اسد بن خزیمه

از متولیان خانه خدا در روزگار جاهلیت اسد بن خزیمة بن مُدرِکه از عرب عدنانی است.[1] پدرش جد چهاردهم رسول خدا(صلی الله علیه و اله) [2] و از داوران عرب بود.[3] بر پایه گزارشی، پدرش نخستین کسی بود که بت هُبَل را بر کعبه نصب کرد. از این رو، به آن &laquo

از متوليان خانه خدا در روزگار جاهليت

اسد بن خزيمة بن مُدرِكه از عرب عدناني است.[1] پدرش جد چهاردهم رسول خدا(صلي الله عليه و اله) [2] و از داوران عرب بود.[3] بر پايه گزارشي، پدرش نخستين كسي بود كه بت هُبَل را بر كعبه نصب كرد. از اين رو، به آن «هبل خزيمه» گفته مي‌شد.[4] اين ‌گزارش با يكتاپرستي نياكان پيامبر(صلي الله عليه و اله) سازگاري ندارد.[5] نيز مشهور است كه بت هبل را عمرو بن لحي خزاعي از شام آورد و در خانه خدا نصب كرد.[6] خزيمه فرزنداني ديگر به نام‌هاي كِنانه، اَسْده و هون نيز داشت.[7] مادر اسد، بَرّه دختر مُرَّه بن اُدّ بن طابخه بود.[8]

 

اسد را مردي بزرگوار دانسته‌اند.[9] وي پس از آل ضَبّه از عرب عدناني، متولي خانه خدا شد.[10] از مدت توليت او و رويدادهاي دوران وي و هنگام مرگش آگاهي در دست نيست. درباره محل دفن او نيز اختلاف است. صالح بن شيخ بن عُميره، از نوادگان وي، جاي قبر او را خَرْمان، باغي در مكه، دانسته است. منصور عباسي (م.158ق.) با رد ادعاي او، قبر وي را بر روي كوه ابوقبيس دانست.[11] پيامبر(صلي الله عليه و اله) اسد را موحد دانسته و از دشنام دادن به او نهي كرده است.[12] بر پايه خبري، اسد هنگام مرگ، فرزندان خود را به پيروي از آيين حنيف فراخواند.[13]

 

اسد از همسرش اَوَّده دختر زيد بن اسلم قُضاعي[14] فرزنداني به نام‌هاي دودان، كاهل، عمرو، صعب[15]، حَلْمه و تَغْلِب[16] داشت. نسل اسد بيشتر از دودان پديد آمد[17] و به تيره‏هايي چون بنو غَنَم بن دودان، بنو ثَعلبة بن دودان، بنو والبة بن حارث[18]، بنو صيداء بن عمرو، بنو نصر بن قعين و بنو فَقْعس بن طُرَيف[19] قسمت شد و در گذر زمان، تبار اسد، كلان قبيله بني‌اسد، را تشكيل دادند.

 

نوادگان اسد در دوران رسول خدا(صلي الله عليه و اله) و سپس در رخدادهاي گوناگون نقش‌آفرين بودند. از مهم‌ترين شخصيت‌هاي آنان مي توان به أم ‌المؤمنين زينب بنت جَحْش، دختر عمه پيامبر(صلي الله عليه و اله) و برادرانش عبدالله و عبيدالله از نخستين مسلمانان و مهاجران به حبشه، اشاره كرد.[20] طليحة بن خويلد اسدي از پيامبران دروغين[21] و كميت بن زيد اسدي، شاعر نام‌آور شيعي[22] نيز از آن جمله هستند.

 

منابع

اخبار مكه: الفاكهي (م.279ق.)، به كوشش ابن دهيش، بيروت، دار خضر، 1414ق؛ الاستيعاب: ابن عبدالبر (م.463ق.)، به كوشش زكار، بيروت، دار الفكر، 1417ق؛ الاشتقاق: ابن دريد (م.321ق.)، به كوشش عبدالسلام، بيروت، دار الجيل، 1411ق؛ الاصنام (تنكيس الاصنام): هشام بن محمد كلبي (م.204ق.)، به كوشش احمد زكي، تهران، تابان، 1348ش؛ الانساب: عبدالكريم السمعاني (م.562ق.)، به كوشش عبدالرحمن، حيدرآباد، دائرة المعارف العثمانيه، 1382ق؛ انساب الاشراف: البلاذري (م.279ق.)، به كوشش محمودي، بيروت، اعلمي، 1394ق؛ البحر المحيط: ابوحيان الاندلسي (م.754ق.)، بيروت، دار الفكر، 1412ق؛ البداية و النهايه: ابن كثير (م.774ق.)، به كوشش علي محمد و عادل احمد، بيروت، دار الكتب العلميه، 1418ق؛ تاريخ طبري (تاريخ الامم و الملوك): الطبري (م.310ق.)، به كوشش محمد ابوالفضل، بيروت، دار احياء التراث العربي؛ تاريخ اليعقوبي: احمد بن يعقوب (م.292ق.)، بيروت، دار صادر، 1415ق؛ التبيان: الطوسي (م.460ق.)، به كوشش العاملي، بيروت، دار احياء التراث العربي؛ جمهرة انساب العرب: ابن حزم (م.456ق.)، به كوشش گروهي از علما، بيروت، دار الكتب العلميه، 1418ق؛ الروض الانف: السهيلي (م.581ق.)، به كوشش عبدالرحمن، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1412ق؛ السيرة النبويه: ابن هشام (م.213/218ق.)، به كوشش السقاء و ديگران، بيروت، المكتبة العلميه؛ شفاء الغرام: محمد الفأسي (م.832ق.)، به كوشش مصطفي محمد، مكه، النهضة الحديثه، 1999م؛ الكشاف: الزمخشري (م.538ق.)، قم، بلاغت، 1415ق؛ المعارف: ابن قتيبه (م.276ق.)، به كوشش ثروت عكاشه، قم، الرضي، 1373ش؛ معجم قبائل العرب: عمر كحّاله، بيروت، الرساله، 1405ق؛ معجم ما استعجم: عبدالله البكري (م.487ق.)، به كوشش السقاء، بيروت، عالم الكتب، 1403ق؛ المقتضب: ياقوت الحموي (م.626ق.)، دار العربيه، 1987م؛ المناقب المزيدية في اخبار الملوك الاسديه: ابوالبقاء هبة الله بن نما الحلي (م.قرن6ق.)، به كوشش صالح و محمد، عمان، مكتبة الرسالة الحديثه، 1984م؛ نور الثقلين: العروسي الحويزي (م.1112ق.)، به كوشش رسولي محلاتي، اسماعيليان، 1373ش.

 

سيد محمود ساماني

 

 
[1]. انساب الاشراف، ج11، ص153؛ جمهرة انساب العرب، ص479؛ معجم قبائل العرب، ج1، ص21.

[2]. تاريخ طبري، ج2، ص271؛ الانساب، ج1، ص14.

[3]. تاريخ يعقوبي، ج1، ص229.

[4]. انساب الاشراف، ج1، ص43؛ الاصنام، ص123.

[5]. التبيان، ج4، ص175؛ نور الثقلين، ج1، ص729.

[6]. السيرة النبويه، ج‏1، ص77؛ الروض الانف، ج‏1، ص364؛ البداية و النهايه، ج‏2، ص191.

[7]. تاريخ يعقوبي، ج1، ص229؛ انساب الاشراف، ج1، ص41.

[8]. تاريخ يعقوبي، ج1، ص229؛ معجم ما استعجم، ج1، ص32.

[9]. شفاء الغرام، ج2، ص52.

[10]. اخبار مكه، ج5، ص151؛ شفاء الغرام، ج2، ص51-52.

[11]. اخبار مكه، ج5، ص151.

[12]. الكشاف، ج3، ص194؛ البحر المحيط، ج7، ص573.

[13]. المناقب المزيديه، ج1، ص359.

[14]. انساب الاشراف، ج11، ص153.

[15]. الاشتقاق، ص179؛ جمهرة انساب العرب، ص190.

[16]. المعارف، ص65؛ تاريخ يعقوبي، ج1، ص230؛ المقتضب، ص87.

[17]. جمهرة انساب العرب، ص191.

[18]. جمهرة انساب العرب، ص465-466؛ معجم قبائل العرب، ج1، ص21.

[19]. انساب الاشراف، ج11، ص153-154؛ المعارف، ص65؛ الاشتقاق، ص180.

[20]. السيرة النبويه، ج1، ص470-472؛ الاستيعاب، ج3، ص877-878.

[21]. انساب الاشراف، ج11، ص157.

[22] جمهرة انساب العرب، ص193؛ السيرة النبويه، ج1، ص59.

 




نظرات کاربران