احجار المراء
جایگاه دیدار رسول خدا(صلی الله علیه و آله) با جبرئیل در مدینه، نزدیک قبا این نام از دو واژه احجار جمع حَجَر به معنای سنگ‌ و مِراء ترکیب یافته است. مِراء جایی از قبا است. مُراء نوعی آفت نخل به شمار می‌رود.[1] نیز مِراء جمع
جايگاه ديدار رسول خدا(صلي الله عليه و آله) با جبرئيل در مدينه، نزديك قبا
اين نام از دو واژه احجار جمع حَجَر به معناي سنگ و مِراء تركيب يافته است. مِراء جايي از قبا است. مُراء نوعي آفت نخل به شمار ميرود.[1] نيز مِراء جمع مَروه[2] به معناي سنگ سفيد اشتعالپذير[3] است. مردم مدينه در منطقه احجار المراء قلعههاي سنگي بلند ساخته بودند كه «أُطم» نام داشت.[4] بنيعمرو بن عوف بن مالك اوسي صاحب يكي از اين بناها به نام «شُنَيف» بودند كه نزديك احجار المراء قرار داشت.[5] احجار المراء در منابع تاريخي، جغرافيايي و حديثي نام دو مكان است: مكاني نزديك مسجد قبا كنار نهر بنيغفار در مدينه منوره[6] و نيز جايي در مكه كه محل گفتوگو و فخرفروشي قريش بوده است.[7]
در منابع روايي[8] و تفسيري[9] اهل سنت، در حديثي درباره احرف سبعه آمده است: رسول خدا(صلي الله عليه و آله) هنگام ورود به مدينه، در احجار المراء در ديداري با جبرئيل، بدو فرمود: من بر امتي امي مبعوث شدهام كه توانايي خواندن ندارد و تا كنون كتابي نخوانده است. جبرئيل پاسخ داد: به راستي كه قرآن بر هفت حرف نازل شده است. مسلمانان اين روايت را دليلي بر جواز قرائتهاي هفتگانه دانستهاند. اين روايت مباحث بسيار در علوم قرآني، به ويژه فنون قرائت، پديد آورده است.[10] در منابع شيعه اين روايت نيامده؛ اما در روايتهاي مشابه، بارها از بطنهاي هفتگانه قرآن سخن رفته است. روايت پيشگفته را با توجه به قراين مقاليه، مانند يادكرد از امت اُمّي، ميتوان بر بطنهاي قرآن حمل كرد.
برخي از مكهشناسان، ديدار پيامبر(صلي الله عليه و آله) با جبرئيل و حديث پيشگفته را در جايي به نام «حصحاص» نزديك ذي طُوي[11] در يك فرسخي كعبه، مدفن برخي از مهاجران در مكه و نزديك نهر كوچك بنيغفار، دانستهاند.[12] اما برخي از صاحبنظران بر پايه ادله زير، اين ديدار و محل صدور روايت و احجار المراء را در مدينه ميدانند: گواهي مدينهشناسان نامآور همچون سمهودي (م.911ق.)[13] بر وقوع اين رخداد در مدينه؛ وجود ابيّ بن كعب مدني در سند اين حديث كه از اهالي مدينه و در شمار مسلمانان پس از هجرت بوده است[14]؛ اسلام پيش از هجرت در ميان قبايل مختلف رواج نداشته تا اختلاف لهجهها سبب اختلاف قرائتها شود و حرفهاي هفتگانه به معناي قرائت با لهجههاي مختلف معنا يابد؛ بلكه اسلام پس از هجرت در ميان قبايل مختلف رواج يافته و زمينه اختلاف قرائتها پديد آمده است.[15]
منابع
الاحرف السبعة للقرآن: عثمان بن سعيد ابوعمر الداني (م.444ق.)، به كوشش عبدالمهيمن، مكه، مكتبة المناره، 1408ق؛ اخبار مكه: الازرقي (م.248ق.)، به كوشش رشدي الصالح، مكه، مكتبة الثقافه، 1415ق؛ الاستيعاب: ابن عبدالبر (م.463ق.)، به كوشش البجاوي، بيروت، دار الجيل، 1412ق؛ البيان في تفسير القرآن: الخوئي (م.1413ق.)، انوار الهدي، 1401ق؛ جامع البيان: الطبري (م.310ق.)، به كوشش صدقي جميل، بيروت، دار الفكر، 1415ق؛ لسان العرب: ابن منظور (م.711ق.)، قم، ادب الحوزه، 1405ق؛ مجمع البحرين: الطريحي (م.1085ق.)، به كوشش الحسيني، تهران، فرهنگ اسلامي، 1408ق؛ مسند ابيداود الطيالسي: سليمان بن داود (م.203ق.)، بيروت، دار الحديث؛ مسند احمد: احمد بن حنبل (م.241ق.)، بيروت، دار صادر؛ المعالم الاثيره: محمد محمد حسن شراب، بيروت، دار القلم، 1411ق؛ معجم البلدان: ياقوت الحموي (م.626ق.)، بيروت، دار صادر، 1995م؛ معجم ما استعجم: عبدالله البكري (م.487ق.)، به كوشش مصطفي السقاء، بيروت، عالم الكتاب، 1403ق؛ النهايه: ابن اثير مبارك بن محمد الجزري (م.606ق.)، به كوشش محمود محمد و طاهر احمد، قم، اسماعيليان، 1367ش؛ وفاء الوفاء: السمهودي (م.911ق.)، به كوشش محمد عبدالحميد، بيروت، دار الكتب العلميه، 2006م.
حامد قرائتي، محمد اللهاكبري
[1]. النهايه، ج4، ص323؛ لسان العرب، ج15، ص 275-276، «مرو».
[2]. النهايه، ج4، ص323؛ لسان العرب، ج15، ص 275-276، «مرو»؛ مجمع البحرين، ج4، ص194، «مرو».
[3]. النهايه، ج4، ص323؛ لسان العرب، ج15، ص275-276؛ مجمع البحرين، ج4، ص194، «مرو».
[4]. لسان العرب، ج12، ص19، «اطم».
[5]. وفاء الوفاء، ج1، ص154؛ المعالم الاثيره، ص154.
[6]. وفاء الوفاء، ج1، ص154؛ ج4، ص10.
[7]. اخبار مكه، ج2، ص213؛ معجم ما استعجم، ج1، ص117.
[8]. مسند ابي داود، ص73؛ مسند احمد، ج5، ص385، 400-401، 405؛ النهايه، ج4، ص322.
[9]. جامع البيان، ج1، ص13.
[10]. مسند احمد، ج5، ص132؛ الاحرف السبعة للقرآن، ج1، ص11؛ البيان، ص175.
[11]. معجم البلدان، ج2، ص263.
[12]. اخبار مكه، ج2، ص213؛ معجم ما استعجم، ج1، ص117.
[13]. وفاء الوفاء، ج1، ص154؛ ج4، ص10.
[14]. الاستيعاب، ج1، ص65.
[15]. المعالم الاثيره، ص29.