چرا امام سجاد، حج را بر جهاد ترجیح دادند؟
امام آنقدر مظلوم است و در فشار، که نمیتواند بگوید این سلسله، حاکمان فاسدی هستند که تمام مردان طایفه مرا از پدر، برادر، عمو و فرزندان آنان را کشتهاند، حالا نیز فکر کشورگشایی در سر میپرورانند که ربطی به جهاد اسلامی ندارد.
به گزارش گروه دين و انديشه پايگاه اطلاع رساني حج، دوران امام سجاد، دوران سختي بود كه شايد نتوان سختي آن دوران را با هيچ بيان يا فيلمي به تصوير كشيد. امام سجاد در اوج خفقاني بود كه حتي نميتوانست به طور علني، سلامي بر پدر و برادران و عموهاي شهيدش بنمايد تا به عنوان زيارتنامه از ايشان نقل شود.
در دوره امام سجاد (ع)، مردم آنقدر فريب تبليغات حكومت را ميخوردند كه گويي در غار اصحاب كهف به سر ميبردند و از امام سجاد ميخواستند كه به دنبال آنان و براي جهاد در ركاب آنان اقدام كند و به جاي حج، به جبهههاي جنگ برود. در پاسخ به سوال شما به يك روايت استناد ميكنم: از حضرت امام صادق نقل شده است كه: عباد بصري، حضرت سجاد را در راه مكه ديد و به او گفت: اي عليبن الحسين، جهاد و سختي آن را رها كردهاي و بر حج و راحتي آن روي آوردهاي؟ در حالي كه خداي تعالي ميفرمايد: «إِنَّ اللّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالإِنجِيلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللّهِ فَاسْتَبْشِرُواْ بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُم بِهِ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ» (توبه، ۹/۱۱۱) خدا جان و مال اهل ايمان را به بهاي بهشت خريداري كرده كه آنها در راه خدا جهاد كنند كه دشمنان دين را به قتل برسانند و يا خود كشته شود، اين وعده قطعي خداوند و عهدي است كه در تورات و انجيل و قرآن ياد فرموده و از خدا باوفاتر به عهد كيست؟ اي اهل ايمان شما به خود در اين معامله بشارت بدهيد كه اين معاهده با خدا به حقيقت سعادت و فيروزي بزرگي است.
حضرت سجاد در جواب عباد بصري فرمود: آيه را تمام كن و او خواند: « التائبون العابدون الحامدون السائحون الراكعون الساجدون الآمرون بالمعروف والناهون عن المنكر والحافظون لحدود الله وبشر المؤمنين (توبه، ۹/۱۱۲)؛ بدانيد كه پشيمانان از گناه، خداپرستان، حمد و شكر نعمتگذاران، روزهداران، نماز را با خضوع گذاران، امر به معروف و نهي از منكركنندگان و نگهبانان حدود الهي و مومنان را بشارت ده. حضرت فرمودند: «إذا رأينا هؤلاء الّذين هذه صفتهم فالجهاد معهم أفضل من الحج؛ ۱ هنگامي كه افرادي را ديديم با اين ويژگيها جهاد با ايشان از حج برتر است؟»
اين محقق تاريخ اسلام افزود: عباد بصري، فردي است كه فريب تبليغات فراوان حكومت بنياميه را خورده كه پيوسته مردم را به جهاد ترغيب و جهاد را نيز به معناي جنگيدن با دشمن جلوه داده و همگان را به آن تشويق ميكردهاند. به گونهاي كه وي به حضرت سجاد اعتراض ميكند كه چرا تو سختي جهاد را وانهادهاي و راحتي حج را برگرفتهاي؟
امام آنقدر مظلوم است و در فشار، كه نميتواند بگويد اين سلسله، حاكمان فاسدي هستند كه تمام مردان طايفه مرا از پدر، برادر، عمو و فرزندان آنان را كشتهاند، حالا نيز فكر كشورگشايي در سر ميپرورانند يا ميخواهند بر بحرانهاي داخلي خود سرپوش بگذارند و ساير مخالفان داخلي خود را سركوب كنند كه هيچكدام ربطي به جهاد اسلامي ندارد.
امام نميتواند به او بگويد، جهاد، غير از قتال و كارزار است و اساس دين بر تبليغ و بيدار كردن فطرت است. به هر حال، چون گفتن اين كه متوليان حكومت، انسانهاي فاسدي هستند، براي حضرت سجاد هزينه سنگيني دارد و از سوي ديگر، عباد بصري نيز هنوز بعد از شهيد شدن امام حسين و يارانش به دست يزيديان، انتظار دارد كه امام مانند يك سرباز، در جبهه آنان قرار بگيرد و از آنان دفاع كند، با يك جمله كوچك به او ميفرمايد: « دنباله آيه را بخوان تا معلوم شود مؤمناني كه خداوند تلاش مالي و بدني آنان را ميخرد و به آنان بهشت ميدهد، هر اسلحه بر دوشي نيست كه عربده ميكشد و خون بيگناهان را ميريزد و مسلمان را روانه سياهچالهاي حجاج ميكند، بلكه آنان مؤمناني هستند كه پيوسته توبه كننده، پيوسته اهل عبادت و نيايش خداوند، پيوسته در حال روزه و ركوع و سجود، آناني كه واقعا به كارهاي معروف و پسنديده دستور ميدهند و از كارهاي زشت و ناپسند باز ميدارند و حدود و مقررات الهي را كاملا حفظ مينمايند، نه انسانهاي هرزهاي كه هر سخن نادرستي از دهنشان خارج ميشود و به كارهاي ناپسند فرمان ميدهند و از كارهاي خوب، باز ميدارند.
چون خفقان حاكم اجازه نميدهد كه امام سجاد اين توضيحها را براي عباد بصري بدهد و عباد، شيفته تبليغات يزيديان شده كه ميگويند بايد دين را گسترش داد، بايد مخالفان داخلي را سركوب كرد، زيرا اينان عليه اميرالمومنين! يزيد يا مروان يا حجاج قيام كردهاند و به آنان التزام عملي ندارند، امام مجبور ميشوند به طور رمزي، جملهاي بگويند كه آيندگان، شرايط او را درك كنند و بدانند كسي كه اجازه ندارد براي پدرش زيارتنامه بخواند، حتماً اجازه ندارد جهاد اسلامي و شرايط آن را تشريح كند.