استوانه توبه
مکان پذیرفته شدن توبه ابولبابه اوسی در مسجدالنبی هنگام ساخت مسجدالنبی(صلی الله علیه و اله) در سال اول ق. ستون‌هایی از تنه درخت خرما به بلندی قامت انسان، برای پوشاندن سقف از شاخه و برگ‌های نخل نهاده شد[1] که شمار آن‌ها شش س
مكان پذيرفته شدن توبه ابولبابه اوسي در مسجدالنبي
هنگام ساخت مسجدالنبي(صلي الله عليه و اله) در سال اول ق. ستونهايي از تنه درخت خرما به بلندي قامت انسان، براي پوشاندن سقف از شاخه و برگهاي نخل نهاده شد[1] كه شمار آنها شش ستون در يك رديف بود.[2] پس از تغيير قبله به سال دوم ق. و افزايش شمار مسلمانان، شماره ستونها افزايش يافت و به دو يا سه رديف ستون و در هر رديف شش ستون رسيد.[3] پس از فتح خيبر به سال هفتم ق. پيامبر(صلي الله عليه و اله) به توسعه مسجد از سمت شرق پرداخت. بدين سان، بر شمار ستونها افزوده شد و ستونهاي هر رديف از شش به نُه عدد رسيد.[4] در گسترشهاي بعد نيز به شمار اين ستونها افزوده شد. در توسعههاي اخير، شمار اين ستونها به 2104 رسيده است.[5]
از ميان اين ستونها، چند ستون قديمي كه در شمارشان اختلاف است، به سبب رويداد يا خاطرهاي در دوران رسول خدا كه نزد آنها رخ داده، از ديگر ستونها تمايز يافته و داراي فضيلت گشته و در گذر تاريخ، كانون توجه مسلمانان شدهاند. گويند در توسعههاي مسجد، اصل آن بوده كه با تغيير جنس ستون[6]، مكان آن تغيير نكند. اين ستونهاي متبرك تا سده هفتم ق. در فضاي باز مسجد قرار داشتند و زائران آزادانه كنار آنها به عبادت ميپرداختند. به سال 668ق. به فرمان ملك ظاهر بيبرس، از پادشاهان مماليك مصر، در ميان ستونهايي كه چهار سوي مرقد مطهر قرار داشتند، شبكهاي چوبين به ارتفاع تقريباً دو متر نصب و اين قسمت از مسجد جدا شد. در اين شباك يا پنجره، افزون بر نيمي از ستونهاي سرير، محرس، و وفود، خانه حضرت فاطمه (سلام الله عليها) نيز قرار گرفت[7] و از آن هنگام تاكنون نزديك شدن به آنها و زيارتشان ممنوع شده است.
يكي از ستونهاي مشهور و فضيلتمند مسجدالنبي، ستون توبه است كه چهارمين ستون از سوي منبر، دومين ستون از سوي قبر شريف پيامبر(صلي الله عليه و اله) و سومين ستون درون روضه از سوي قبله[8] و فاصله آن تا قبر شريف دو ستون است.[9] ستون مهاجرين يا قرعه (عايشه) در سوي غربي آن قرار دارد و درِِ غربي خانه رسول خدا كه به درون مسجد گشوده ميشود، برابر اين ستون قرار دارد كه آن را «باب التوبه» نام نهادهاند.[10]
ستون توبه از اين رو كه توبه يكي از صحابه به نام ابولبابه بشير بن عبدالمنذر اوسي نزد آن پذيرفته شده، به «استوانه ابيلبابه» نيز مشهور است.[11] در سدههاي گذشته، عبارت «اسطوانة التوبة» بر روي آن به چشم ميخورده است.[12] بر پايه گزارش ايوب صبري پاشا، بر روي اين ستون با خط زيبا و طلاي خالص عبارت «هذه اسطوانة ابيلبابة و تعرف بالتوبه»[13] نوشته شده بود. برخي منابع از آن به «ستون مُخلّقه» نيز ياد كردهاند؛ زيرا همانند استوانه مخلّقه خوشبو ميشده است.[14]
ميان سيرهنويسان و محدثان درباره خيانت ابولبابه اختلاف است. برخي بر اين باورند كه وي در پي بازنشستن از غزوه تبوك به سال نهم ق. و پشيماني از آن، خود را به ستوني بست.[15] بر پايه گزارش مشهور، ماجراي كوتاهي و قصور او به سال پنجم ق. در غزوه يهود بنيقريظه بوده است. پس از پيمانشكني آنان در غزوه احزاب و اقدام ايشان بر ضدّ پيامبر(صلي الله عليه و اله)، بيدرنگ پس از غزوه احزاب، قلعههاي آنها به فرمان خداوند محاصره شد. ايشان چون راه چاره را بسته ديدند، با فرستادن نمايندهاي نزد پيامبر(صلي الله عليه و اله) از او خواستند تا ابولبابه، همپيمان اوسي ايشان، را براي مشورت نزد آنها بفرستد.
در پي موافقت پيامبر(صلي الله عليه و اله) هنگامي كه ابولبابه نزد يهوديان رسيد، در پاسخ آنها درباره تسليم شدنشان به پيامبر، با دست به گلوي خود اشاره كرده و به آنان فهماند كه در صورت تسليم شدن، به سبب پيمانشكني كشته خواهند شد. بر پايه گفته خود ابولبابه، وي هنوز گامي برنداشته بود كه احساس خيانت به خداوند و پيامبر(صلي الله عليه و اله) وجودش را فراگرفت و براي رهايي از عذاب وجدان، به جاي بازگشت از مأموريت و ارائه گزارش به رسول خدا، يكسره به مسجد رفت و خود را با طناب به ستوني بست و سوگند ياد كرد كه اجازه ندهد جز پيامبر(صلي الله عليه و اله) كسي او را از آن ستون بگشايد.[16]
پيامبر چون از ماجراي ابولبابه آگاه شد، فرمود: اگر او خود نزد من ميآمد، برايش آمرزش ميخواستم. ولي اكنون كه كارش به اين جا كشيده است، تا هنگامي كه خداوند او را نبخشايد، وي را از ستون نميگشايم.[17] سرانجام پس از شش[18]، هفت[19] يا 20 شبانه روز[20] آيه {يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تَخُونُوا اللهَ و الرَّسُولَ وَتَخُونُوا أَمَانَاتِكُم وَأَنتُم تَعلَمُونَ} (انفال/8، 27) نازل و توبه او پذيرفته شد.[21] در اين آيه، خداوند مؤمنان را از خيانت به خدا و رسولش پرهيز ميدهد.
به گزارش اُم سلمه، همسر رسول خدا، وي در سحرگاه، ايشان را خندان ديد. چون علت آن را پرسيد، پيامبر از قبولي توبه ابولبابه خبر داد. اُم سلمه با اجازه پيامبر(صلي الله عليه و اله) اين مژده را به ابولبابه داد. به دنبال آن، مردم به سوي ابولبابه هجوم آوردند تا او را از ستون بگشايند. وي به انجام اين كار جز به دست پيامبر قانع نشد.[22] بر پايه گزارشي، حضرت فاطمه3 براي گشودن او وارد مسجد شد. ولي ابولبابه به او نيز اجازه نداد[23] تا آنگاه كه پيامبر(صلي الله عليه و اله) براي گزاردن نماز صبح از خانه به مسجد آمد و او را از ستون گشود.[24] گويا از همين هنگام، اين ستون به نام توبه يا ابولبابه خوانده شد.[25]
ابن نجار از فردي به نام ثمامة بن اثال حنفي ياد ميكند كه در منطقه نجد به اسارت مسلمانان درآمد و در مدينه به همان ستون ابولبابه بسته شد. وي در پي آزاد شدنش از سوي رسول خدا مسلمان شد.[26]
ستون توبه از ستونهاي مهم و فضيلتمند مسجدالنبي است. به روايتي، پيامبر(صلي الله عليه و اله) بيشترين نمازهاي نافله خود را كنار اين ستون ميگزارد[27] و پس از نماز صبح كنار آن مينشست و تهيدستان و ناتوانان و كساني كه جايگاهي جز مسجد نداشتند، گرد ايشان مينشستند و ايشان تا طلوع آفتاب با آنان به گفتوگو ميپرداخت و آياتي را كه در آن شب بر وي نازل شده بود، بر آنها تلاوت ميكرد.[28] رفتار محبتآميز و كريمانه پيامبر با تهيدستان، آزردگي خاطر بزرگان و ثروتمندان را فراهم ساخت. آنها از او خواستند تا تهيدستان را از خويش دور كند. به گزارش برخي مفسران، آيه {وَلاَ تَطرُدِ الَّذِينَ يَدعُونَ رَبَّهُم بِالغَدَاةِ و العَشِيِّ} (انعام/6، 52) نازل شد و خداوند رسولش را از چنين كاري پرهيز داد. گويند رسول خدا گاه نزد اين ستون به اعتكاف ميپرداخت.[29] بر پايه روايتي، پيامبر هنگام اعتكاف، فرش يا تخت خويش را پشت ستون توبه قرار ميداد.[30]
بر پايه روايات، مستحب است زائر مدينه چهارشنبه تا جمعه در اين شهر اقامت كند و روزه بگيرد و روز چهارشنبه نمازش را نزد ستون توبه و روز جمعه نزد مقام نبي برابر ستون مخلّقه به جاي آورد.[31] همچنين گزاردن نماز[32]، عبادت و دعا[33] و تبرك جستن نزد اين ستون بسيار مستحب است.[34]
منابع
اخبار المدينه: ابن زباله (م.199ق.)، به كوشش صلاح عبدالعزيز السعودي، مركز بحوث و دراسات المدينه، 1424ق؛ اسباب النزول: الواحدي (م.468ق.)، قاهره، الحلبي و شركاه، 1388ق؛ امتاع الاسماع: المقريزي (م.845ق.)، به كوشش محمد عبدالحميد، بيروت، دار الكتب العلميه، 1420ق؛ البداية و النهايه: ابن كثير (م.774ق.)، به كوشش علي شيري، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1408ق؛ تاريخ و آثار اسلامي مكه مكرمه و مدينه منوره: اصغر قائدان، مشعر، 1372ش؛ حرمين شريفين: حسين قرهچانلو، تهران، امير كبير، 1362ش؛ الزيارة في الكتاب و السنه: جعفر سبحاني؛ سبل الهدي و الرشاد: محمد بن يوسف الصالحي (م.942ق.)، به كوشش عادل احمد و علي محمد، بيروت، دار الكتب العلميه، 1414ق؛ السرائر: ابن ادريس (م.598ق.)، قم، نشر اسلامي، 1410ق؛ السيرة الحلبيه: الحلبي (م.1044ق.)، بيروت، دار المعرفه، 1400ق؛ السيرة النبويه: ابن هشام (م.213/218ق.)، به كوشش السقاء و ديگران، بيروت، دار المعرفه؛ شرائع الاسلام: المحقق الحلي (م.676ق.)، به كوشش سيد صادق الشيرازي، تهران، استقلال، 1409ق؛ الطبقات الكبري: ابن سعد (م.230ق.)، بيروت، دار صادر؛ عمارة و توسعة المسجد النبوي الشريف عبر التاريخ: محمد حسن نادي، المدينة المنوره، 1416ق؛ الغدير: الاميني (م.1392ق.)، بيروت، دار الكتاب العربي، 1387ق؛ الكافي: الكليني (م.329ق.)، به كوشش علي اكبر غفاري، تهران، دار الكتب الاسلاميه، 1367ش؛ الكشاف: زمخشري (م.538ق.)، بيروت، دار الكتاب العربي، 1407ق؛ مجمع البيان: الطبرسي (م.548ق.)، بيروت، دار المعرفه، 1406ق؛ المزار الكبير: محمد بن المشهدي (م.610ق.)، به كوشش القيومي، تهران، نشر اسلامي، 1419ق؛ المغازي: الواقدي (م.207ق.)، به كوشش مارسدن جونس، بيروت، اعلمي، 1409ق؛ من لا يحضره الفقيه: الصدوق (م.381ق.)، به كوشش علي اكبر غفاري، قم، نشر اسلامي؛ موسوعة مرآة الحرمين الشريفين: ايوب صبري پاشا (م.1290ق.)، محمد حرب، قاهره، دار الآفاق العربيه، 1424ق؛ موسوعة مكة المكرمة و المدينة المنوره: احمد زكي يماني، مصر، مؤسسة الفرقان، 1428ق؛ النهايه: الطوسي (م.460ق.)، بيروت، دار الكتاب العربي، 1400ق؛ وفاء الوفاء: السمهودي (م.911ق.)، بيروت، دار الكتب العلميه، 2006م.
سيد محمود ساماني
[1]. حرمين شريفين، ص129.
[2]. وفاء الوفاء، ج1، ص267؛ موسوعة مكة المكرمه، ج1، ص246.
[3]. موسوعة مكة المكرمه، ج2، ص346؛ عمارة و توسعة المسجد النبوي، ص52-53.
[4]. عمارة و توسعة المسجد النبوي، ص54-56.
[5]. موسوعة مكة المكرمه، ج2، ص353.
[6]. حرمين شريفين، ص131.
[7]. نك: وفاء الوفاء، ج1، ص268.
[8]. موسوعة مكة المكرمه، ج2، ص423؛ عمارة و توسعة المسجد النبوي، ص70-71.
[9]. اخبار المدينه، ص102.
[10]. تاريخ و آثار اسلامي، ص203-206.
[11]. سبل الهدي، ج12، ص392؛ عمارة و توسعة المسجد النبوي، ص70-71.
[12]. شرائع الاسلام، ج1، ص210.
[13]. موسوعة مرآة الحرمين، ج3، ص235.
[14]. اخبار المدينه، ص102؛ موسوعة مكة المكرمه، ج2، ص423.
[15]. نك: مجمع البيان، ج5، ص100؛ وفاء الوفاء، ج2، ص41.
[16]. المغازي، ج2، ص509؛ السيرة النبويه، ج4، ص196-197؛ الطبقات، ج4، ص376.
[17]. السيرة النبويه، ج2، ص237؛ السيرة الحلبيه، ج2، ص664.
[18]. السيرة النبويه، ج2، ص237.
[19]. المغازي، ج2، ص509.
[20]. البداية و النهايه، ج4، ص137.
[21]. اسباب النزول، ص157؛ الكشاف، ج2، ص213؛ مجمع البيان، ج4، ص823.
[22]. السيرة النبويه، ج2، ص237.
[23]. امتاع الاسماع، ج10، ص273؛ وفاء الوفاء، ج2، ص41.
[24]. عمارة و توسعة المسجد النبوي، ص73.
[25]. السيرة النبويه، ج2، ص237؛ تاريخ و آثار اسلامي، ص192.
[26]. وفاء الوفاء، ج2، ص42.
[27]. وفاء الوفاء، ج2، ص42.
[28]. السيرة الحلبيه، ج2، ص664.
[29]. السرائر، ج1، ص652.
[30]. اخبار المدينه، ص102.
[31]. الكافي، ج4 ص558؛ النهايه، ص287؛ السرائر، ج1، ص652.
[32]. المزار، ص65.
[33]. من لا يحضره الفقيه، ج2، ص572.
[34]. الغدير، ج5، ص124؛ الزيارة في الكتاب و السنه، ص40.