الحجاز فی صدر الاسلام
تاریخ تحلیلی حجاز، نوشته صالح احمد العلی این کتاب از آثار تاریخ تحلیلی منطقه حجاز، با تمرکز بر مکه و مدینه است و کوشیده است احوال مذهبی، اجتماعی و اقتصادی، نظام سیاسی و اداری و حدود جغرافیایی مکه و مدینه را در صدر اسلام به دست دهد. صالح احمد عُلی (1
تاريخ تحليلي حجاز، نوشته صالح احمد العلي
اين كتاب از آثار تاريخ تحليلي منطقه حجاز، با تمركز بر مكه و مدينه است و كوشيده است احوال مذهبي، اجتماعي و اقتصادي، نظام سياسي و اداري و حدود جغرافيايي مكه و مدينه را در صدر اسلام به دست دهد.
صالح احمد عُلي (1918-2003م.) از مترجمان و نويسندگان عراقي و استاد دانشگاه بغداد در شهر موصل به دنيا آمد و تحصيلات ابتدايي و متوسطه را در زادگاه خود به پايان آورد و براي ادامه تحصيلات، به بغداد، قاهره و انگلستان سفر كرد. وي دكتراي خود را در رشته تاريخ، از دانشگاه آكسفورد انگلستان، گرفت. صالح احمد، به سبب تأليف اين كتاب، جايزه ادبي ملك فيصل در علوم اسلامي را از كشور عربستان سعودي نيز دريافت كرد. از او تأليفات و ترجمههاي پرشماري به چاپ رسيده كه تنها اثر حاضر، مربوط به مكه و مدينه است.[1]
صالح احمد، در مقدمه كتاب، هدف از تأليف اين اثر را پرداختن به مباحثي ميخواند كه در باور او، بررسي آنها ريشههاي تغييرات و تحولات اجتماعي، سياسي و فكري حجاز را نشان ميدهد. به اعتقاد او، فهم حوادث و تحولات حجاز، بعد از صدر اسلام، وابسته به شناخت موضوعاتي از قبيل نظام اداري و پولي، مالكيتهاي اراضي، نحوه دگرگوني اين مالكيتها، اوضاع جغرافيايي، نيازمنديهاي اقتصادي و روند فعاليتهاي كشاورزي حجاز است.
صالح احمد، با شيوهاي تحليلي، به بررسي احوال اجتماعي و اقتصادي حجاز بعد از اسلام پرداخته و نظري نيز به دوره پيش از اسلام داشته است. او گزارشهاي تاريخي منابع كهن تاريخ مكه و مدينه و شرح حالنگاري و جز آن را گرد آورده و كوشيده است با تحليل دادهها و محتواي گزارشها، ارتباط ميان وقايع و عوامل تاريخي حوادث را كشف، و معرفي كند. صالح احمد خود را تنها كسي ميشمارد كه درباره احوال اقتصادي و نظام اداري حجاز، در صدر اسلام، تحقيقي كامل ارائه كرده و تحقيقات محققان ديگر را ناقص يا غير مرتبط با موضوع دانسته است.(ص340)
الحجاز في صدر الاسلام را ميتوان فرهنگگونهاي از جغرافياي مكه و مدينه به شمار آورد كه اطلاعات مفصلي از اماكن، چاهها و چشمهها، مراتع، محلهها، مساجد، واديهاي اطراف مكه و مدينه و نظام اداري اسلام در قرنهاي اول و دوم به دست ميدهد. كتاب، شامل نقشههايي از حدود جغرافيايي مكه و مدينه و راههاي مواصلاتي اين دو شهر و قبايل ساكن در ناحيه حجاز است.
احمد صالح، كتاب را در شانزده فصل نوشته كه فصل نخست درباره اهميت حجاز در صدر اسلام و مقام و منزلت حجازيان و تأثير آنان بر ساير شهرها است. او در اين فصل از مهاجرت اهل حجاز به ساير شهرها در صدر اسلام سخن گفته و مينويسد: «مهاجران حجازي خانههايشان را در نزديكي مسجد جامع يا دارالعماره، يعني در قلب شهر، انتخاب ميكردند تا بيشترين تأثير را بر مردم و وقايع شهر بگذارند».(ص19)
فصل دوم كتاب، به معرفي و تحليل كتابهاي عربي نوشته شده درباره مدينه و حجاز، از صدر اسلام به بعد، پرداخته و اطلاعاتي از قديمترين كتابها ارائه كرده است. نويسنده، در اين فصل، بعد از معرفي برخي كتابهاي كهن سيره، به تحليل روايات آنها پرداخته و معتقد است كه روايات بسياري در آنها داخل شده و علت آن، فاصله بين نگارش آنها و وفات پيامبر(صلي الله عليه و آله) بوده است.(ص35)
فصل سوم، به بررسي حدود جغرافيايي ناحيه حجاز در منابع كهن اختصاص دارد و صالح احمد، با نقل گزارشها در اين باره، به نقد و تحليل آنها ميپردازد. وي براي بازشناسي حدود حجاز، قديمترين تعريفهاي جغرافيايي حجاز را ذكر كرده و در آخر، با نقد و جمعبندي آنها، حدود حجاز را حد فاصل ميان سرزمينهاي تهامه و نجد دانسته و راويان عرب را در اين تعريف، متفق شمرده است.(ص67)
فصل چهارم، با عنوان «سرزمين حجاز»، به معرفي كوهها، قريهها، چشمهها، سواحل و لنگرگاههاي حجاز، با محوريت مدينه، ميپردازد. نويسنده، ضمن معرفي مناطق شمالي حجاز توضيحاتي درباره فدك نيز آورده است.(ص77، 81)
فصلهاي پنجم و ششم درباره آبها، چاهها و چشمههاي حجاز و توليدات كشاورزي اين منطقه است. احمد العلي علت باير بودن بخش عظيمي از شرق حجاز را، با وجود منابع آبي، مناسب نبودن خاك منطقه دانسته است.(ص117، 141)
نويسنده، فصل هفتم را با عنوان «اهل حجاز» گشوده و در آن، از چگونگي پراكندگي جمعيت حجاز سخن گفته و اسامي قبايل ساكن در هر منطقه و عشاير حجاز را به تفصيل بيان كرده است.(نك: ص153-162)
فصل هشتم، به بررسي راههاي ارتباطي حجاز با ساير مناطق دنيا، مثل مصر و شامات و تأثير اسلام بر دگرگوني راهها اختصاص دارد. احمد العلي عواملي چون حركت لشكرها، احتياجات مادي، تجارت و برپايي مراسم حج را موجب دگرگوني وضعيت راههاي حجاز دانسته و ارتباط نزديك بازرگانان با حاكمان جامعه اسلامي را در تحريك آنها به راهسازي مؤثر دانسته است.(ص165)
در پايان، راههاي ارتباطي مكه و مدينه در صدر اسلام و ريشههاي تغييرات بعدي آنها را مورد تحليل قرار داده است.(ص173-180) نويسنده بهبود وضعيت راهها و شكوفايي اقتصادي مكه و مدينه را با يكديگر مرتبط دانسته و علت توقف توسعه و بهبود راهها را در مدينه، بعد از قرن سوم، بروز مشكلات اقتصادي عنوان كرده است. (ص174-175)
فصل نهم درباره برخي منازل و مساجد مهم ميان راه مدينه و مكه است. به نظر ميرسد از ميان منازل پرشمار بين مكه و مدينه، نويسنده آنهايي را نام برده كه پيامبر(صلي الله عليه و آله) در آنها توقف داشته است.
فصلهاي دهم تا چهاردهم كتاب، نظام اداري و مالي حجاز و نحوه كسب درآمد مردمان اين منطقه را در صدر اسلام باز نموده و از املاك شخصي برخي از صحابه ياد كرده است.(نك: ص229-372) نويسنده تأكيد دارد كه نظام سياسي اسلام، در قالب يك دولت مركزي، با اجزاي متعدد ولي ساده، اوضاع اجتماعي و سياسي پيشين را تغيير داد. احمد العلي سير توسعه و پيچيده شدن حكومت اسلامي را بعد از وفات پيامبر(صلي الله عليه و آله) تحليل كرده است و پيوستن سرزمينهاي تازه با ثروتهاي بسيار و آداب و رسوم مختلف به اسلام و عدم توانايي حجاز براي اداره سرزمين پهناور اسلامي، با تجربيات قبلي خود و كمك گرفتن از تجارب حكومتهاي ديگر را، از عوامل اين پيچيدگي برشمرده است. او از انتقال كارشناسان امر كشورداري به حجاز، براي همين منظور سخن گفته است.(ص229-231)
بنا بر فصل دهم كتاب، نظام سياسي و اداري حجاز، با ساير شهرهاي بزرگ اسلامي، مانند كوفه و بصره متفاوت بوده و در حجاز، سنت ديواني غير عربي وجود نداشته است. شهرهايي مانند كوفه، مسئول اداره مناطق فتح شده تابع خود بودند و از اين رو، كارمندان غير عرب را براي اداره آن مناطق به خدمت گرفتند و آنها نيز از شيوههاي اداري خود بهره ميبردند. بر خلاف حجاز كه مناطق تابع آن همه عرب بودند.(ص230-232)
نويسنده، در ادامه منصبهاي موجود در نظام اداري آن زمان، حجاز را بررسي كرده است و قضا، نگهباني از مساجد، رياست نگهبانان شهر، خزانهداري و سرپرستي املاك دولتي را از منصبهاي متداول آن زمان دانسته و برخي صاحبمنصبان قرن اول قمري حجاز را نام برده است. (ص240-255)
فصل پانزدهم و شانزدهم به معرفي مكانهاي مهم و محلههاي مدينه و مكه اختصاص دارد. نويسنده، بعد از بازشناسي حدود مدينه در صدر اسلام و معرفي اماكن مدينه، اشاراتي به تحولات و تغييرات بعدي داشته و هدفش از اين بحث را شناخت دقيق اوضاع سياسي، اقتصادي و اجتماعي مدينه دانسته است.(ص373-376) او در اين فصل از مسجد امام زينالعابدين(عليه السلام) در بقيع نيز سخن گفته و از وجود چاهي در كنار آن خبر داده كه مردم از آن شفا ميگرفتهاند.(ص396)
نويسنده، در فصل شانزدهم، علاوه بر بحث از اماكن مكه، درباره كتابهاي تاريخي كه در زمينه تاريخ محلي مكه نوشته شده، اطلاعاتي به دست ميدهد و در برخي از گزارشهاي خود، روند عمراني مكه را شرح ميكند.(نك: ص429-500)
احمد العلي، در برخي از موضوعات، افزون بر گزارش منابع تاريخي، مشاهدات خود را نيز آورده است؛ براي نمونه وقتي از منازل بنيحديله، در نزديكي مسجدالنبي، سخن ميگويد، از مسجد اين خاندان نام برده و مينويسد كه امروز ويران شده است. (ص400-402) چون از منازل بنينجّار مينويسد، محله آنها را در سمت قبله بئرالبصّه دانسته، نام آن محل را در زمان خودش، ابومازن معرفي ميكند (ص403) و هنگامي كه از محله بنوزريق مينويسد، بيان ميكند كه اين محله هنوز موجود است. (ص403)
از شمار چاپهاي كتاب اطلاع دقيقي در دسترس نيست. در سال 1410ق./1990م. «مؤسسة الرسالة» بيروت، كتاب را در 696 صفحه وزيري چاپ كرده كه مبناي مقاله حاضر است. ترجمه فارسي اين اثر، به قلم عبدالمحمد آيتي، در نشر مشعر تهران، در سال 1375ش. چاپ شده است.
علي رضا جمالي؛ ابراهيم احمديان
[1]. www.alowaisnet.org/ar/winnersbio/abijjffggihceibejj. aspx