طلب شفاعت از اولیاء خدا (2)
شفا به نحو استقلال از طرف خداست نه غیر او، چنانکه قرآن اشارت دارد: « و اذا مرضت فهو یشفین» (1) هرگاه بیمار می شوم او مرا شفا می دهد. و اما شفا با اسباب از این باب است که او اسباب را خلق نموده در آنها آثاری به ودیعت نهاد که به اذن او عم
شفا به نحو استقلال از طرف خداست نه غير او، چنانكه قرآن اشارت دارد: « و اذا مرضت فهو يشفين» (1) هرگاه بيمار مي شوم او مرا شفا مي دهد.
و اما شفا با اسباب از اين باب است كه او اسباب را خلق نموده در آنها آثاري به وديعت نهاد كه به اذن او عمل مي كنند و به خواست او اثر مي گذارند، چنانكه پيراهن يوسف به بينايي چشم پدرش اثر كرد ‹‹فارتد بصيراً›› (2) و او بينا شد.
روشن است كه شفا از جانب خداست و تبرك به پيراهن تنها وسيله شفا گرديد، همانگونه كه دواء نيز به اذن خدا وسيله شفا مي گردد.
همچنين هنگامي كه كسي از اولياء خدا شفا مي طلبد، در حالي كه آگاه است شفاي مريضان و احياء مردگان توسط ايشان به اذن خداست- چنانكه در قرآن آمده- عمل او جايز و مشروع و موافق با توحيد است.
خداي متعال از زبان عيسي (ع) مي فرمايد: « و أبري الاكمه والابرص و احي الموتي باذن الله» (3) به اذن خدا كور و صاحب برص و پيسي را شفا مي دهم و مرده را حيات مي بخشم.
1- شعراء : 80
2- يوسف : 96
3- آل عمران : 49