تاجیکستان
کشوری مسلمان در جنوب شرقی آسیای مرکزی جمهوری تاجیکستان با وسعتی حدود 143100 کیلومتر مربع، از شمال و مغرب با ازبکستان، از شمال شرقی با قرقیزستان، از مشرق با جمهوری خلق چین، و از جنوب با افغانستان همسایه است. شهر دوشنبه پایتخت و پرجمعیت‌ترین شهر تاج
كشوري مسلمان در جنوب شرقي آسياي مركزي
جمهوري تاجيكستان با وسعتي حدود 143100 كيلومتر مربع، از شمال و مغرب با ازبكستان، از شمال شرقي با قرقيزستان، از مشرق با جمهوري خلق چين، و از جنوب با افغانستان همسايه است. شهر دوشنبه پايتخت و پرجمعيتترين شهر تاجيكستان است. اين كشور داراي چهار استان به نامهاي خجند، كولاب، قرقان تپه، و ولايت خودمختار بدخشان كوهي است.[1] (تصوير شماره14)
تاجيكها و ازبكها دو گروه عمده نژادي تاجيكستان را تشكيل ميدهند. تاجيكها حدود 80%، ازبكها حدود 15% و روسها و قزاقها هر كدام 1.1% از جمعيت 7728400 نفري (آمار اكتبر 2011م.) اين كشور را در بر ميگيرند. زبان رسمي اين كشور، فارسي با گويش تاجيكي است.
ورود مسلمانان به اين سرزمين در ميان سالهاي 50ق. تا اوايل دهه 130ق. با فتح مهمترين ولايات اين منطقه صورت گرفت و اسلام به تدريج در ميان مردم نفوذ كرد. امروزه حدود 90% از مردم تاجيكستان مسلمان هستند. از اين تعداد، حدود 85% سني و بيشتر حنفي مذهب هستند و حدود 5% شيعه اسماعيلياند كه بيشتر در بدخشان زندگي ميكنند. مذهب روسها نيز بيشتر مسيحي و ارتدكس است.[2]
در سدههاي پنجم و ششم پيش از ميلاد، اين منطقه جزئي از حكومت هخامنشيان بود. در سده چهارم پيش از ميلاد، اسكندر مقدوني با تصرف قلمرو هخامنشيان، بر تاجيكستان كنوني تسلط يافت. پس از اسكندر، دولتهاي سلوكي، يوناني باختر، تخارستان، كوشانيان، ساسانيان، هفتاليان، و خيونان بر اين منطقه چيره شدند.[3] در فاصله 261 تا 389ق. تاجيكستان بخشي از قلمرو سامانيان بود تا اين كه تركان قراخاني با تصرف بخارا، سامانيان را سرنگون كردند و بر آسياي مركزي تسلط يافتند. پس از تركان قراخاني (حك: 382-609ق.) تركان سلجوقي (حك: 431-590ق.) و خوارزمشاهي، مغولان و ازبكان شيباني (حك: 906-1007 ق.) و اشترخاني بر اين منطقه حكم راندند. در سده نوزدهم م. شمال تاجيكستان جزئي از خانات خوقند؛ و جنوب تاجيكستان بخشي از حكمراني بخارا بود. خانات بخارا به سال 1866م. و خانات خوقند به سال 1868م. زير سلطه روسيه تزاري درآمدند.[4]
پس از انقلاب اكتبر 1917م. نخست جمهوري خودمختار شوروي سوسياليستي تاجيكستان درون جمهوري شوروي سوسياليسي ازبكستان قرار داشت. به سال 1929م. جمهوري شوروي سوسياليستي تاجيكستان با الحاق ولايت خجند كه پيشتر بخشي از ازبكستان بود، رسماً ايجاد شد.[5] پس از فروپاشي شوروي به سال 1991م. تاجيكستان به استقلال دست يافت. كمي پس از استقلال، نبرد داخلي بين دولت زير حمايت مسكو و مخالفان اسلامگرا درگرفت و سرانجام اين نبرد به سال 1997م. پايان يافت.[6]
در اوايل و ميانه دهه 1920م. رژيم شوروي شعائر اسلامي را سخت محدود كرد. در دوران استالين و خروشچف، مبارزه براي نابودي اسلام و ديگر مذاهب به راه افتاد؛ ولي همچنان شعائر اسلامي در تاجيكستان رواج داشت. در اين دوره، شخصيتهاي مذهبي بازداشت شدند؛ كتابهاي مذهبي نابود شد؛ مدارس ديني منحل گشتند و تعليم مذهبي به خردسالان جرم محسوب شد. در اواخر دوران شوروي و اوايل دوران استقلال، جايگاه اسلام در اين كشور تغيير كرد. كوششهاي ضد اسلامي دولتي تقريباً از ميان رفت و حتي يك حزب مسلمان به نام حزب نوزايي اسلامي تأسيس شد.[7]
حجگزاري تاجيكستان: با توجه به تاريخ كوتاه تاجيكستان به عنوان كشوري مستقل، پيدا است كه پيشينه حجگزاري مسلمانان اين منطقه پيش از استقلال اين كشور، با پيشينه حجگزاري مسلمانان تركستان و ماوراء النهر مشترك است. در اين ميان، تاريخ ازبكستان به عنوان بخشي از منطقه تركستان، بيش از همه با تاريخ تاجيكستان شباهت دارد؛ زيرا در طول سالهاي بسيار، حكمرانان ازبكي شيباني و اشترخاني بر اين منطقه حكومت كردهاند و سالها پس از انقلاب اكتبر نيز تاجيكستان بخشي از جمهوري ازبكستان در اتحاد جماهير شوروي بوده است. بدين رو، پيشينه و تاريخ حجگزاري تاجيكستان دستكم تا هنگام جدا شدن تاجيكستان از ازبكستان به سال 1929م. با اين مناطق يكسان و همانند است.
با بررسي شرح حال بزرگان و عالمان سرزمينهايي چون بدخشان، خجند و... كه بخشي از تاجيكستان امروزي را تشكيل ميدهند، به افرادي بر ميخوريم كه در مسير حج مورد احترام حكمرانان عثماني قرار گرفته و يا در شهرهاي مكه و مدينه ساكن و مجاور شده و گاه نيز امامت مقام حنفي در مسجدالنبي را بر عهده گرفتهاند. بيت خجندي از خاندانهاي مشهور مدينه، از آن جمله است. الجلال محمد بن احمد حنفي ملقب به «مقبول رسول الله» نخستين فرد از اين خاندان است. وي به سال 766ق. به مدينه وارد شد. آوردهاند كه وي نخستين شخصي است كه امامت مقام حنفي در مسجدالنبي را عهدهدار گشت. واپسين فرد اين خاندان، حسن خجندي بود كه به سال 1182ق. وفات يافت.[8] شيخ شمس الدين خجندي (م.794ق.)[9]، ابراهيم بن جلال خجندي[10]، احمد بن طاهر خجندي (م. پيش از 880ق.)[11] و ابوالنور ابوالحسن خجندي[12] (م.871ق.) از ديگر عالمان اين منطقه هستند كه مجاور مدينه شدند. برخي چون البرهان ابواسحاق بن شمس خجندي (م.877ق.)[13] و محمد بن احمد شمس (ت 873ق.)[14] امامت مقام حنفي را نيز بر عهده گرفتند.
مسير اصلي كاروانهاي ماوراء النهر از جمله تاجيكستان، از درون ايران ميگذشت. اين مسير در بيشتر دوران حكومت صفويان، به دليل نبرد منطقه تركستان با اين حكومت، بسته بود. البته راه ايران در هنگام صلح به صورت موقت بر حاجيان اين منطقه گشوده ميشد. پس از صفويان نيز اين طريق همچنان يكي از راههاي اصلي حاجيان ماوراء النهر به شمار ميرفت.[15] حاجيان در اين مسير در پي عبور از ري، همدان و كرمانشاه به بغداد ميرسيدند و در آن جا منتظر قافلههاي كشورهاي ديگر ميماندند تا با هم به سوي مكه حركت كنند.[16]
مسير جايگزين راه ايران در دوران صفوي، طريق درياي خزر به سوي قلمرو عثماني بود. حاجيان پس از رسيدن به ساحل شرقي درياي خزر و عبور از عرض اين دريا و يا گذر از خانهاي شمال درياي خزر، به بندر آستاراخان و يا بندر دربند رسيده، از راه رود ولگا يا رود ترك و يا سفر از راه خشكي، به يكي از بنادر درياي سياه ميرفتند و سپس با كشتي به استانبول سفر ميكردند. اين حاجيان سپس به مصر يا شام رفته، با قافله ديگر حجاج همراه ميشدند. حاجيان در اين مسير مورد احترام حكمرانان عثماني بودند و همواره به دست كارگزاران اين دولت در مسير حج حمايت ميشدند.[17] سلطان سليمان قانوني، سلطان عثماني، با اميران و بزرگان اين منطقه روابطي دوستانه داشت. از آن جمله، درويش محمد بدخشاني است كه از راه استانبول به حج رفت.[18] مسير ديگري كه حاجيان اين منطقه را به جده ميرساند، راه بندر بمبئي بود. اين مسير نيز در دوران صفوي به دليل دوستي دولت هند با ايران، بسته بود.[19]
مشكل اصلي راه حاجيان ماوراء النهر، دشواري و خطرهاي آن بود؛ چرا كه حاجيان از سرزمينهاي بدون آبادي عبور ميكردند و با قبايل گوناگون تركمن كه گاه به غارت و برده بردن كاروانيان شهرت داشتند، برخورد ميكردند.[20]
در نيمه نخست سده نوزدهم م. اين منطقه زير سلطه امپراتوري بزرگ روس درآمد. با توجه به تأثير حج بر روحيه ضد استعماري حاجيان و انتشار گزارشهاي شورشها و اعتراضها در ميان آنها، روسها گاه به بهانههاي گوناگون همچون رواج بيماريهاي واگيردار، حج را ممنوع ميكردند.[21] حكومت نيز از دادن گذرنامه به حاجيان خودداري ميكرد و همين باعث ميشد كه حاجيان با رفتن به بندر ادسه و پرداخت هزينههاي گزاف، گذرنامه فراهم كرده، به سفر به سوي حجاز بپردازند.[22]
در اين دوران، دو راه عمده براي حاجيان آسياي ميانه وجود داشت. راه آسانتر و كوتاهتر، طريق شمال ماوراء النهر با عبور از درياي خزر بود. مسافران از راه بندر آستاراخان به سوي درياي سياه ميرفتند و يا خود را از راه بندر باكو يا بهرهگيري از راه آهن قفقاز، به بندر باتوم و سپس استانبول و مصر ميرساندند.[23] راه دوم اين حاجيان، عبور از افغانستان و رفتن به سوي بمبئي و سپس سفر دريايي در اقيانوس هند براي رسيدن به جده بود. حاجيان تركستاني به دليل دشواري گرفتن گذرنامه براي سفر از سرزمينهاي روسيه و عثماني، مسير دوم را ترجيح ميدادند.[24]
در دوران حكومت كمونيسم بر شوروي، به دليل سياست ضد ديني اين حكومت، حج بسيار كمرنگ شد و از هفتاد ميليون تن مسلمان شوروي تنها هفده تا بيست تن به حج مشرف ميشدند. همين افراد هم كساني بودند كه به عنوان ناظر در مساجد به استخدام «كا.گ. ب» درآمده بودند و در ايام حج و در دوران حكومت شوروي، كسي به عنوان حاجي واقعي وجود نداشت.[25]
با فروپاشي شوروي و استقلال تاجيكستان، اجراي مراسم ديني در اين كشور آزاد گشت و شمار زائران افزايشي بسيار يافت. اكنون سالانه حدود 5500 تن از اين كشور به حج اعزام ميشوند.[26] در برخي سالها شمار حاجيان اين كشور از سهميه كمتر گزارش شده است. هزينه حج به سال 2004م./1424ق. برابر با1530 دلار گزارش شده است.[27] اين هزينه به سال 2010م./1431ق. برابر با3191 دلار بود كه در سال 2011م./1432ق. به 3448 دلار افزايش يافت.[28] اين رقم، هزينه اسكان، تغذيه و حمل و نقل حاجيان را نيز شامل ميشود. خواستاران با رجوع به كميته دين تاجيكستان، ثبت نام كرده، از طريق دو شركت هواپيمايي سامان اير و تاجيك اير به مكه منتقل ميشوند.[29] طبق قانون دولت تاجيكستان، افراد زير 18 سال و بالاي 80 سال حق ثبت نام و سفر به حج را ندارند.[30]
حاجي در اين كشور از احترام و جايگاهي خاص برخوردار است. از ديرباز رسم بوده كه مردم صد كيلومتر به بيرون شهر رفته، به استقبال حاجي ميشتافتند و حتي لباس احرام او را چند تكه كرده، براي تبرك نزد خود نگاه ميداشتند. جشنهاي با شكوه استقبال كه در آن حاجي براي مسلمانان سخنراني كرده، ديدهها و شنيدههاي خود را بيان ميكند، از ديگر مراسم حج در اين كشور است.[31] حاجيان اين كشور سوغاتي همچون تسبيح، خرما، آب زمزم و كلاه سفيد همراه ميآورند.[32]
منابع
پژوهشي در باره مكتوبات تاريخي فارسي ايران و ماوراء النهر (صفويان، اوزبكان و امارات بخارا) همراه با گزيده مكتوبات: منصور صفت گل، نوبواكي كندو، توكيو، مؤسسه مطالعات زبانها و فرهنگهاي آسيا و افريقاـ دانشگاه مطالعات خارجي، 1385ش؛ تاجيكستان: دفتر مطالعات سياسي و بين المللي، تهران، وزارت امور خارجه، 1387ش؛ تاريخ المدينة المنوره (نصيحة المشاور): ابن فرحون (م.769ق.)، به كوشش شكري، بيروت، دار الارقم؛ تاريخ حجگزاري ايرانيان: اسرا دوغان، مشعر، 1389ش؛ التحفة اللطيفه: شمس الدين السخاوي (م.902ق.)، بيروت، دار الكتب العلميه، 1414ق؛ تحفة المحبين و الاصحاب: عبدالرحمن الانصاري (م.1195ق.)، به كوشش العرويسي، تونس، المكتبة العتيقه، 1390ق؛ جغرافياي تاريخي تاجيكستان: ايرج افشار (سيستاني)، انتشارات بين المللي الهدي، 1383ش؛ الحج قبل مئة سنه: يفيم ريزفان، بيروت، دار التقريب بين المذاهب الاسلاميه، 1419ق؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامي: زير نظر بجنوردي، تهران، مركز دائرة المعارف بزرگ، 1372ش؛ دائرة المعارف جهان نوين اسلام: جان ال اسپوزيتو، ترجمه و تحقيق: طارمي و ديگران، تهران، نشر كتاب مرجع، 1388ش؛ سياحت درويش دروغين در خانات آسياي ميانه: آرمينيوس وامبري، ترجمه: خواجه نوريان، تهران، علمي و فرهنگي، 1374ش؛ مقالات تاريخي: رسول جعفريان، قم، دليل ما، 1387-1388ش؛ ميقات حج (فصلنامه): تهران، حوزه نمايندگي ولي فقيه در امور حج و زيارت؛ نيمي ز تركستان نيمي ز فرغانه (گامي در بازشناسي تركمنستان، تاجيكستان و ازبكستان): مهدي سيدي، مشهد، نشر حميم، 1371ش.
www.state.gov
http://news.tj
منصور رمضانخاني
[1]. جغرافياي تاريخي تاجيكستان، ص41؛ تاجيكستان، ص13.
[3]. جغرافياي تاريخي تاجيكستان، ص32-33.
[4]. نك: نيمي ز تركستان نيمي زفرغانه، ص21-197؛ جغرافياي تاريخي تاجيكستان، ص33-35، 61-71.
[5]. جغرافياي تاريخي تاجيكستان، ص35؛ نيمي ز تركستان نيمي ز فرغانه، ص195-197.
[6]. جغرافياي تاريخي تاجيكستان، ص112-113.
[7]. دائرة المعارف جهان نوين اسلام، ج2، ص43-44، «تاجيكستان».
[8]. تحفة المحبين، ص207-209.
[9]. تاريخ المدينه، ص193-194.
[10]. التحفة اللطيفه، ج1، ص67.
[11]. التحفة اللطيفه، ج1، ص109.
[12]. التحفة اللطيفه، ج2، ص292.
[13]. التحفة اللطيفه، ج1، ص83.
[14]. التحفة اللطيفه، ج2، ص430-431.
[15]. مقالات تاريخي، دفتر17، ص104، «راه حج نماد تمدن و پيوند ملل اسلامي».
[16]. تاريخ حجگزاري ايرانيان، ص33-34.
[17]. ميقات حج، ش54، ص177، «حجاج تركستان».
[18]. www.frmtr.com/tarih-ve-inkilap-tarihi/685187-osmanli-ozbek-siyasi-iliskileri-1530-1555-a.html.
[19]. پژوهشي در باره مكتوبات تاريخي، ص118.
[20]. سياحت درويش دروغين، ص31.
[21]. الحج قبل مئة سنه، ص19؛ ميقات حج، ش55، ص201، «حجاج تركستان».
[22]. ميقات حج، ش55، ص195-196، «حجاج تركستان».
[23]. الحج قبل مئة سنه، ص19، 265-266.
[24]. الحج قبل مئة سنه، ص18.
[25]. ميقات حج، ش15، ص193-194، «حجگزاري در تاجيكستان».
[26]. www.news.tj/en/news/saudi-arabia-increases-tajikistan-s-hajj-quota-500.
[27]. با كاروان صفا در سال 82، ص137.
[28]. www.news.tj/en/news/saudi-arabia-increases-tajikistan-s-hajj-quota-500.
[29]. www.en.trend.az/regions/casia/tajikistan/1942868 .html.
[30]. ww.farsnews.com/newstext.php?nn=8909021388, www.en.trend.az/regions/casia/tajikistan/1920135.html.
[31]. ميقات حج، ش15، ص194، «حجگزاري در تاجيكستان».
[32]. اسناد موجود در دانشنامه.