ابوعلی غلام الهَرّاس
ملقب به امام الحرمین (م.468ق.)، از استادان فن قرائت ابوعلی حسن بن قاسم واسطی، مشهور به غلام الهّراس و امام الحرمین از استادان فنّ قرائت قرآن کریم در سال 374ق. در واسط، از شهرهای عراق، زاده شد.[1] وی برای آموختن قرائت و ملاقات با استادان این ف
ملقب به امام الحرمين (م.468ق.)، از استادان فن قرائت
ابوعلي حسن بن قاسم واسطي، مشهور به غلام الهّراس و امام الحرمين از استادان فنّ قرائت قرآن كريم در سال 374ق. در واسط، از شهرهاي عراق، زاده شد.[1] وي براي آموختن قرائت و ملاقات با استادان اين فن، سفرهاي فراوان به بغداد، مصر، دمشق و نيز مكه داشت.[2] او براي دستيابي به ديگر معارف قرآني بسيار كوشيد و بر پايه نقلي، كسي به پايه او نرسيد و ديگران براي آموختن نزد او ميآمدند.[3] وي از دانشوران مشهور در علم قرائت بود و كتابهايي در اين زمينه تأليف كرد.[4] از او با عنوان مُقْري (استاد فنّ قرائت) اهل عراق[5]، مُحدّث و علامه ياد كردهاند.[6] غالب شرححالنگاران از وي نام بردهاند؛ ولي تنها به تخصص وي در قرائت و تجويد اشاره كردهاند. بر پايه گزارشي، او را كه در حرم سكونت داشت، به دليل برتري علمي بر معاصران خود در مكه و مدينه «امام الحرمين» خواندند.[7] در منابع اشارهاي به هنگام رفتن
او به مكه و مدت اقامتش در آنجا نشده است.
او به مكه و مدت اقامتش در آنجا نشده است.
وي أعْوَر (يك چشم) بود و در پايان عمر بينايي خود را از دست داد[8] و در سن نود و اندي[9] به سال 468ق. در واسط درگذشت.[10]
منابع
الانساب: عبدالكريم السمعاني (م.562ق.)، به كوشش عبدالرحمن، حيدرآباد، دائرة المعارف العثمانيه، 1382ق؛ تاريخ الاسلام: الذهبي (م.748ق.)، به كوشش عمر عبدالسلام، بيروت، دار الكتاب العربي، 1410ق؛ تاريخ مدينة دمشق: ابن عساكر (م.571ق.)، به كوشش علي شيري، بيروت، دار الفكر، 1415ق؛ سير اعلام النبلاء: الذهبي (م.748ق)، به كوشش گروهي از محققان، بيروت، الرساله، 1413ق؛ شذرات الذهب في اخبار من ذهب: عبدالحي بن عماد (م.1089ق.)، به كوشش الارنؤوط، بيروت، دار ابن كثير، 1406ق؛ الكامل في التاريخ: ابن اثير علي بن محمد الجزري (م.630ق)، بيروت، دار صادر، 1385ق؛ لسان الميزان: ابن حجر العسقلاني (م.852ق.)، بيروت، اعلمي، 1390ق؛ الوافي بالوفيات: الصفدي (م.764ق.)، به كوشش الارنؤوط و تركي مصطفي، دار احياء التراث العربي، 1420ق.
مصطفي صادقي كاشاني
[1]. تاريخ دمشق، ج13، ص350؛ تاريخ الاسلام، ج31، ص250-252.
[2]. تاريخ الاسلام، ج31، ص251.
[3]. الانساب، ج10، ص100؛ تاريخ الاسلام، ج31، ص251.
[4]. شذرات الذهب، ج5، ص291.
[5]. لسان الميزان، ج2، ص245.
[6]. الكامل، ج10، ص101.
[7]. تاريخ الاسلام، ج31، ص251-252؛ الوافي، ج12، ص127.
[8]. تاريخ الاسلام، ج31، ص251.
[9]. سير اعلام النبلاء، ج18، ص347.
[10]. الانساب، ج10، ص100؛ تاريخ دمشق، ج13، ص350.