبات برتري كربلا بر كعبه چيده است، پاسخ ميدهيم:
پاسخ اول: كعبه برترين نقطه روي زمين است
بسي جاي تأسف است كه اين نويسنده و ديگر علماي وهابيت، مجموع روايات شيعه را ناديده گرفته و به برخي از روايات براي تهمت و افتراي خودشان تمسك ميجويند. درحالي كه انبوه روايات شيعه، كعبه را محبوبترين نقطه روي زمين در نزد خداوند معرفي ميكند.
روايت اول: به نقل مرحوم كليني در كتاب اصول كافي، زراره در روايت صحيح السند ميگويد:
من همراه امام باقر(عليه السلام) كنار خانه خدا نشسته بوديم. مردي گفت: كعب الاحبار ميگويد: كعبه هر روز به آستان بيت المقدس سر ميسايد و به نظر من او راست گفته است. حضرت فرمود: تو و كعب الاحبار دروغ ميگوييد. و بعد فرمود: «مَا خَلَقَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ بُقْعَةً فِي الْأَرْضِ أَحَبَّ إِلَيْهِ مِنْهَا ثُمَّ أَوْمَأَ بِيَدِهِ نَحْوَ الْكَعْبَةِ»؛ «خداوند هيچ بارگاهي نيافريده است كه نزد او محبوبتر و گراميتر از اين خانه باشد».
خداوند همان روزي كه آسمانها و زمين را آفريد، چهار ماه را به خاطر زيارت اين خانه، حرام و غرق كرد. سه ماه را پي در پي ويژه حج ساخت كه ماه شوّال و ذي قعده و ذي حجّه باشد و يك ماه تك را براي عمره مقرّر كرد كه ماه رجب باشد.[12]
علامه محمد تقي مجلسي اين روايت را صحيح ميداند و مينويسد: «روى الكليني في الصحيح، عن زرارة قال: كنت قاعدا إلي جنب أبيجعفر(عليه السلام)»؛[13] «كليني در روايت صحيح از زاره نقل كرده است».
روايت دوم: در روايت موثق ديگري كه آن را شيخ صدوق از سعيد ابن عبدالله نقل كرده است، امام صادق(عليه السلام) فرمود:
أَحَبُّ الْأَرْضِ إِلَي اللهِ تَعَالَي مَكَّةُ وَ مَا تُرْبَةٌ أَحَبُّ إِلَي اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ تُرْبَتِهَا وَ لَا حَجَرٌ أَحَبُّ إِلَي اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ حَجَرِهَا وَ لَا شَجَرٌ أَحَبُّ إِلَي اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ شَجَرِهَا وَ لَا جِبَالٌ أَحَبُّ إِلَي اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ جِبَالِهَا وَ لَا مَاءٌ أَحَبُّ إِلَي اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ مَائِهَا [14]
خوشايندترين و محبوبترين زمين نزد خداي تعالي مكه است و هيچ خاكي نزد خداي عزوجل از خاك مكه، و هيچ سنگي نزد خداوند عزوجل از سنگ مكه و هيچ درختي نزد خداي عزوجل از درخت آن و هيچ كوهستاني نزد خداي عزوجل از كوهستان آن و هيچ ابينزد خداي عزوجل از آب آن خوشايندتر نيست.
علامه محمد تقي مجلسي (مجلسي اول) اين روايت را موثق ميداند.[15]
امام صادق(عليه السلام) در روايات ديگري نيز فرمود:
ـ مَا خَلَقَ اللهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَي بُقْعَةً فِي الْأَرْضِ أَحَبَّ إِلَيْهِ مِنْهَا وَ أَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَي الْكَعْبَةِ وَ لَا أَكْرَمَ عَلَي الله عَزَّ وَ جَلَّ مِنْهَا.[16]
خداوند متعال نقطهاي را در روي زمين كه در نزدش محبوبتر و گراميتر از كعبه باشد، نيافريده است؛ آنگاه با دستش به سوي كعبه اشاره كرد.
ـ إِنَّ الله عَزَّوَجَلَّ اخْتَارَ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ شَيْئاً وَ اخْتَارَ مِنَ الْأَرْضِ مَوْضِعَ الْكَعْبَةِ.[17]
خداي عزوجل، از هر يك از اصناف مخلوقات خود چيزي را برگزيد و از زمين، محل كعبه را برگزيد.
علامه محمد تقي مجلسي (مجلسي اول) بعد از نقل اين روايات ميگويد: «هذه الأخبار تدل على أفضلية الكعبة و أرضها على جميع بقاع الأرض»؛[18] «اين روايات دلالت دارند كه كعبه و زمين آن بر تمام بقعههاي روي زمين برتري دارد».
در روايت ديگري امام صادق(عليه السلام) به نقل از رسول خدا(صلي الله عليه و آله) فرمود:
إن الله عز وجل اختار من كل شئ شيئا، اختار من الأرض مكه، واختار من مكة المسجد، واختار من المسجد الموضع الذي فيه الكعبه.[19]
خداوند از ميان هر چيزي زمين مكه را انتخاب كرد و از آن مسجد را و از مسجد جايي را كه خانه خدا در آن واقع شده، برگزيد.
از مجموع اين روايات و روايات ديگر كه در منابع شيعه با اسناد معتبر نقل شده است، به دست ميآيد كه كعبه از تمام نقاط روي زمين برتر است. علاوه بر آنچه گفته شد، تقدس حرم امامان از نظر شيعه، هيچگونه منافاتي با قداست كعبه ندارد؛ زيرا شيعيان اين حرمها را در مقابل كعبه قرار ندادهاند؛ همانگونه كه خود ائمه(عليهم السلام) را در مقابل خدا نميدانند. شيعيان، ائمه(عليهم السلام) را برترين بندگان خداوند ميدانند و مكانهايي را كه بدن مطهر آنان در آنجا دفن شده است، تقديس ميكنند.
پاسخ دوم؛ طبق روايات، نظر صحابه و علماي اهل سنت، مدينه از كعبه برتر است. قفاري در مقدمه دوم، خود عنوان كرده است كه برتري كربلا با عقل و منطق سازگار نيست و اين سخنان، همانند هذيان گفتن اشخاص تبدار و ديوانه است. وي در مقدمه سوم نيز ميگويد: اين ادعاهاي خارقالعاده شيعه، نهايت بيادبي به ساحت اهل بيت(عليهم السلام) است كه شيعيان گمان ميكنند محبت آنها را دارند و شيعه آنها هستند؛ اما با اين سخنانشان، سرسختترين دشمنان اهل بيت(عليهم السلام) به شمار ميآيند.
ققاري در مقدمه چهارم، تقديس كربلا از نظر شيعيان را به خاطر آن ميداند كه بدن حسين(عليه السلام) در آنجا دفن شده است. وي در ادامه ميپرسد، پس چرا مدينه كه در آن بدن رسول خدا(صلي الله عليه و آله) قرار دارد، اين گونه فضيلت ندارد؟
در پاسخ به موارد پيشگفته ميگوييم، اگر اهل مطالعه و تحقيق باشيد، در كتابهاي شما نيز رواياتي آمده است كه سرزمين مدينه و آرامگاه شريف رسول خدا(صلي الله عليه و آله) را برتر از كعبه و حتي برتر از عرش ميداند. علاوه بر روايات، برخي صحابه، سران مذاهب و علماي بزرگتان، شهر مدينه را برترين مكانهاي روي زمين ميدانند؛ از آن جمله ميتوان به موارد ذيل اشاره كرد:
ـ اعتقاد خليفه، صحابه و علماي اهل سنت به برتري شهر مدينه
بررسي منابع اهل سنت نشان ميدهد كه آنها در برتري آرامگاه شريف رسول خدا(صلي الله عليه و آله) بر كعبه اتفاق نظر دارند؛ اما اختلافشان در برتري شهر مدينه بر مكه است و برخي صحابه، سران برخي مذاهب، علما و گروههايي از آنها، مدينه را نيز برتر از مكه دانستهاند. در اينجا به تعدادي از آنها اشاره ميكنيم:
1. عمر بن خطاب، برخي صحابه و بسياري از علماي مدينه
عمر بن خطاب و برخي صحابه، نخستين افرادي بودند كه مدينه را برتر از مكه مي دانستند. بسياري از علماي اهل مدينه، بر خلاف جمهور علماي اهل سنت و به پيروي از خليفه خود و صحابه، اين عقيده را دارند. نووي و شوكاني مينويسند: «وَذَهَبَ عُمَرُ وَبَعْضُ الصَّحَابَةِ وَمَالِكٌ وَأَكْثَرُ الْمَدَنِيِّينَ إلَى أَنَّ الْمَدِينَةَ أَفْضَلُ»؛[20] «عمر و برخي از صحابه، مالك و بسياري از اهل مدينه، عقيده دارند كه مدينه برتر است».
اين عقيده خليفه و صحابه را بسياري از ديگر علماي اهل سنت نقل كردهاند كه ذكر كلام همه آنها باعث اطاله بحث خواهد شد.
2. مالك بن انس، احمد بن حنبل و برخي ديگر
مالك بن انس، احمد بن حنبل (رهبران مذاهب اهل سنت) و گروهي ديگر نيز مدينه را برتر از مكه ميدانند. نووي مينويسد: «در نزد ما مكه، برترين نقطه روي زمين است و اين قول علماي مكه، كوفه و جمهور علما است؛ به گفته عبدري، اين قول اكثر فقهاء و نظر احمد در يكي از روايت صحيح اوست».[21] ولي مالك و جماعتي گفتهاند كه مدينه برتر از مكه است.[22] ابوالمظفر شيباني[23] و ابن حزم اندلسي نيز نظر مالك را در برتري مدينه بر مكه نقل كردهاند.[24]
3. برخي از شافعيها
به نقل زرقاني، شارح كتاب «موطأ امام مالك»، علاوه بر خليفه دوم اهل سنت و جماعتي، بسياري از اهل مدينه، مالك بن انس و پيروانش نيز بر تفضيل مدينه بر مكه عقيده دارند و اين قول را برخي شافعيها نيز اختيار كردهاند.[25]
4. بسياري از اهالي مدينه و جمعي از اهل بصره
ابن عبدالبر قرطبي مالكي، از قول ذكريا بن يحيي ساجي نقل كرده است كه علاوه بر مالك، بسياري از اهل مدينه و جمعي از اهل بصره نيز در زمره طرفداران برتري مدينه بر مكه هستند.[26]
5. ابوسليمان خطابي (م. 388ه .ق)
ابو سليمان خطابي كه از وي به «امام، احد المحققين،[27] فقيه، اديب و محدث»[28] ياد كردهاند، مدينه و بقعه شريف رسول خدا(صلي الله عليه و آله) را برتر از مكه ميداند.
ابنجوزي بعد از نقل روايت: «ما بين بيتي ومنبري روضة من رياض الجنة» از أبوسليمان خطابي نقل كرده كه وي ميگويد: «اين روايت برتري مدينه و به ويژه بقعهاي را كه ميان خانه و منبر رسول الله است، نشان ميدهد».[29]
6. ابن عقيل حنبلي (م.514ه .ق)
به نقل ابوبكر زرعي، علي بن عقيل، از علماي حنابله[30] ميگويد، درباره برتري حجره پيامبر(صلي الله عليه و آله) بر كعبه از من سؤال شد، در پاسخ گفتم:
اگر منظور، تنها خود حجره باشد، كعبه برتر است؛ اما اگر حجره به علاوه بدن پيامبر(صلي الله عليه و آله) باشد، به خدا سوگند، حجره پيامبر(صلي الله عليه و آله) از عرش، حاملان عرش، بهشت و افلاك برتر است؛ زيرا در اين حجره، بدني است كه اگر نسبت به هر دو عالم وزن شود، سنگيني پيدا خواهد كرد.[31]
اين عقيده ابن عقيل را بسياري از علماي اهل سنت، از جمله ملاعلي قاري نقل كردهاند.[32]
7. قاضي عياض (م. 544ه .ق)
قاضي عياض بن موسي، از بزرگان مالكي مذهب و يكي از پيشوايان آنها در علوم فقه، لغت، حديث و ادب،[33] در كتاب «الشفاء بتعريف حقوق المصطفي» مينويسد: «در ميان علما، هيچ اختلافي در برتري موضع قبر رسول خدا(صلي الله عليه و آله) بر ساير بقعههاي روي زمين نيست».[34] نووي، شوكاني،[35] ملاعلي قاري[36] و بسياري ديگر، اين اجماع را از قول ايشان نقل كردهاند.
8. قرطبي (م.671ه .ق)
انصاري قرطبي نيز در كتاب تفسيرش، نماز در مدينه را برتر از مسجد الحرام ميداند و مينويسد:
أن المدينة عند أصحابنا أفضل من مكة وأن الصلاة فيها أفضل من الصلاة في المسجد الحرام.[37]
مدينه در نزد اصحاب ما، برتر از مكه و نماز در مدينه، برتر از نماز در مسجد الحرام است.
9. احمد بن ادريس الصنهاجي (م.684ه .ق)
ايشان يكي از علماي پيرو مذهب مالكي و به تعبير ذهبي، «عالم شهير، شيخ، امام، عالم به اصول دين، فقه و تفسير»[38] است. وي ميگويد: «اجماع بر اين است كه روضه شريف پيامبر(صلي الله عليه و آله)، برترين بقعه زمين و آسمان است؛ پس مجاوران آن نيز، برتر از ديگران هستند».[39]
10. ابن كثير (م.774ه .ق)
ابنكثير دمشقي بعد از نقل اتفاق و اجماع در برتري قبر شريف رسول خدا(صلي الله عليه و آله) بر ساير بقعههاي روي زمين و نسبت دادن سابقه نقل اين اجماع به قاضي ابوالوليد باجي، ابن بطال و غير آنها، تصريح ميكند كه دليل اصلي برتري، گفتار ابوبكر است كه بعد از رحلت پيامبر(صلي الله عليه و آله) گفت: «خداوند او را تنها در محبوبترين بقعههاي نزد خودش ميميراند».[40] بنابراين، بقعهاي كه قبر شريف آن حضرت در آن قرار دارد، برتر است.
11. بدرالدين زركشي (م.794ه .ق)
زركشي يكي از ويژگيهاي منحصر به فرد عايشه را دفن بدن مطهر رسول خدا(صلي الله عليه و آله) در خانه وي ميداند و تصريح ميكند كه خانه او به اجماع امت، برترين بقعههاي روي زمين است.[41] البته روشن است كه رسول خدا(صلي الله عليه و آله) در خانه خودش از دنيا رفت و در حجره خودش دفن شد و حجره عايشه جدا از حجره پيامبر(صلي الله عليه و آله) بود. اما با صرف نظر از اين بحثها، اين سخن زركشي ثابت ميكند كه موضع قبر آن حضرت، برترين بقعههاي روي زمين است.
12. حصني دمشقي (م.829ه .ق)
حصني شافعي تصريح ميكند كه به اجماع علما، قبر پيامبر(صلي الله عليه و آله) برتر از مكه و ساير بقاع روي زمين است؛ اما اختلاف آنها در غير قبر آن حضرت است.[42]
13. ابوالبقاء مكي حنفي (م.854ه .ق)
ايشان برتري آرامگاه شريف پيامبر(صلي الله عليه و آله) را مسلم و قطعي ميداند و با توجه به اين نكته و استدلال به آيه (وَ إِذْ أَخَذَ اللهُ مِيثاقَ النَّبِيِّينَ لَما آتَيْتُكُمْ مِنْ كِتابٍ وَ حِكْمَةٍ ثُمَّ جاءَكُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِما مَعَكُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَ لَتَنْصُـرُنَّهُ)، سفر كردن براي زيارت قبر آن حضرت را بعد از ذكر روايت «لا تشد الرحال إلا إلي ثلاثة مساجد»، مستحب ميداند و اينگونه نتيجهگيري ميكند:
وقتي ثابت شد كه رسول خدا(صلي الله عليه و آله) برترين مخلوقات و تربتش برترين بقعههاي روي زمين است، سفر به قصد زيارت تربتش به طريق اولي مستحب است.[43]
14. احمد زروق (م.879ه .ق)
علماي اهل سنت در نقل اقوال، از وي به «امام، عارف، محدث و فقيه» ياد كرده اند.[44] صعيدي مالكي در كتاب «حاشية العدوي»، از قول ايشان نيز اجماع علما را در برتري قبر شريف رسول خدا(صلي الله عليه و آله) بر ديگر بقعههاي زمين نقل كرده است.[45]
15. جلالالدين سيوطي (م.911ه .ق)
سيوطي يكي ديگر از علماي بزرگ شافعي تصريح ميكند:
اختلاف علماء در تفضيل ميان مكه و مدينه در غير قبر رسول خدا(صلي الله عليه و آله) است؛ اما قبر آن حضرت به اتفاق همه، برترين بقعههاي روي زمين و بلكه برتر از كعبه، بلكه بنا بر قول ابن عقيل، برتر از عرش است.[46]
16. حلبي صاحب سيره (م.1044ه .ق)
حلبي از سيرهنويسان قرن يازدهم اهل سنت نيز تصريح دارد كه به اجماع علما، قبر رسول خدا(صلي الله عليه و آله) برترين بقعههاي روي زمين، حتي برتر از كعبه شريفه است.[47]
17. احمد الصاوي (م.1241ه .ق)
احمد بن محمد صاوي، از پيروان مالك نيز عقيده دارد كه قبر شريف رسول خدا(صلي الله عليه و آله)، برتر از همه بقعههاي روي زمين و آسمان، حتي برتر از كعبه، عرش، كرسي، لوح، قلم و بيت المعمور است.[48]
18. محمد عليش (م. قرن 13ه .ق)
ايشان يكي از مفتيان مذهب مالكي در مصر است[49] و در كتاب «منح الجليل» مينويسد: «مدينه منوره برتر از كعبه مشرفه است و قول مشهور اهل مدينه همين است و روايت رافع بن خديج كه آن را دار قطني و طبراني نقل كرده، بر اين مطلب دلالت دارد».[50]
آنچه گذشت، نظر برخي از علماي اهل سنت، رهبران مذاهب و مهمتر از همه ديدگاه خليفه دوم اهل سنت و برخي صحابه در برتري آرامگاه شريف رسول خدا(صلي الله عليه و آله) بر كعبه و نيز برتري مدينه بر مكه بود.
اكنون اين سؤال را از خودتان ميپرسيم: آيا روايات و سخنان بزرگان شما با عقل و منطق سازگار است؟ آيا شبيه هذيان گفتن نيست؟ آيا برتري دادن مدينه بر كعبه، اسائه ادب به حضور پروردگار نيست؟ آيا هدف شما از آوردن چنين مطالبي، خراب كردن دين است يا تقديس پيامبر(صلي الله عليه و آله) و شهر مدينه؟
اگر ميگوييد هدف تقديس و احترام به رسول خدا(صلي الله عليه و آله) است، هدف ما نيز تقديس و تكريم از نوه پيامبر خدا(صلي الله عليه و آله) است كه هستي خود را در راه خداوند فدا كرد و اگر به زعم شما نقل رواياتِ فضايل كربلا، خراب كردن دين و نقشهاي براي امت است، چرا اشكال خودتان را نميبينيد و انگشت به طرف ديگران ميگيريد؟
بنابراين، اگر از ديدگاه وهابيت و جناب قفاري، نظريه برتري كربلا بر كعبه، عقيدهاي غلوآميز است و قائلانش كافر هستند، درباره خليفه دوم، صحابه، سران مذاهب و علماي اهل سنت نظرشان چيست؟ آيا درباره آنها نيز همين قضاوت را دارند؟
ـ روايت معتبر اهل سنت در برتري شهر مدينه
در منابع اهل سنت، روايتي با سند معتبر از صحابه رسول خدا(صلي الله عليه و آله) نقل شده است كه شهر مدينه را برتر از مكه ميداند.
عمره، دختر عبدالرحمن ميگويد:
روزي مروان بالاي منبر، از مكه سخن گفت، اما از مدينه چيزي به زبان نياورد. رافع بن خديج از جا برخاست و گفت: چه شده كه از مكه اين قدر سخن گفتي و از مدينه هيچ؟ بعد از آن گفت: «وَأَشْهَدُ لَسَمِعْتُ رَسُولَ الله يَقُولُ: الْمدِينَةُ خَيْرٌ مِنْ مَكَّةَ»؛ «شهادت ميدهم، از رسول خدا(صلي الله عليه و آله) شنيدم كه آن حضرت فرمود: مدينه برتر از مكه است».[51]
در برنامه «جوامع الكلم»، يكي از نرمافزارهاي حديثي اهل سنت، سند اين روايت را به نقل از كتاب جوهري، حسن شمرده است: «الحكم على المتن: حسن».
اين روايت را بخاري در تاريخ الكبير[52] و ملا علي قاري در مرقاة المفاتيح[53] با همين عبارت و جندي در فضائل المدينه با عبارت «المدينة أفضل من مكة»[54] آوردهاند.
استدلال علماي اهل سنت به اين روايت
علماي اهل سنت تنها به آوردن اين روايت اكتفا نكردهاند، بلكه عمده دليل طرفداران برتري مدينه، همين روايت است. ابن خلدون (م.808ه .ق) مينويسد:
در فضيلت مدينه، روايات صحيح انكارناپذيري وارد شده است؛ اما علما در برتري مدينه بر مكه، اختلاف نظر دارند و مالك، نظرش همين است؛ زيرا در نزد ايشان، نص صريح از رفيع بن مخدج [رافع بن خديج] ثابت شده كه مدينه برتر از مكه است.[55]
مناوي (م.1031ه .ق) بعد از ذكر اين روايت، درباره علت برتري مدينه ميگويد:
چون مدينه حرم پيامبر(صلي الله عليه و آله)، محل نزول وحي، نزول بركات و جايي است كه كلمه اسلام عزيز شد و اعتلا يافت و شرايع، تثبيت و پابرجا شد و اكثر واجبات در آنجا نازل گرديد، به اين دليل كساني كه مدينه را برتر از مكه ميدانند، به اين روايت تمسك كردهاند و مذهب عمر و مالك و بسياري از اهل مدينه نيز همين است.[56]
محمد عليش، از علماي قرن دوازده اهل سنت نيز پس از ذكر قول مشهور و اهل مدينه در برتري مدينه مينويسد: «روايتي كه آن
را دارقطني و طبراني از رافع بن خديج نقل كردهاند، بر اين مطلب
دلالت ميكند».[57]
را دارقطني و طبراني از رافع بن خديج نقل كردهاند، بر اين مطلب
دلالت ميكند».[57]
اكنون آقاي قفاري و سران وهابيت، در مقابل روايت حسن و پذيرفته شده خودشان كه مدينه را برتر از مكه ميداند، چه جوابي دارند؟ شما كه عقيده داريد مكه برترين مكان روي زمين است، پس اين روايت در منابع شما چه ميكند و چرا علماي شما و سران مذاهبتان به اين روايت استدلال كردهاند؟ نكند آنها گرفتار جنون شده و هذيان گفتهاند؟ آيا شما ميتوانيد چنين نسبتي را به آنان بدهيد؟
شبهه دوم: حج شيعيان به سوي قبور ائمه(عليهم السلام)
قفاري در شبهه ديگر، زيارت قبور ائمه(عليهم السلام) و زيارت كربلا را به «حج مشاهد» تعبير كرده است. وي با اين تعبير مرموزانه، قصد دارد اذهان مردم را منحرف سازد و چنين وانمود كند كه شيعيان به جاي كعبه، به حج كربلا ميروند. او ميگويد، شيعيان براي ائمه(عليهم السلام)، ويژگيهاي خدايي قائل هستند و اگر فردي همچنين عقيدهاي داشته باشد، از دين توحيدي خارج و مشرك شده است از جمله ويژگيهاي شيعيان اين است كه به سوي مشاهد ائمه، حج انجام ميدهند:
و به سوي بارگاه آنها به حج ميروند و حج به سوي آنها، برتر از حج به سوي خانه خداوند است و كربلا در نظر آنها برتر از كعبه است.
وي در قسمتي ديگر ميگويد: «إن الحج إلي المشاهد أعظم من الحج إلي
بيت الله»؛ «حج به سوي مشاهد (مراقد ائمه)، باعظمتتر از حج خانه خداست».[58]
بيت الله»؛ «حج به سوي مشاهد (مراقد ائمه)، باعظمتتر از حج خانه خداست».[58]
قفاري در ادامه همين سخن را از ابن تيميه[59] نقل كرده و تصريح ميكند كه طبق روايات كتب معتبر شيعيان، زيارت مشاهد مشرفه، برتر از حج خانه خداست. آنگاه برخي از رواياتي كه فضيلت و ثواب زيارت كربلا را بيان كرده، مطرح ميكند؛ سپس ميگويد:
روايات شيعه در حدي مبالغه ميكند كه زيارت قبر حسين(عليه السلام) و قبور سائر ائمه(عليهم السلام) را برتر از ركن پنجم اسلام، يعني حج خانه خدا ميداند. شيعيان در بيان فضيلت زيارت، به حدي از جنون، زندقه و الحاد رسيدهاند كه هيچ فرد ديگري به پاي آنان نميرسند.[60]
پاسخ اول: كعبه در نظر شيعيان، اهميت ويژهاي دارد كه در كربلا نيست
بيگمان كعبه و كربلا، از ديدگاه مذاهب اسلامي، حرمت و قداست ويژهاي دارند. شيعيان نيز با پيروي از امامان معصوم(عليهم السلام)، براي كعبه جايگاه و حرمت خاصي قائلاند كه براي كربلا قائل نيستند. براي اثبات اين مطلب به برخي از مواردي كه نشانگر اهميت كعبه از ديدگاه شيعيان است، اشاره ميكنيم:
1. مهم بودن قبله در بسياري از امور از ديدگاه شيعيان
در ابواب مختلف فقهي همانند نمازهاي واجب و مستحب، احتضار ميت، نماز و تدفين ميت، ذبح حيوانات و بسياري از موارد ديگر، از ديدگاه شيعيان قبله و كعبه، اهميت بسياري دارد. شيخ طوسي، يكي از استوانههاي علمي و فقهاي شيعه، شناخت قبله را براي انجام اموري همانند اداي نمازها، رو به قبله بودن ذبيحه، احتضار اموات و دفن آنها، واجب ميداند و در پايان تصريح ميكند كه قبله ما همان كعبه است.[61] شيخ در كتاب «مبسوط» نيز همين مطالب را آورده است.[62]
قاضي ابن براج مينويسد: «قبله همان كعبه است. براي انجام نمازهاي واجب و مستحب، رو به قبله بودن شخص محتضر، انجام غسل، نماز ميت و دفن آن و ذبيحه، علم به قبله واجب است».[63]
تا اين جا ثابت شد كه از نظر شيعه، شناخت قبله براي ذبح حيوانات واجب است. حال وقتي قبله را شناختيم، بايد ذبح رو به قبله انجام شود. سيد مرتضي در اين باره ميفرمايد:
از احكام اختصاصي شيعه، رو به قبله بودن حيوان در هنگام ذبح واجب است [البته در صورتي كه ممكن باشد] اما بقيه فقهاء [منظور فقهاي اهل سنت] در وجوب آن با ما مخالفت كردهاند.[64]
علامه حلي نيز در چندين كتابش از جمله در «تحرير الاحكام»، رو به قبله بودن ذبيحه را واجب ميداند و مينويسد: «يجب توجيه الذبيحة إلي القبلة».[65]
با توجه به كلمات بزرگان شيعه، رو آوردن به سوي قبله (كعبه) در مواردي كه ذكر شد، واجب است و هيچ عالم شيعه در طول تاريخ، فتوا نداده است كه مردم اين موارد را بايد رو به حرم سيد الشهدا و كربلا انجام دهند. بنابراين ثابت ميشود كه كعبه و قبله از نظر شيعيان، جايگاه خاصي دارد.
اما علماي اهل سنت رو به قبله بودن ذبيحه را واجب ندانستهاند، بلكه نهايت اهميت كعبه در نظر آنها از اينجا معلوم ميشود كه رو به قبله بودن ذبيحه را مستحب ميدانند.
شافعي، رئيس مذهب شافعي در كتاب «الأم» مينويسد:
محبوب در نزد من اين است كه ذبيحه در صورت امكان، رو به قبله باشد، اگر شخصي كه آن را ذبح ميكند، رو به قبله انجام ندهد، امر مستحبي را ترك كرده و گوشت ذبيحه حرام نيست.[66]
از تعبير «محبوب بودن يا دوست دارم» جناب شافعي، حتي استحباب هم فهميده نميشود، چه رسد به حكم وجوب؛ بلكه اين سخن، تنها بيانگر عشق و علاقه ايشان در انجام اين كار است.
عبدالوهاب مالكي، چهار چيز را از مستحبات ذبح ميداند كه از جمله آن، نام بردن خدا و رو به قبله بودن ذبيحه است. پس از آن ميگويد:
اگر شخصي تمام اين شرايط يا برخي را سهواً يا عمداً ترك كند، اين ذبيحه براي او مكروه ميشود؛ اما در صورتي كه عمداً نام خدا را نبرد، بنا بر قول جمهور اهل سنت، برايش حرام ميشود، مگر اين كه قابل تأويل باشد.[67]
بنا بر قول ايشان، اگر ذبيحه عمداً يا سهواً رو به قبله ذبح نشود، گوشت آن حرام نيست.
ابن عبدالبر تصريح ميكند، عبدالله بن عمر و ابن سيرين، خوردن ذبيحهاي را كه رو به قبله ذبح نشده است، مكروه ميدانند، ولي جمهور علماي اهل سنت، خوردن آن را مباح و حلال ميدانند: «وكره ابن عمر وابن سيرين أن يؤكل من ذبيحة من لم يستقبل بذبيحته القبلة وأباح أكلها جمهور العلماء منهم إبراهيم والقاسم وهو قول الثوري والأوزاعي وأبي حنيفة والشافعي».[68]
در اينجا بايد اين سؤال را مطرح كرد، آيا به نظر كساني كه رو به قبله بودن ذبيحه را واجب ميدانند، كعبه اهميت دارد يا به نظر مذاهبي كه مستحب ميدانند؟
2. مجاز نبودن ترك و تأخير حج واجب
يكي از موارديكه اهميت كعبه را از نظر شيعيان ثابت ميكند، مراسم عبادي حج است. در اهميت حج از نظر شيعه همين بس كه اگر شخص مستطيع، حج را بدون عذر ترك كند، كافر است يا اگر بدون عذر آن را به تأخير اندازد و بميرد، بر دين يهودي و نصراني مرده است. انبوه روايات شيعه اين مطلب را به اثبات ميرساند كه به يك روايت صحيح اشاره ميكنيم. مرحوم كليني با سند صحيح از امام صادق(عليه السلام) نقل كرده است كه آن حضرت فرمود:
مَنْ مَاتَ وَلَمْ يَحُجَّ حَجَّةَ الْإِسْلَامِ لَمْ يَمْنَعْهُ مِنْ ذَلِكَ حَاجَةٌ تُجْحِفُ بِهِ أَوْ مَرَضٌ لَا يُطِيقُ فِيهِ الْحَجَّ أَوْ سُلْطَانٌ يَمْنَعُهُ فَلْيَمُتْ يَهُودِيّاً أَوْ نَصْرَانِيّا.[69]
هر كس بميرد و بدون موانع قهري، عوارض جسمي و بسته شدن راه از سوي ستمگري، به حج خانه خدا نرفته باشد، به سيرت يهود و نصاري خواهد مرد.
پاسخ دوم: از نظر شيعه، حج واجب است و جايگزين ندارد
از نظر روايات، حج آثار تربيتي، فرهنگي، سياسي و اقتصادي دارد كه اين آثار، فقط با رفتن به آنجا حاصل ميشود. بنابراين از نظر فقه شيعه، اگر كسي مستطيع بود و عذري برايش پيش آمد يا قبل از انجام حج از دنيا رفت، حتي اگر بر انجام آن وصيت نكرده باشد، بايد به نيابت از او حج را بجا آورد: «فَلْيُجَهِّزْ رَجُلًا مِنْ مَالِهِ ثُمَّ لْيَبْعَثْهُ مَكَانَهُ».[70]
اما از ديدگاه شيعه، زيارت كربلا همانند كعبه واجب نيست؛ بلكه در بعضي مواقع مستحب مؤكد است. نكته مهم اينجاست كه واجب با مستحب تعارض ندارد و اگر زيارت حضرت واجب بود، فقهاي شيعه بر وجوب آن فتوا ميدادند؛ حال آنكه فقهاي شيعه بر استحباب زيارت كربلا فتوا دادهاند. علامه حلي ميفرمايد:
زيارت امام حسين(عليه السلام) با توجه به روايت امام باقر(عليه السلام)، مستحب است... و زيارت امام حسين(عليه السلام) در روز عرفه، روز اول و نيمه ماه رجب، نيمه شعبان، شب قدر، شب عيد فطر و قربان، روز عاشورا، روز بيستم صفر و در هر ماه مستحب است و در اين باره روايت متواتر وجود دارد.[71]
هرچند در برخي روايات، كلمه «مفترض»[72] آمده است، ولي اين به معناي واجب نيست؛ بلكه به معناي مستحب مؤكد است. اما اگر كسي زيارت كربلا را نذر كند، واجب خواهد شد؛ همانطور كه اگر كسي حج را نذر كند، بر او واجب ميشود. ولي اين نوع وجوب زيارت كربلا، هيچگونه منافات و تضادي با وجوب حج و اهميت كعبه ندارد.
برخي از فقهاي معاصر همچون امام خميني،[73] گلپايگاني،[74] سيستاني[75] و صافي،[76] فتوا دادهاند كه اگر كسي نذر كند كه به حج يا به زيارت
امام حسين(عليه السلام) برود، در صورتي واجب است كه ضرري متوجه وي نشود.
امام حسين(عليه السلام) برود، در صورتي واجب است كه ضرري متوجه وي نشود.
پاسخ سوم: شيعيان به زيارت كربلا ميروند، نه حج كربلا
تعصب بيجا و دشمني با شيعيان امير مؤمنان(عليه السلام)، جناب قفاري را تا به آنجا كشانده است كه عنوان «حج» را با «زيارت» قاطي كرده است و به شيعيان تهمت حج كربلا ميزند. درحاليكه بر همه مسلمانان روشن است، حج، اعمال ويژه و مناسك مخصوص خود را دارد كه در شرع مقدس تشريع شده است، اما زيارت كربلا، همانند حج، مناسك ندارد. هيچ فرد مسلماني، اعمال زيارت را حج تلقي نكرده است.
بنابراين، زائران قبر مطهر امام حسين(عليه السلام)، به قصد حج كربلا نميروند، بلكه به منظور زيارت آرامگاه نوراني آن حضرت ميروند و اين مطلب در تمام زيارات عتبات عاليات، ساري و جاري است. علاوه بر آن، زائر كربلاي حسيني، تنها شيعيان نيستند، بلكه همه محبان اهل بيت(عليهم السلام)، از شيعه و اهل سنت به زيارت قبر مطهر ايشان ميآيند و اين سخن قفاري، نهتنها اهانت به شيعيان، بلكه اهانت به تمام مسلمانان دوستدار اهل بيت(عليهم السلام) است.
شبهه سوم: بيان ثواب و آثار زيارت كربلا
بيگمان هر عمل عبادي (واجب يا مستحب) در عالم دنيا و آخرت، آثار و پاداش اخروي دارد. زيارت كربلا نيز در مقام يك عمل مستحب، ثواب و آثاري دارد كه در روايات بيان شده است. براي زيارت كربلا، اعمال مخصوص، نماز و دعايي در منابع روايي ذكر شده است كه اين مسئله، دشمنان اهل بيت را دست به قلم كرده است تا زيارت قبر مطهر آن حضرت را با حج خانه خدا مساوي جلوه دهند. نخستين فردي كه در باب زيارت مشاهد مشرفه، انگشت اتهام حج مشاهد را به سوي شيعه نشانه رفت، ابن تيميه حراني بود. وي ميگويد:
افراد موثق برايم گفتهاند، در ميان شيعيان افرادي هستند كه حج به سوي مشاهد را بالاتر از حج خانه خدا ميدانند و در نزد آنها شرك به خدا، برتر از عبادت خداست و اين بزرگترين ايمان به طاغوت است.[77]
قفاري نيز در كتاب «اصول مذهب الشيعه»، شبهه ابن تيميه را پر و بال داده و ميگويد، شيعيان به حج مشاهد ائمه خود، ميروند و حج به سوي آنها را برتر از حج خانه خدا ميدانند. پس از آن ميگويد:
آنها براي زيارت ضريح ائمه، اعمال و آدابي به نام «مناسك مشاهد» دارند و آن را حج ميدانند؛ همانگونه كه به سوي خانه خدا حج انجام ميشود. به دور ضريح طواف ميكنند، همانگونه كه خانه خدا طواف ميشود. مشاهد را قبله خود قرار ميدهند، همانگونه كه خانه خدا قبله است.[78]
قفاري بعد از اين مقدمه، در خصوص زيارت كربلا ميگويد:
در كتابهاي مورد اعتماد شيعه دوازده امامي، در دهها روايت تصريح شده است كه زيارت مشاهد، برتر از حج خانه خداست. طبق كتاب كافي و غير آن، زيارت قبر امام حسين(عليه السلام)، معادل بيست حج و برتر از بيست حج و عمره است.[79]
وي بعد از نقل روايات فراوان در فضيلت زيارت كربلا مينويسد:
همانند اين روايات، دهها مثال ديگر وجود دارد كه دست از نقل آن خودداري ميكند و دل انسان از تأمل آن به درد ميآيد؛ زيرا هدف اين روايات، اين است كه مردم را از عبادت خداي يگانه قهار منصرف كند و به سوي عبادت بندگان ضعيف، رهنمون سازند.
خلاصه شبهات قفاري بدين شرح است:
1. زيارت مشاهد مشرفه از جمله زيات امام حسين(عليه السلام)، در نزد شيعيان حج محسوب ميشود و در مقابل حج خانه خداست.
2. شيعيان براي زيارت مشاهد و كربلا، مناسك و اعمال دارند و بر دور قبور ائمه(عليهم السلام) طواف ميكنند و اين دليل بر حج بودن زيارت آنهاست.
3. در كتابهاي معتبر شيعه براي زيارت امام حسين(عليه السلام)، ثوابهايي معادل حج خانه خدا بيان شده كه هدف آن، تنها رويگرداني مردم از زيارت خانه خدا به زيارت قبور ائمه و دوري از دستورات خداوند است.
پاسخ اول: وجود اعمال مخصوص براي زيارت، دليل بر حج بودن زيارت مشاهد نيست
اولاً: براي زيارت قبور بزرگان دين از جمله آرامگاه شريف
رسول خدا(صلي الله عليه و آله)، در منابع شيعه و سني، آداب خاص و اعمال ويژهاي ذكر شده است. نووي، يكي از علماي بلند پايه اهل سنت درباره استحباب زيارت قبر رسول خدا(صلي الله عليه و آله) ميگويد: «هنگاميكه حاجيان و عمرهگزاران از مكه برميگردند، براي آنها مستحب مؤكد است كه به زيارت قبر مطهر آن حضرت به مدينه بيايند».
رسول خدا(صلي الله عليه و آله)، در منابع شيعه و سني، آداب خاص و اعمال ويژهاي ذكر شده است. نووي، يكي از علماي بلند پايه اهل سنت درباره استحباب زيارت قبر رسول خدا(صلي الله عليه و آله) ميگويد: «هنگاميكه حاجيان و عمرهگزاران از مكه برميگردند، براي آنها مستحب مؤكد است كه به زيارت قبر مطهر آن حضرت به مدينه بيايند».
وي در ادامه ميگويد:
هنگام آمدن، صلوات و سلام زياد بفرستد، قبل از زيارت، غسل كند، پاكيزهترين لباسهايش را بپوشد و شرافت مدينه را در قلب خود جاي دهد؛ زيرا مدينه در نزد برخي بعد از مكه، برترين نقطه روي زمين است و در نزد برخي، برتر از مكه است.
ايشان حتي نحوه قدم گذاشتن و آمدن نزد قبر آن حضرت و نماز گزاردن و زيارتنامه مخصوص را ذكر كرده است: «السلام عليك يا رسول الله السلام عليك يا نبي الله، السلام عليك يا خيرة الله». نووي در پايان، كيفيت زيارت قبر ابوبكر و عمر را نيز بيان كرده است.[80]
غزالي ميگويد: «وقتي وارد مسجد شدي، در كنار منبر دو ركعت نماز بخوان». وي بعد از نقل زيارتنامه رسول خدا(صلي الله عليه و آله)، ابوبكر و عمر ميگويد: «ثم يأتي الروضة فيصلي فيها ركعتين ويكثر من الدعاء ما استطاع».[81]
حتي آقاي عبدالله موصلي حنفي، عبارتي را در كتاب «الاختيار لتعليل المختار» آورده است كه بعد از زيارت ابوبكر و عمر، توسل به آنها و خواستن حاجت گفته شود:
ما نزد شما دو نفر آمدهايم تا شما را وسيله قرار دهيم نزد پيامبر(صلي الله عليه و آله) كه براي ما شفاعت كند و از خداوند بخواهد اين تلاش ما را قبول كند و بر ملت اسلام زنده بدارد و بميراند و پس از آن براي خود و والدين و ملتمسين، دعا كند.[82]
اين اعمال زيارت و به قول آقاي قفاري، مناسك زيارت را علماي ديگر اهل سنت نيز در كتابهايشان آوردهاند.[83] حال ميگوييم، اگر دليل شما براي حج بودن زيارت قبور ائمه شيعه، وجود مناسك براي آنهاست، اين معيار در زيارت پيامبر خدا(صلي الله عليه و آله) نيز موجود است. آيا هيچ مسلماني ميتواند بگويد كه زيارت آن حضرت، حج محسوب ميشود؟
ثانياً: به اعتراف علماي اهل سنت، واژه «مناسك»، جمع «نسك» به معناي اطاعت و عبادت است.[84] مناسك، مجموعهاي از اعمال عبادي است كه زائر هنگام زيارت مشاهد انجام ميدهد؛ همانند نماز، دعا و قرآن كه باعث تقرب به خداوند ميشود. آيا ميتوانيم در مورد شخصي كه در مكان عبادي، اعمال مخصوص آنجا را انجام داده، بگوييم حج برگزار كرده است؟
ثالثاً: براي همگان پوشيده نيست كه شيعيان هنگام زيارت مشاهد ائمه(عليهم السلام)، به دور قبور طواف نميكنند و چنين كاري را واجب و مستحب نميدانند؛ بلكه ضريح ائمه را به دو قسمت خواهران و برادران تقسيم كردهاند و در هر دو قسمت نيز زائران از يك طرف وارد و از طرف ديگر خارج ميشوند. آيا اين وارد شدن از يك طرف و خارج شدن از طرف ديگر را طواف به حساب ميآوريد؟
بنابراين سخنان ابن تيميه و قفاري، معياري علمي نبوده و مورد قبول هيچ فرد عاقل نيست.
پاسخ دوم: ثواب زيارت كربلا، تفضلي از خداوند است
قفاري در يك قسمت از سخنانش با ذكر ثواب زيارت كربلا، در يك شگرد فريبانگيز و عاميانهپسند، هدف از شمردن ثواب و پاداش را رويگرداني از زيارت خانه خدا و روي آوردن به زيارت قبور اولياء بيان كرده است.
در پاسخ وي بايد گفت: خداوند متعال در عالم خلقت، براي بسياري از اشياء، آثار و خواص ويژهاي قرار داده است. براي مثال آتش خاصيت سوزندگي، آفتاب خاصيت گرمادهي و روشنايي و... دارند. از آنجاييكه امام حسين(عليه السلام)، تمام هستي خود را فداي دين كرد، خداوند متعال نيز براي پاسداشت و تكريم مجاهدت ايشان، ثواب زيارت قبر ايشان را چند برابر ثواب حج مستحبي خانه خدا قرار داد. آيا اين عنايت الهي، از نظر عقلي امكان ندارد؟
آيا خلقت موجودات، زنده كردن مردگان، دميدن روح، شفاي امراض لاعلاج و علم به غيب، ويژه خداوند نيست؟ پس چرا خداوند اين صفات را به حضرت عيسي(عليه السلام) عنايت كرد؟ قرآن كريم از زبان حضرت عيسي ميفرمايد:
(أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فيهِ فَيَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ وَ أُحْيِ الْمَوْتى بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُنَبِّئُكُمْ بِما تَأْكُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ في بُيُوتِكُمْ إِنَّ في ذلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ) (آل عمران: 49)
در خصوص سؤال از پاداش و ثواب زيارت سيد الشهداء(عليه السلام)،
امام صادق(عليه السلام) به ابن ابييعفور فرمود: «فان هذا شئ جعله الله هكذا»؛ «اين آثار را خداوند براي ايشان قرار داده است». سپس فرمود: «آيا نشنيدي سخن امير مؤمنان(عليه السلام) را كه فرمود: كف پا براي مسح نسبت به ظاهر آن سزاوارتر است، اما خداوند بر بندگان واجب فرموده كه پشت پا را مسح كنند».[85]
امام صادق(عليه السلام) به ابن ابييعفور فرمود: «فان هذا شئ جعله الله هكذا»؛ «اين آثار را خداوند براي ايشان قرار داده است». سپس فرمود: «آيا نشنيدي سخن امير مؤمنان(عليه السلام) را كه فرمود: كف پا براي مسح نسبت به ظاهر آن سزاوارتر است، اما خداوند بر بندگان واجب فرموده كه پشت پا را مسح كنند».[85]
اگر به اين آيه و روايت توجه شود و نكته «اذن، مشيت و جعل خداوند» در نظر گرفته شود، اين اشكال از اساس رفع خواهد شد و ثواب زيارت كربلا با ثواب حج خانه خدا هرگز تنافي نخواهد داشت.
پاسخ سوم: بسياري از اعمال، برتر از حج است
در روايات اهل سنت، ثواب بسياري از اعمال، برتر از حج به شمار آمده است كه چند مورد آن را ذكر ميكنيم:
1. اذان، برتر از حج و عمره است
در سخناني كه از خليفه دوم و ابن مسعود نقل شده است، آنها اذان گفتن را برتر از حج دانستهاند. عمر بن خطاب ميگويد: «لو كنت مؤذناً ما باليت أن لا أحج ولا أعتمر إلا حجة الإسلام»؛[86] «اگر من مؤذن بودم، باك نداشتم از اين كه حج و عمره به جا نياورم مگر حج واجب».
اين سخن را بسياري از علماي اهل سنت همانند ماوردي بصري،[87] ابواسحاق شيرازي،[88] نووي،[89] و برخي ديگر از وي نقل كردهاند. عبدالله بن مسعود، يكي از صحابه پيامبر(صلي الله عليه و آله) نيز ميگويد: «لو كُنْت مُؤَذِّنًا ما بَالَيْت أَنْ لاَ أَحُجَّ وَلاَ أَغْزُوَ»؛[90] «اگر من مؤذن بودم، باك نداشتم از اين كه حج بجا نياورم و يا جهاد نكنم».
2. تسبيح، برتر از صد حج است
ترمذي، يكي از علماي حديث اهل سنت، از رسول خدا(صلي الله عليه و آله)
روايت معتبري نقل كرده است كه هر كس هنگام صبح و شام،
صد مرتبه تسبيح خداوند را بگويد، همانند كسي است كه صد مرتبه حج انجام داده است: «من سَبَّحَ اللهَ مِائَةً بِالْغَدَاةِ وَمِائَةً بِالْعَشِـيِّ كان كَمَنْ حَجَّ مِائَةَ مَرَّةٍ». وي در پايان ميگويد، اين روايت حسن است: «قال أبوعِيسَى هذا حَدِيثٌ حَسَنٌ غَرِيبٌ».[91]
روايت معتبري نقل كرده است كه هر كس هنگام صبح و شام،
صد مرتبه تسبيح خداوند را بگويد، همانند كسي است كه صد مرتبه حج انجام داده است: «من سَبَّحَ اللهَ مِائَةً بِالْغَدَاةِ وَمِائَةً بِالْعَشِـيِّ كان كَمَنْ حَجَّ مِائَةَ مَرَّةٍ». وي در پايان ميگويد، اين روايت حسن است: «قال أبوعِيسَى هذا حَدِيثٌ حَسَنٌ غَرِيبٌ».[91]
3. برآوردن حاجت مؤمن، همانند حج و عمره است
خطيب بغدادي از انس نقل كرده است كه رسول خدا(صلي الله عليه و آله) فرمود: «من قـضى لأخيه المسلم حاجة كان له من الأجر كمن حج واعتمر»؛[92] «هر كس حاجت برادر مسلمان خود را بر آورده كند، پاداش او همانند كسي است كه حج و عمره به جا آورده است».
بنابراين در روايات اهل سنت نيز ثواب برخي اعمال، مساوي يا برتر از حج و عمره بيان شده است. پاسخ شما براي اين روايات چيست؟ آيا خليفه دوم و ابن مسعود، نميدانستند كه خانه خدا برتر از همه جا و اعمالش برتر از همه اعمال است؟
شبهه چهارم: چرا ثواب زيارت كربلا در قرآن بيان نشده است؟
قفاري در شبههاي ديگر پس از ذكر پارهاي روايات مربوط به فضايل كربلا و طعن بر اين روايات، به زعم خود تير خلاص را به عقيده شيعه ميزند و موهومات خود را به قرآن كريم ربط ميدهد:
اگر چيزي [آثار و ثواب] از زيارت حق بود، بايد در آيات قرآن ذكر ميشد ... چرا خداوند در آيات قرآن حج را ذكر كرده، اما از زيارت قبر امام، حتي به صورت مطلق يادي نفرموده است؟[93]
پاسخ اول: ثواب زيارت خانه خدا، در كدام آيه آمده است؟
پاسخ اين است كه در قرآن كريم، تنها وجوب حج بيان شده است و اگر شما اين قدر قرآن محور هستيد، يك آيه را نشان دهيد كه ثواب زيارت خانه خدا را بيان كرده باشد؟
پاسخ دوم: ثواب زيارت قبر مطهر رسول خدا(صلي الله عليه و آله) در كدام آيه بيان شده است؟
زيارت قبر مطهر رسول خدا(صلي الله عليه و آله) از نظر همه اهل سنت، مستحب است و بيگمان عملي مستحب، بدون پاداش نيست؛ پس شما نيز در آيهاي از قرآن، ثواب زيارت آرامگاه شريف آن حضرت را نشان دهيد. اگر شما در اين موارد آيه آورديد، بيگمان بدانيد كه در ثواب زيارت كربلا هم آيه خواهيم آورد.
در نتيجه بايد قبول كنيد كه براي همه چيز نميتوان استنادي از قرآن پيدا نمود، بلكه روايات پيامبر(صلي الله عليه و آله) نيز همانند قرآن است؛ زيرا پيامبر(صلي الله عليه و آله) از روي هواي نفس سخن نميگويد و در روايات شيعه سخنان پيامبر(صلي الله عليه و آله) در ثواب زيارت حضرت سيد الشهدا(عليه السلام) فراوان است. اگر اين روايات در منابع شما نيامده است، مقصر همان افرادي هستند كه از تدوين و نقل حديث، پس از رحلت رسول خدا(صلي الله عليه و آله) جلوگيري كردند.
نتيجه كلي
از مباحثي كه بيان شد، چند مطلب به دست ميآيد:
1. از نظر روايات صحيح شيعه، كعبه برترين نقطه روي زمين است و اهميتي ويژه دارد كه سرزمين كربلا آن را ندارد. توجه به كعبه در نماز، رو به قبله بودن محتضر، ذبح حيوانات به سوي قبله، وجوب زيارت خانه خدا، بخشي از نشانه اهميت آن از نظر شيعيان است؛ در حالي كه اهل سنت رو به قبله بودن ذبيحه را مستحب ميدانند.
2. از نظر خليفه اول، برخي صحابه، سران مذاهب و علماي اهل سنت، نه تنها محل دفن پيامبر(صلي الله عليه و آله)، بلكه خود شهر مدينه برتر از كعبه است. نميدانيم چرا وهابيت با مطالعه برخي از روايات مربوط به ثواب زيارت كربلا، به شيعيان تهمت «برتري كربلا بر كعبه» را ميزنند و از عقايد بزرگان و روايات خودشان غافل هستند.
3. ثواب زيارت كربلا، تفضل و عنايت الهي به زوار حسين بن علي(عليهما السلام) است و نميتوان با لطف و عنايت الهي مبارزه يا لجاجت كرد. آيا خداوند صفات الهي خودش همانند زنده كردن مرده، شفاي امراض لاعلاج، توان آفرينش و علم غيب را به حضرت عيسي ـ علي نبينا و آله وعليه السلام ـ نداد؟ آيا ميتوان گفت كه ـ نعوذ بالله ـ حضرت عيسي خداست يا از خدا برتر است؟
بنابراين، ثواب زيارت كربلا، دليل برتري آن بر حج خانه خدا نيست.
فهرست منابع
1. الاجابة لايراد ما استدركته عائشة علي الصحابه، محمد بن بهادر الزركشي، تحقيق: سعيد الافغاني، چاپ دوم، بيروت، المكتب الاسلامي، 1390ه .ق.
2. احياء علوم الدين، محمد بن محمد ابوحامد الغزالي، بيروت، دار المعرفة، بيتا.
3. اختلاف الائمة العلماء، يحيي بن محمد الشيباني الحنبلي، تحقيق: السيد يوسف احمد، چاپ اول، بيروت، دار الكتب العلميه، 1423ه .ق.
4. الاختيار تعليل المختار، عبدالله بن محمود بن مودود الموصلي الحنفي، تحقيق: عبداللطيف محمد عبدالرحمن، چاپ دوم، بيروت، دار الكتب العلميه، 1426ه .ق.
5. الاستذكار الجامع لمذاهب فقهاء الامصار في شرح الموطا، ابوعمر يوسف بن عبدالله بن عبدالبر النمري القرطبي المالكي، تحقيق: سالم محمد عطا و محمد علي معوض، چاپ اول، بيروت، دار الكتب العلميه، 2000م.
6. اصول مذهب الشيعه الامامية الاثني عشرية، ناصر بن عبدالله بن علي القفاري، بينا، 1414ه .ق.
7. اكتفاء القنوع بما هو مطبوع، ادوارد فنديك، بيروت، دار صادر، 1896م.
8. الأم، ابوعبدالله شافعي، دار المعرفة، بيروت، 1410ه .ق.
9. الانتصار، علم الهدي الشريف المرتضي، تحقيق: مؤسسة النشر الاسلامي، قم، مؤسسة النشر الاسلامي التابعة لجماعة المدرسين، 1415ه .ق.
10. البداية والنهايه، اسماعيل بن عمر القرشي ابن كثير الدمشقي، بيروت، مكتبة المعارف.
11. بدائع الفوائد، محمد بن ابيبكر ايوب الزرعي الدمشقي الحنبلي (ابن القيم)، تحقيق: هشام عبدالعزيز عطا و ديگران، چاپ اول، مكة المكرمه، مكتبة نزار مصطفي الباز، 1416ه .ق.
12. بلغة السالك لاقرب المسالك، احمد بن محمد الصاوي المالكي، تحقيق، ضبطه وصححه: محمد عبدالسلام شاهين، چاپ اول، بيروت، دار الكتب العلميه، 1415ه .ق.
13. تاريخ الاسلام ووفيات المشاهير والاعلام، محمد بن احمد بن عثمان الذهبي الشافعي، تحقيق: د. عمر عبدالسلام تدمري، چاپ اول، بيروت، دار الكتاب العربي، 1407ه .ق.
14. التاريخ الكبير، محمد بن اسماعيل البخاري الجعفي، تحقيق: السيد هاشم الندوي، بيجا، دار الفكر، بيتا.
15. تاريخ بغداد، أبوبكر خطيب بغدادي، دار الغرب الاسلامي، بيروت، 1422ه .ق.
16. تاريخ مكة المشرفة والمسجد الحرام والمدينة الشريفة والقبر الشريف، ابوالبقاء محمد بن احمد المكي الحنفي، تحقيق: علاء ابراهيم، ايمن نصر، چاپ دوم، بيروت، دار الكتب العلميه، 1424ه .ق.
17. تحرير الاحكام، العلامه الحلي، تحقيق: الشيخ ابراهيم البهادري، اشراف: جعفر السبحاني، مؤسسة الامام الصادق(عليه السلام)، 1420ه .ق.
18. تحرير الوسيله، السيد روح الله الموسوي الخميني، قم، دار الكتب العلميه، 1390ه .ق.
19. تذكره الفقها، حسن بن يوسف حلّي، مؤسسه آل البيت، اول، قم، 1414ه .ق.
20. تفسير الميزان، محمدحسين طباطبائي، مؤسسه النشر الاسلامي، قم، بيتا.
21. تفسير قرطبي، أبو عبدالله محمد قرطبي، دار الكتب المصرية، دوم، 1383ه .ق.
22. تفصيل وسائل الشيعة الي تحصيل مسائل الشريعه، محمد بن الحسن الحر العاملي، چاپ دوم، مؤسسة آل البيت(عليهم السلام) لاحياء التراث، 1414ه .ق.
23. التلقين في الفقه المالكي، أبو محمد عبدالوهاب، دار الكتب العلمية، اول، 1425ه .ق.
24. تهذيب الاحكام، محمد بن الحسن الطوسي، تحقيق: السيد حسن الموسوي الخرسان، چاپ چهارم، طهران، دار الكتب الاسلاميه، 1365ه .ش.
25. حاشية العدوي علي شرح كفاية الطالب الرباني، علي الصعيدي العدوي المالكي، تحقيق: يوسف الشيخ محمد البقاعي، بيروت، دار الفكر، 1412ه .ق.
26. الحاوي الكبير في فقه مذهب الامام الشافعي وهو شرح مختصر المزني، علي بن محمد بن حبيب الماوردي البصري الشافعي، تحقيق: علي محمد معوض و عادل احمد عبدالموجود، چاپ اول، بيروت، دار الكتب العلميه، 1419ه .ق.
27. الخصائص الكبري، جلال الدين عبدالرحمن السيوطي، بيروت، دار الكتب العلميه، 1405ه .ق.
28. خلاصة الوفا باخبار دار المصطفي، علي بن عبدالله بن احمد الحسني السمهودي، طبق برنامه الجامع الكبير.
29. دفع شبه من شبه وتمرد، تقي الدين الحصني الدمشقي، مصر، المكتبة الازهرية للتراث، بيتا.
30. روضة المتقين، محمدتقي مجلسي، مؤسسه فرهنگي اسلامي كوشانيور، قم، 1406ه .ق.
31. سنن الترمذي، محمد بن عيسي الترمذي، مصطفي الباني، مصر، دوم، 1395ه .ق.
32. السيرة الحلبية في سيرة الامين المامون، علي بن برهان الدين الحلبي، بيروت، دار المعرفه، 1400ه .ق.
33. شرح الزرقاني علي موطا الامام مالك، محمد بن عبدالباقي الزرقاني، چاپ اول، بيروت، دار الكتب العلميه، 1411ه .ق.
34. شرح النووي علي صحيح مسلم، محييالدين يحيي بن شرف النووي الشافعي، چاپ دوم، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1392ه .ق.
35. الصحاح تاج اللغة وصحاح العربيه، اسماعيل بن حماد الجوهري، تحقيق: احمد عبدالغفور العطار، چاپ چهارم، بيروت، دار العلم للملايين، 1407ه .ق.
36. صيانة صحيح مسلم من الاخلال والغلط وحمايته من الاسقاط والسقط، عثمان بن عبدالرحمن الكردي الشهرزوري، تحقيق: موفق عبدالله عبدالقادر، چاپ دوم، بيروت، دار الغرب الاسلامي، 1408ه .ق.
37. عمدة القاري شرح صحيح البخاري، بدرالدين ابومحمد محمود بن احمد العيني الغيتابي الحنفي، بيروت، دار احياء التراث العربي.
38. الغيبة، محمد بن ابراهيم نعماني، نشر صدوق، تهران، 1397ه .ق.
39. الفروق او انوار البروق في انواء الفروق (مع الهوامش)، احمد بن ادريس الصنهاجي القرافي، تحقيق: خليل المنصور، چاپ اول، بيروت، دار الكتب العلميه، 1418ه .ق.
40. فصول من السيره، اسماعيل بن عمر القرشي ابن كثير الدمشقي، دار النشر، بيتا.
41. فضائل المدينه، المفضل بن محمد بن ابراهيم الجندي، تحقيق: محمد مطيع الحافظ و غزوة بدير، چاپ اول، دمشق، دار الفكر، 1407ه .ق.
42. فهرس الفهارس والاثبات ومعجم المعاجم والمشيخات والمساسلات، عبدالحي بن عبدالكبير الكتاني، تحقيق: د. احسان عباس، چاپ دوم، بيروت، دار العربي الاسلامي، 1402ه .ق.
43. فيض القدير، زين الدين المناوي، مكتبة التجاري الكبري، مصر، اول، 1356ه .ق.
44. الكافي، محمد بن يعقوب كليني، دار الكتب الاسلامية، تهران، 1407ه .ق.
45. كامل الزيارات، جعفر بن محمد بن قولويه القمي، التحقيق: الشيخ جواد القيومي، چاپ اول، مؤسسة نشر الفقاهه، المطبعة مؤسسة النشر الاسلامي، 1417ه .ق.
46. كتاب الشفا، عياض بن موسي بن عياض اليحصبي السبتي القاضي عياض، بينا، بيتا.
47. كشف المشكل من حديث الصحيحين، ابوالفرج عبدالرحمن بن علي بن محمد ابن الجوزي الحنبلي، تحقيق: علي حسين البواب، الرياض، دار الوطن، 1418ه .ق.
48. لسان العرب، محمد بن مكرم بن منظور الافريقي المصري، چاپ اول، بيروت، دار صادر.
49. لسان الميزان، احمد بن علي بن حجر ابوالفضل العسقلاني الشافعي، تحقيق: دائرة المعرف النظامية الهند، چاپ دوم، بيروت، مؤسسة الاعلمي للمطبوعات، 1406ه .ق.
50. المبسوط، محمد بن الحسن الطوسي، تحقيق، تصحيح وتعليق: السيد محمد تقي الكشفي،تهران، المكتبة المرتضوية لاحياء آثار الجعفريه، 1387ه .ش.
51. مجمع البحرين، فخرالدين الطريحي، تحقيق: السيد احمد الحسيني، چاپ دوم، مكتب النشر الثقافة الاسلاميه، 1367ه .ش.
52. المجموع، محيي الدين، يحيي بن شرف النووي الشافعي، دار الفكر للطباعة والنشر، بيتا.
53. المحلي، علي بن احمد بن حزم الاندلسي الظاهري، تحقيق: لجنة احياء التراث العربي، بيروت، دار الآفاق الجديده، بيتا.
54. مرقاة المفاتيح شرح مشكاة المصابيح، ملا علي قاري، دار الفكر، بيروت، اول، 1422ه .ق.
55. مسند الموطا للجوهري، الحسن بن علي الجوهري، تحقيق: لطفي محمد الصغير و طه علي بو سريع، چاپ اول، بيروت، دار الغرب الاسلامي، بيتا.
56. المصنف، ابن ابيشيبه، دار الفكر، بيروت، اول، 1409ه .ق.
57. المفردات في غريب القرآن، الحسين بن محمد الراغب الاصفهاني، تحقيق: محمد سيد كيلاني، لبنان، دار المعرفة.
58. مقدمة ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد بن خلدون الحضرمي، چاپ پنجم، بيروت، دار القلم، 1984م.
59. من لا يحضره الفقيه، ابوجعفر محمد بن علي الصدوق، تحقيق: علي اكبر غفاري، جامعه مدرسين حوزه علميه قم.
60. منح الجليل شرح علي مختصر سيد خليل، محمد بن احمد بن محمد بن عليش عُلَيْش المصري المالكي، بيروت، دار الفكر، 1409ه .ق.
61. منهاج السنة النبوية في نقض كلام الشيعه القدرية، تقي الدين ابوالعباس ابن تيميه، جامعه الامام محمد بن مسعود الاسلامية، اول، 1406ه .ق.
62. منهاج الصالحين، السيد علي الحسيني السيستاني، چاپ اول، قم، مكتب آيةالله العظمي السيد السيستاني، 1414ه .ق.
63. المهذب في الفقه الشافعي، ابوالسحاق ابراهيم بن يوسف شيرازي، دار الكتب العلميه، بيتا، بيجا.
64. المهذب، القاضي ابن البراج عبدالعزيز بن البراج الطرابلسي، تحقيق: مؤسسة سيد الشهداء العلميه، اشراف: جعفر السبحاني، قم، مؤسسة النشر الاسلامي التابعة لجماعة المدرسين، بيتا.
65. النهاية في غريب الحديث والاثر، المبارك بن محمد ابن اثير الجزري، تحقيق: طاهر احمد الزاوي و محمود محمد الطناحي، بيروت، المكتبة العلميه، 1399ه .ق.
66. النهاية في مجرد الفقه والفتاوي، الشيخ ابوجعفر محمد بن الحسن بن علي بن الحسن الطوسي، قم، انتشارات قدس محمدي، بيتا.
67. نيل الاوطار من احاديث سيد الاخيار شرح منتقي الاخبار، محمد بن علي بن محمد الشوكاني، بيروت، دار الجيل، 1973م.
68. وفيات الاعيان و انباء ابناء الزمان، احمد بن محمد بن ابيبكر بن خلكان، تحقيق: احسان عباس، لبنان، دار الثقافة.
69. هداية العباد، الشيخ لطف الله الصافي الكلبايكاني، چاپ اول، دار القرآن الكريم، 1416ه .ق.
70. هدايةالعباد، السيد محمد رضا الموسوي الكلبايكاني، چاپ اول، قم، دار القرآن الكريم، 1413ه .ق.
[1]. «و كلّ شيء علا و ارتفع فهو كَعْب»؛ النهايه، ابن اثير جزري، ج4، ص179.
[2]. «و الكَعْبَةُ: كلّ بيت على هيئته في التّربيع، و بها سمّيت الكَعْبَةُ»؛ المفردات، ص713.
[3]. «و الكعبة أيضا: الغرفة»؛ مجمع البحرين، ج2، ص161.
[4]. «و الكعبةُ: البيتُ المُرَبَّعُ، و جمعُه كِعابٌ. و الكعبةُ: البيتُ الحرام، منه، لتَكْعِيبها أَي تربيعها. ... و سُمِّيَ كَعْبةً لارتفاعه و ترَبُّعه. و كل بيتٍ مُرَبَّعٍ، فهو عند العرب: كَعْبةٌ»؛ لسان العرب، ج1، ص718.
[5]. مائده: 97.
[6]. «كرب: الكَرْبُ: على وَزْن الضَّرْبِ مَجْزُومٌ: الحُزْنُ و الغَمُّ الذي يأْخذُ بالنَّفْس، و جمعه كُرُوبٌ»؛ لسان العرب، ج1، ص711.
[7]. «وكربلاء: موضع، بها قبر الحسين بن علي7»؛ الصحاح، اسماعيل بن حماد جوهري، ج5، ص1810.
[8]. اصول مذهب الشيعه الاماميه، ج2، ص389.
[9]. الميزان في تفسير القرآن، ج3، ص350.
[10]. «هذا جزء مما يدعونه حول كربلاء، وجمعه كله وتحليله يستغرق مؤلفًا خاصًا، وهي كلمة لا يمكن أن تخضع للمناقشة بالعقل والمنطق؛ فهي من جنس هذيان المحمومين وكلمات المجانين، ولو لم أجدها في كتبهم المعتمده، وبروايات عديده لما أثبتها.. وهذه الدعاوي والمخاريق هي إساءة بالغة لأهل البيت الذين يزعمون محبتهم والتشيع لهم، ولكنهم كانوا عليهم أشد من أعدائهم»؛ اصول مذهب الشيعه، ناصر بن عبدالله قفاري، ج2، ص465.
[11]. «وتقديسهم لأرض كربلاء لأنه ضمت جسد الحسين فاستمدت قداستها بوجوده فيها. ... وإذا كان كل هذا الفضل بوجود جسد الحسين فلماذا لم تفضل المدينة وفيها جسد رسول الله؟! إن هذا تناقض في بنية المذهب.. وهو يكشف أنه ليس الهدف تقديس الحسين، ولكن الكيد للأمة ودينها»؛ اصول مذهب شيعه، ج2، ص464.
[12]. «عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ مُحَمَّدُ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ كُنْتُ قَاعِداً إِلَى جَنْبِ أَبِي جَعْفَرٍ7»؛ الكافي، ج4، ص240.
[13]. روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه، محمدتقي بن مقصود علي مجلسي، ج4، ص130.
[14]. من لا يحضره الفقيه، شيخ صدوق، ج2، ص243.
[15] «و روى سعيد بن عبدالله الأعرج في الموثق عن أبي عبدالله7»؛ روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه، ج4، ص130.
[16]. من لا يحضره الفقيه، ج2، ص243.
[17]. من لا يحضره الفقيه، ج2، ص243.
[18] روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه، ج4، ص131.
[19]. كتاب الغيبه، محمد بن ابراهيم نعماني، ص67.
[20]. نيل الاوطار، محمد شوكاني، ج5، ص99؛ شرح النووي علي صحيح مسلم، يحيي نووي، ج9، ص164.
[21]. معناي اين جمله اين است كه نظر ديگر احمد اين است كه مدينه، برتر از كعبه است.
[22]. المجموع، يحيي بن شرف النووي، ج7، صص 388 و 389.
[23]. اختلاف الائمة العلماء، يحيي بن محمد شيباني، ج1، ص317.
[24]. المحلي، علي بن احمد بن حزم الاندلسي ظاهري، ج7، ص279.
[25]. شرح الزرقاني علي موطأ الامام مالك، محمد بن عبدالباقي زرقاني، ج4، ص293.
[26]. الاستذكار الجامع لمذاهب فقهاء الامصار في شرح الموطأ، يوسف بن عبدالله قرطبي مالكي، ج2، ص460.
[27]. صيانة صحيح مسلم، عثمان شهروزي، ج1، ص135؛ تهذيب الاسماء، محييالدين نووي، ج3، ص154.
[28]. وفيات الأعيان وأنباء أبناء الزمان، احمد بن محمد بن خلكان، ج2، ص214.
[29]. كشف المشكل من حديث الصحيحين، عبدالرحمن ابن جوزي، ج3، ص398.
[30]. «أبو الوفاء بن عقيل الحنبلي الظفري اسمه علي بن عقيل بن محمد»؛ لسان الميزان، احمد العسقلاني، ج7، ص121.
[31]. بدائع الفوائد، محمد بن ابيبكر ايوب الزرعي، ج3، ص655.
[32]. «ونقل عن أبي عقيل الحنبلي أن تلك البقعة أفضل من العرش»؛ مرقاة المفاتيح، علي بن سلطان قاري، ج2، ص588.
[33]. البداية والنهايه، اسماعيل بن كثير، ج12، ص225.
[34]. «ولا خلاف موضع قبره أفضل بقاع الأرض»؛ كتاب الشفا، القاضي عياض، ج2، ص78.
[35]. نيل الأوطار، محمد بن علي شوكاني، ج5، ص99؛ شرح النووي علي صحيح مسلم، ج9، ص164.
[36]. مرقاة المفاتيح، علي بن سلطان القاري، ج2، ص370.
[37] تفسير القرطبي، محمد بن احمد قرطبي، ج6، ص307.
[38]. تاريخ الاسلام، محمد بن احمد ذهبي، ج51، ص176.
[39]. الفروق مع هوامشه، احمد بن ادريس صنهاجي، ج2، ص379.
[40]. فصول من السيره، ج1، ص260.
[41]. الإجابة لما استدركت عائشة، بدرالدين زركشي، ج1، ص54.
[42]. «ومحل الخلاف في غير الموضع الذي ضم سيد الأولين والآخرين9 واما هو فالإجماع منعقد على أنه أفضل من مكة وسائر البقاع»؛ دفع شبه من شبه وتمرد، تقيالدين حصني، ج1، ص62.
[43]. تاريخ مكة المشرفة والمسجد الحرام والمدينة الشريفة والقبر الشريف، محمد بن احمد المكي الحنفي، ج1، ص337.
[44]. فهرس الفهارس والاثبات ومعجم المعاجم والمسلسلات، عبدالحي الكتاني، ج1، ص455.
[45]. حاشية العدوي، علي الصعيد المالكي، ج2، ص46.
[46]. الخصائص الكبري، عبدالرحمن سيوطي، ج2، ص351.
[47]. السيرة الحلبيه، علي حلبي، ج3، ص495.
[48]. «ومحل الخلاف المذكور في غير البقعة التي ضمت أعضاء المصطفى وأما هي فهي أفضل من جميع بقاع الأرض والسماء حتى الكعبة والعرش والكرسي واللوح والقلم والبيت المعمور»؛ بلغة السالك، احمد الصاوي، ج2، ص175.
[49]. اكتفاء القنوع بما هو مطبوع، ادوارد فنديك، ج1، ص495.
[50]. منح الجليل شرح علي مختصر سيد خليل، محمد عليش، ج3، ص133.
[51]. «أَخْبَرَنَا أَبُو إِسْحَاقَ مُحَمَّدُ بْنُ الْقَاسِمِ بْنِ شَعْبَانَ، قَالَ: حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ سَعِيدٍ الرَّازِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا يَعْقُوبُ بْنُ ¥
¦ حُمَيْدِ بْنِ كَاسِبٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عبدالرَّحْمَنِ بْنِ رَدَّادٍ، عَنْ يَحْيَى بْنِ سَعِيدٍ، عَنْ عَمْرَةَ بِنْتِ عبدالرَّحْمَنِ، قَالَتْ: تَكَلَّمَ مَرْوَانُ يَوْمًا عَلَى الْمِنْبَر»؛ مسند الموطأ للجوهري، الحسن بن علي الجوهري، ج1، ص96.
[52]. التاريخ الكبير، محمد بن اسماعيل بخاري، ج1، ص160.
[53]. مرقاة المفاتيح، ج2، ص588.
[54]. فضائل المدينة، مفضل بن محمد جندي، ج1، ص23.
[55]. مقدمة ابن خلدون، عبدالرحمن حضرمي، ج1، ص356.
[56]. «(المدينة خير من مكه) لأنها حرم الرسول ومهبط الوحي ومنزل البركات وبها عزت كلمة الإسلام وعلت وتقررت الشرائع وأحكمت وغالب الفرائض فيها نزلت وبه تمسك من فضلها على مكة وهو مذهب عمر ومالك وأكثر المدنيين»؛ فيض القدير، محمد عبدالرؤوف مناوي، ج6، ص264.
[57]. منح الجليل، محمد عليش، ج3، ص133.
[58]. اصول مذهب الشيعة الامامية الاثني عشريه، ص371.
[59]. «وحدثني الثقات أن فيهم من يرون الحج إليها أعظم من الحج إلى البيت العتيق فيرون الإشراك بالله أعظم من عبادة الله وهذا من أعظم الإيمان بالطاغوت»؛ منهاج السنة النبوية، ابن تيميه الحراني، ج3، ص451.
[60]. اصول مذهب الشيعة الامامية الاثني عشرية، ص381.
[61]. النهاية في مجرد الفقه والفتاوي، ص62.
[62]. المبسوط، محمد بن حسن طوسي، ج1، ص77.
[63]. المهذب، القاضي ابن براج عبدالعزيز بن براج طرابلسي، ج1، ص84.
[64]. الانتصار، الشريف المرتضي علم الهدي، ص406.
[65]. تحرير الاحكام، علامه حلي، ج1، ص623.
[66]. الام، محمد بن ادريس شافعي، ج2، ص239.
[67]. التلقين في الفقه المالكي، عبدالوهاب علي بن نصر مالكي، ج1، ص106.
[68]. الاستذكار، يوسف بن عبدالله نمري قرطبي، ج4، ص246.
[69]. اصول كافي، ج4، ص268.
[70]. همان، ص273.
[71]. تذكرة الفقهاء، ج8، ص454.
[72]. «واتيانه مفترض على كل مؤمن يقر له بالإمامة من الله»؛ تهذيب الأحكام، ج6، ص42.
[73]. تحرير الوسيله، امام خميني، ج2، ص121.
[74]. هداية العباد، سيد محمدرضا موسوي گلپايگاني، ج2، ص197.
[75]. منهاج الصالحين، سيد علي حسيني سيستاني، ج3، ص235.
[76]. «لو نذر أن يحج أو يزور الحسين7 ماشيا انعقد مع القدرة وعدم الـضرر»؛ هداية العباد، شيخ لطفالله صافي گلپايگاني، ج2، ص252.
[77]. منهاج السنة النبويه، ج3، ص451.
[78]. اصول مذهب الشيعه، ص371.
[79]. همان، ص381.
[80]. المجموع، النووي، ج8، ص202.
[81]. «ويصلي بجنب المنبر ركعتين»؛ إحياء علوم الدين، محمد بن محمد غزالي، ج1، ص259.
[82]. الاختيار تعليل المختار، عبدالله موصلي حنفي، ج1، ص259.
[83]. خلاصة الوفا بأخبار دار المصطفي، علي بن عبدالله حسني سمهودي، ج1، ص55.
[84]. «والنسك أيضا الطاعة والعبادة، وكل ما تقرب به إلي الله، عز وجل»؛ عمدة القاري شرح صحيح البخاري، بدرالدين محمود بن احمد عيني، ج9، ص121.
[85]. كامل الزيارات، جعفر بن محمد قمي، ص449.
[86]. المجموع، ج3، ص78.
[87]. الحاوي الكبير، علي بن محمد ماوردي بصري، ج2، ص61.
[88]. المهذب في فقه الامام الشافعي، ابراهيم بن علي شيرازي، ج1، ص54.
[89]. المجموع، ج3، ص85.
[90]. الكتاب المصنف في الاحاديث والآثار، عبدالله بن محمد بن ابيشيبه، ج1، ص204.
[91]. سنن الترمذي، ج5، ص513.
[92]. تاريخ بغداد، ج6، ص330.
[93]. اصول مذهب الشيعه، ص384.