چرا فتنه شدیدتر و بزرگتر از قتل است؟

از نگاه مفسران دلیل اینکه در قرآن کریم «فتنه» شدیدتر و بزرگتر از «قتل» دانسته شده این است که در قتل یک انسان یا جمعی از انسانها از ادامه زندگی دنیوی محروم میشوند اما فتنه مایه محرومیت جمع زیادی از انسانها از زندگی دنیوی و اخروی میشود و حتی آثار آن فتنه میتواند تا سالها و نسلهای بعد تداوم پیدا کند و جامعهای را تا مدتهای طولانی تحت تأثیر قرار دهد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی حج، رهبر معظم انقلاب در بخشی از سخنان اخیر در مراسم دانشآموختگی دانشجویان دانشگاههای افسری ارتش فرمودند: «آن چیزی هم که در این زمینه مخصوص نیروهای مسلّح و نیروهای حافظ امنیّت است این است که مراقب فتنه باشند. در قرآن یک جا میفرماید: اَلفِتنَةُ اَشَدُّ مِنَ القَتل، یک جا میفرماید: اَلفِتنَةُ اَکبَرُ مِنَ القَتل؛ «اَشَدّ» یعنی سختتر، «اَکبَر» یعنی بزرگتر. کشتار چیز بدی است، نامطلوب است امّا فتنه از آن بدتر است. خب اگر فتنه از قتل بدتر است، پس بایستی نیروهایی که حافظ امنیّت هستند آرایش لازم را، نظم لازم را برای مقابله با فتنه هم بگیرند، آمادگیهای خودشان را برای فتنه هم بایستی حفظ بکنند؛ این آن چیزی است که دستگاهها بایستی به آن توجّه داشته باشند.»
آیات مورد استناد رهبر معظم انقلاب به ترتیب آیات ۱۹۱ و ۲۱۷ سوره بقره هستند که «فتنه» را با دو واژه متفاوت و در راستای نسبت آن با «قتل» تبیین کردهاند.
متن کامل آیه ۱۹۱سوره بقره: «وَاقْتُلُوهُمْ حَیْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَیْثُ أَخْرَجُوکُمْ ۚ وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ ۚ وَلَا تُقَاتِلُوهُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ حَتَّىٰ یُقَاتِلُوکُمْ فِیهِ ۖ فَإِنْ قَاتَلُوکُمْ فَاقْتُلُوهُمْ ۗ کَذَٰلِکَ جَزَاءُ الْکَافِرِینَ»
ترجمه: و هر کجا بر ایشان دست یافتید آنان را بکشید، و همان گونه که شما را بیرون راندند، آنان را بیرون برانید، [چرا که] فتنه از قتل بدتر است، [با این همه] در کنار مسجدالحرام با آنان جنگ مکنید، مگر آنکه با شما در آن جا به جنگ درآیند، پس اگر با شما جنگیدند، آنان را بکشید، که کیفر کافران چنین است.
مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر المیزان پیرامون این آیه آورده است که «کلمه فتنه به معناى هر عملى است که به منظور آزمایش حال چیزى انجام گیرد، و بدین جهت است که هم خود آزمایش را فتنه مىگویند و هم ملازمات غالبى آن را، که عبارت است از شدت و عذابى که متوجه مردودین در این آزمایش یعنى گمراهان و مشرکین مىشود»، در قرآن کریم نیز در مواردی که فتنه اعمال شده منظور از آن در آیه مورد بحث شرک به خدا و کفر به رسول(ص) و آزار و اذیت مسلمین است؛ همان عملى که مشرکین مکه بعد از هجرت و قبل از آن با مردم مسلمان داشتند.
پس معناى آیه این شد که علیه مشرکین مکه کمال سختگیرى را به خرج دهید، و آنان را هر جا که برخوردید به قتل برسانید، تا مجبور شوند از سرزمین و وطن خود کوچ کنند، همانطور که شما را مجبور به جلاى وطن کردند، هر چند که رفتار آنان با شما سختتر بود، براى اینکه رفتار آنان فتنه بود، و فتنه بدتر از کشتن است، چون کشتن تنها انسان را از زندگى دنیا محروم مىکند، ولى فتنه مایه محرومیت از زندگى دنیا و آخرت و انهدام هر دو است.
عبارت «و لا تقاتلوهم عند المسجد الحرام، حتى یقاتلوکم فیه ...» مسلمین را نهى مىکند از قتال در مسجدالحرام، براى اینکه حرمت مسجدالحرام را حفظ کرده باشند و ضمیر در (فیه) به مکان برمىگردد گو اینکه کلمه (مکان) قبلاً به میان نیامده بود، اما کلمه (مسجدالحرام) بر آن دلالت مىکند.»
به عبارتی بالاتر بودن اهمیت فتنه نسبت به قتل آن است که قتل امکان ادامه زندگی مادی را از انسان یا انسانها میگیرد ولی فتنه هم شامل جمع بیشتری از انسانها شده و هم زندگی دنیوی و اخروی افراد را دچار خسران میکند و آثار آن میتواند تا سالها طولانی تداوم یافته و جامعهای را دچار مشکلات اساسی کند و حتی رو به زوال و انحطاط ببرد.
آیتالله مکارم شیرازی نیز در تفسیر نمونه پیرامون این آیه آورده است که «آنها (همان مشرکانى که از هیچگونه ضربه زدن به مسلمین خوددارى نمىکردند) را هر کجا بیابید به قتل برسانید و از آنجا که شما را بیرون ساختند (مکه) آنها را بیرون کنید چرا که این یک دفاع عادلانه و مقابله به مثل منطقى است (و اقتلوهم حیث ثقفتموهم و اخرجوهم من حیث اخرجوکم).
سپس مىافزاید: فتنه از کشتار هم بدتر است (و الفتنة اشد من القتل). در اینکه فتنه چیست، مفسران و ارباب لغت درباره آن بحثهایى دارند، این واژه در اصل از (فتن) گرفته شده که به گفته (راغب) در (مفردات) به معنى قرار دادن طلا در آتش براى ظاهر شدن میزان خوبى آن از بدى است و به گفته بعضى گذاشتن طلا در آتش براى خالص شدن از ناخالصیهاست. واژه فتنه و مشتقات آن در قرآن مجید، دهها بار ذکر شده و در معانى مختلفى به کار رفته است.
گاه به معنى آزمایش و امتحان است، مانند «احسب الناس ان یترکوا ان یقولوا آمنا و هم لا یفتنون» (مردم گمان مىکنند، همین که گفتند ایمان آوردیم، رها مىشوند و آزمایش نخواهند شد. گاه به معنى فریب دادن است، چنانکه مىفرماید: «یا بنى آدم لا یفتننکم الشیطان» (اى فرزندان آدم ، شیطان شما را نفریبد). گاه به معنى بلا و عذاب آمده مانند: «یوم هم على النار یفتنون ذوقوا فتنتکم» (آن روز که آنها بر آتش، عذاب مىشوند و به آنها گفته مىشود بچشید عذاب خود را). گاه به معنى گمراهى آمده، مانند: «و من یرد الله فتنته فلن تملک له من الله شیئا»: (کسى که خدا گمراهى او را بخواهد هیچ قدرتى براى نجات او، در برابر خداوند نخواهى داشت).
گاه به معنى شرک و بتپرستى یا سد راه ایمانآورندگان آمده مانند آیه مورد بحث و بعضى آیات بعد از آن که میفرماید: «و قاتلوهم حتى لا تکون فتنة و یکون الدین لله»: (با آنها پیکار کنید تا شرک از میان برود و دین مخصوص خداى یگانه باشد).
ولى ظاهر این است که تمام این معانى به همان ریشه اصلى که در معنى فتنه گفته شد باز مىگردد (همانگونه که غالب الفاظ مشترک چنین حالى را دارند) زیرا با توجه به اینکه معنى اصلى قرار دادن طلا در زیر فشار آتش براى خالصسازى، یا جدا کردن سره از ناسره است، در هر مورد که نوعى فشار و شدت وجود داشته باشد این واژه به کار مىرود، مانند امتحان که معمولاً با فشار و مشکلات همراه است و عذاب که نوع دیگرى از شدت و فشار است و فریب و نیرنگ که تحت فشارها انجام مىگیرد و همچنین شرک یا ایجاد مانع در راه هدایت خلق که هر کدام متضمن نوعى فشار و شدت است.
کوتاه سخن اینکه: آیین بتپرستى و فسادهاى گوناگون فردى و اجتماعى مولود آن، در سرزمین مکه رایج شده بود و حرم امن خدا را آلوده کرده بود، و فساد آن از قتل و کشتار هم بیشتر بود. آیه مورد بحث مىگوید به خاطر ترس از خونریزى دست از پیکار با بتپرستى بر ندارید که بتپرستى از قتل، بدتر است.
این احتمال نیز از سوى بعضى از مفسران داده شده که منظور از فتنه در اینجا همان فساد اجتماعى باشد، از جمله تبعید کردن مؤمنان از وطن مألوفشان که این امور گاه از کشتن هم دردناکتر است، یا سبب قتل و کشتارها در اجتماع مىشود.
در آیه ۷۳ سوره انفال چنین مىخوانیم: «الا تفعلوه تکن فتنة فى الارض و فساد کبیر»(اگر این دستور را (قطع رابطه با کفار) انجام ندهید، فتنه و فساد عظیمى در زمین روى مىدهد»؛ که در این آیه فتنه و فساد در کنار هم قرار گرفته است.
سپس به مسئله دیگرى در همین رابطه اشاره کرده، مىفرماید: مسلمانان باید احترام مسجدالحرام را نگهدارند، و این حرم امن الهى باید همیشه محترم شمرده شود و لذا (با مشرکان نزد مسجدالحرام پیکار نکنید، مگر آنکه آنها در آنجا با شما بجنگند) (و لا تقاتلوهم عند المسجد الحرام حتى یقاتلوکم فیه). (ولى اگر آنها با شما در آنجا جنگ کردند، آنها را به قتل برسانید، چنین است جزاى کافران) (فان قاتلوکم فاقتلوهم کذلک جزاء الکافرین). چرا که وقتى آنها حرمت این حرم امن را بشکنند دیگر سکوت در برابر آنان جایز نیست و باید پاسـخ محکم به آنان گفته شود تا از قداست و احترام حرم امن خدا، هرگز سوء استفاده نکنند».
در تفسیر نور حجتالاسلام والمسلمین قرائتی فتنه به شکنجه تعبیر شده و در پاسخ به اینکه «چرا شکنجه از قتل سختتر است؟» آمده است که «در قتل، انسان از دنیا جدا ولى به آخرت مىرسد، لکن در شکنجه، انسان نه به آخرت مىرسد و نه از دنیا کام مىگیرد».
در ادامه نیز نکاتی پیرامون این آیه در تفسیر نور برشمرده شده که به شرح ذیل است:
۱ـ مقابله به مثل و خشونت با دشمن در مواردى لازم است.
۲ـ دفاع عادلانه، منحصر به جبهه و جنگ نیست.
۳ـ حقّ وطن، از حقوق انسانى مورد پذیرش ادیان است.
۴ـ فتنهانگیز، مثل محارب است و باید به اشد وجه مجازات شود.
۵ـ حرم و مسجدالحرام مقدّس است، امّا خون مسلمانان مقدّستر؛ در اینجا مسئله اهمّ و مهمّ مطرح است.
۶- همانگونه که در اصلِ جنگ نباید شما پیشدستى کنید، در شکستن مقدّسات هم نباید شما پیشدستى نمایید.
در مجموع میتوان دلایل بزرگتر و شدیدتر بودن فتنه از قتل را به خاطر ایجاد تزلزل در دین و اعتقادات مردم، به اختلاف و درگیری کشاندن جامعه اسلامی و شرک به خدا و کفر به رسول اکرم (ص) آزار و اذیت مسلمین دانست و لذا به انحراف کشاندن جامعه از مسیر صحیح هدایت و سعادت و شبههزدایی با هدف گرامه ساختن و تزلزل درباورهای دینی و اعتقادی جامعه را از مصادیق فتنهافکنی در جامعه اسلامی ارزیابی کرد که به دلیل آثار و تبعات منفی طولانیمدت بر جامعه عواقب آن بدتر از قتل است.