ثور (۲)

کوه و غاری در جنوب مکه   کوه ثور به ارتفاع 759 متر از سطح دریا در جنوب مکه در مسیر یمن و در سه کیلومتری مسجدالحرام و روبه‌روی کوه نور و غار حراء قرار دارد.[1] این کوه از سنگ‌هایی به رنگ‌های طلایی، نقره‌ای و زغالی تشکیل شده ا

كوه و غاري در جنوب مكه

 

كوه ثور به ارتفاع 759 متر از سطح دريا در جنوب مكه در مسير يمن و در سه كيلومتري مسجدالحرام و روبه‌روي كوه نور و غار حراء قرار دارد.[1] اين كوه از سنگ‌هايي به رنگ‌هاي طلايي، نقره‌اي و زغالي تشكيل شده است.[2] (تصوير شماره 34)

 

گويا نام اصلي آن اطحل (خاكستري) بوده است. ثور بن عبدمنات در دامنه اين كوه تولد يافت و از آن هنگام، اين مكان به ثور اطحل مشهور شد. بعدها نام ثور بر آن غلبه يافت.[3] از اين كوه با نام ابوثور نيز ياد شده است.[4] ممكن است شباهت منظر جنوبي آن به گاو (ثور)[5] يا سكونت گروهي به نام بني‌ثور در اين كوه و مناطق پيرامون آن[6] دليل اين نام‌گذاري باشد.

 

اهميت كوه ثور از اين رو است كه پيامبر (ص) هنگام هجرت به يثرب در غاري بر بالاي اين كوه، سه روز پنهان شد. ايشان با آگاهي از تصميم مشركان براي قتل خويش، حضرت علي (ع) را در رختخواب خود گزارد و راهي يثرب گشت. ايشان همراه ابوبكر با راهنمايي جبرئيل براي فريب مشركان به سوي كوه ثور در جهت مخالف مسير يثرب رفت و در غار ثور پنهان شد. مشركان با بهره‌گيري از متخصصان رديابي همچون كُرز بن علقمه، به تعقيب ايشان پرداختند و ردّ پا را تا دهانه غار ثور پي گرفتند. تخم‌‌گذاري پرندگان، تنيده شدن تار عنكبوت يا روييدن گياهي كم‌دوام بر در غار، مشركان را از يافتن پيامبر نااميد كرد. رسول خدا (ص) پس از اقامتي سه روزه در اين غار راهي يثرب شد.[7] گويا تردد در مسيري كه پيامبر (ص) هنگام هجرت براي صعود به كوه انتخاب كرده بود، مشكل بود و از اين رو، پاهاي ايشان هنگام صعود دچار خونريزي شده بود.[8]

 

بر فراز كوه، دو غار نزديك به هم وجود دارد كه هر دو مخفي‌گاه پيامبر (ص) هنگام هجرت به يثرب شمرده شده‌اند. با توجه به همراهي ابوبكر و نيز عامر بن فهيره، راهنماي مسير، با ايشان، مي‌توان گفت غارِ گسترده‌تر، جايگاه اختفا بوده است. طول و عرض اين غار 5/3 متر مربع و ارتفاع آن 30/1 متر است.[9] آيه 40 توبه/9 كه در آن، خداوند از ياري پيامبر و همراهش گزارش مي‌دهد، به اين رويداد و غار اشاره دارد.[10]

 

در روايتي از ابن عباس كه پذيرش آن مشكل مي‌نمايد، كوه ثور محل كشته شدن هابيل خوانده شده است.[11] بر پايه روايت‌هاي اسطوره‌اي، كوه ثور يكي از قطعات كوه متلاشي شده پس از تجلي قدرت خداوند بر حضرت موسي (ع)[12] و نيز يكي از كوه‌هاي پيوسته به زمين هفتم شمرده شده است.[13] در روايتي ديگر، اين كوه پيامبر (ص) را به سوي خود فراخواند و از پناه دادن خود به هفتاد پيامبر گزارش داد.[14]

 

غار ثور* همواره مورد توجه مسلمانان بوده و افراد بسيار در دوره‌هاي گوناگون براي ديدن آن از كوه بالا مي‌رفتند.[15] گويا در سده 14ق. رسم بر اين بوده كه مردم مكه، شنبه‌ها و باقي‌مانده مردم در ديگر روزها از اين كوه بازديد مي‌كردند.[16] در همان هنگام، براي راهنمايي بازديدكنندگان، نشانه‌هايي سنگي در مسير و بالاي كوه نهاده بودند.[17]

 

كردي (م.1400ق.) با اشاره به عبارتي از قاموس المحيط و نيز روايت ابوبكر از اقامت در غار، مدعي شده است كه ورودي غار در دوره پيامبر در بخش بالاي آن بوده و ورودي‌هاي كنوني بعدها ايجاد شده است.[18]

 

ابن جبير (م.612ق.) از دو ورودي براي غار ياد كرده كه يكي از آن‌ها فراخ‌تر بوده و مردم بيشتر از آن وارد غار مي‌شدند.[19] بر پايه اين گزارش، گويا در اين دوره‌ها براي دسترسي آسان زائران به غار، ورودي دوم ايجاد شد؛ زيرا دهانه اصلي غار كه در سمت قبله قرار داشت، بسيار تنگ بود و عبور از آن، مهارتي خاص مي‌طلبيد. به سال 800ق. ورودي اصلي غار با تراشيدن سنگ‌ها به سبب به تنگنا افتادن شخصي در آن، اندكي گسترش يافت.[20] به سال 810ق. يا كمي بيش از آن، امير تغري برمش تركماني مسؤول پخش صدقات در حرمين از سوي مملوكيان، اين ورودي را به سبب به تنگنا افتادن مردم هنگام ورود به آن، بست. پيشواي حنفيان مكه، محمد خوارزمي مشهور به معيد، از اين كار انتقاد كرد و خواستار بازگشايي غار و توبه وي شد.[21] حسام السلطنه در سفر حج خويش به سال 1379ق. از وجود درختي در برابر غار ياد كرده است.[22]

 

ناتواني در ورود به غار، مايه پيدايش پندارهاي نادرست در باره ورود به آن گشته بود و افرادي كه موفق به ورود نمي‌شدند، در معرض اتهام قرار مي‌گرفتند. به همين سبب و نيز براي آساني رفت و آمد بازديدكنندگان، شريف عون الرفيق (حك: 1299ق.) امير مكه دستور داد تا ورودي غار گسترش يابد.[23]

 

عثمان پاشا نوري، حكمران حجاز، به سال 1299ق. و اسماعيل حقي پاشا، حكمران حجاز، و شيخ الحرمين به سال 1307ق. كوشش‌هاي عمراني در مسير كوه ثور انجام دادند تا صعود به آن آسان‌تر شود. آن‌ها راه را به صورت پلكاني مارپيچ در آورده بودند.[24]

 

امروزه با گسترش شهر، كوه ثور در ميان چند خيابان با نام خيابان ثور، جاده طائف و جاده كُدي قرار گرفته است[25] و راه‌هاي متعدد براي بالا رفتن و پايين آمدن از كوه وجود دارد.[26] سعودي‌ها به تقدس اين مكان باور ندارند و از اين رو، امكاناتي خاص براي بازديدكنندگان بي‌شمار آن فراهم نكرده‌اند.

 

كوه ثور از مكان‌هاي استجابت دعا به ويژه هنگام ظهر دانسته شده است[27] و نماز خواندن در غار ثور استحباب دارد.[28] شيخ مرتضي انصاري، دانشور گرانقدر شيعي، در مناسك خود دعايي ويژه قرائت در كوه ثور آورده است.[29]

 

منابع

تاريخ معالم المدينة قديماً و حديثاً: احمد ياسين، به كوشش امين كردي، عربستان، دار العلم، 1412ق؛ التعريف بما آنست الهجره: محمد المطري (م.741ق.)، به كوشش الرحيلي، رياض، دار الملك عبدالعزيز، 1426ق؛ صحيح البخاري: البخاري (م.256ق.)، بيروت، دار الفكر، 1401ق؛ صحيح مسلم: مسلم (م.261ق.)، بيروت، دار الفكر؛ فتح الباري: ابن حجر العسقلاني (م.852ق.)، بيروت، دار المعرفه؛ القاموس المحيط: الفيروزآبادي (م.817ق.)، بيروت، دار العلم؛ معالم المدينة المنوره: عبدالعزيز كعكي، بيروت، دار و مكتبة الهلال، 1419ق؛ معجم البلدان: ياقوت الحموي (م.626ق.)، بيروت، دار صادر، 1995م؛ معجم ما استعجم: عبدالله البكري (م.487ق.)، به كوشش السقاء، بيروت، عالم الكتب، 1403ق؛ النهايه: مبارك ابن اثير (م.606ق.)، به كوشش الزاوي و الطناحي، قم، اسماعيليان، 1367ش؛ وفاء الوفاء: السمهودي (م.911ق.)، به كوشش خالد عبدالغني، بيروت، دار الكتب العلميه، 2006م.

 

ابوالفضل رباني

 
[1]. التاريخ القويم، ج2، ص384.

[2]. مرآة الحرمين، ج1، ص63.

[3]. معجم البلدان، ج2، ص86-87؛ تاريخ الخميس، ج1، ص324.

[4]. رحلة ابن جبير، ص83.

[5]. معجم المعالم الجغرافيه، ص72.

[6]. خزانة التواريخ النجديه، ج9، ص218.

[7]. الطبقات، ج1، ص177؛ انساب الاشراف، ج1، ص307؛ امتاع الاسماع، ج1، ص58.

[8]. اخبار مكه، ج4، ص80.

[9]. تاريخ و آثار اسلامي، ص96.

[10]. البداية و النهايه، ج6، ص184؛ امتاع الاسماع، ج1، ص58.

[11]. الجامع اللطيف، ص301؛ نك: التاريخ القويم، ج1، ص392.

[12]. اخبار مكه، ج4، ص82؛ اثارة الترغيب، ج2، ص311.

[13]. بهجة النفوس، ج1، ص336.

[14]. الجامع اللطيف، ص300.

[15]. نك: تحصيل المرام، ج1، ص511-512.

[16]. موسوعة مرآة الحرمين، ج2، ص912.

[17]. مرآة الحرمين، ج1، ص61.

[18]. نك: التاريخ القويم، ج2، ص394؛ افادة الانام، ج2، ص18.

[19]. رحلة ابن جبير، ص124-125؛ الرحلة الورثيلانيه، ج2، ص475؛ الجامع اللطيف، ص300.

[20]. شفاء الغرام، ج1، ص280-281؛ اتحاف الوري، ج3، ص409.

[21]. العقد الثمين، ج3، ص255؛ اتحاف الوري، ج3، ص458-459.

[22]. سفرنامه مكه، ص127-128.

[23]. التاريخ القويم، ج2، ص395.

[24]. مرآة الحرمين، ج1، ص61-62.

.[25] آثار اسلامي، ص160.

[26]. اخبار مكه، ج4، ص203.

[27]. اثارة الترغيب، ج1، ص236.

[28]. اخبار مكه، ج4، ص35.

[29]. ادعيه و آداب مكه مكرمه، ص204-205. 


| شناسه مطلب: 86869