الجامع اللطیف...
کتابی در تاریخ محلی مکه، نوشته محمد جارالله بن محمد بن ابی‌بکر مکّی مخزومی مشهور به ابن ظَهیره (م. 986ق.) این کتاب که نام کامل آن الجامع اللطیف فی فضل مکة و أهلها و بناء البیت الشریف است، از منابع متأخر تاریخ محلی مکه (ص12) و موضوع اصلی
كتابي در تاريخ محلي مكه، نوشته محمد جارالله بن محمد بن ابيبكر مكّي مخزومي مشهور به ابن ظَهيره (م. 986ق.)
اين كتاب كه نام كامل آن الجامع اللطيف في فضل مكة و أهلها و بناء البيت الشريف است، از منابع متأخر تاريخ محلي مكه (ص12) و موضوع اصلي آن، فضيلتهاي مكه است؛ هر چند به موضوعاتي ديگر مانند اميران مكه نيز پرداخته است. (ص245)
ابن ظهيره تاريخنگار و فقيه ساكن مكه و مدرّس مسجدالحرام بوده است. او فقه و ديگر دانشهاي ديني را نزد دانشوران و فقيهان مكه مانند محمد نجمي و احمد بن عبدالغفار مالكي آموخت.[1] جز اين كتاب و مجموعه فتاوا[2]، كتابي ديگر از او ياد نشده است. او و اعضاي خاندانش را قرشي و نيز مخزومي لقب دادهاند[3]؛ زيرا به وليد بن مغيرة بن عبدالله بن عمر بن مخزوم قرشي نسب ميبرند.[4] عنوان «ابن ظهيره» نيز از دوران يكي از نياكان نويسنده به نام عطية بن ظهيرة بن مرزوق قرشي مخزومي مكّي (م.647ق.) براي اين خاندان مانده است.[5] در باره تاريخ وفات وي در منابع تفاوت ديدگاه به چشم ميخورد. برخي تاريخ وفات او را 960ق. دانسته[6] و بعضي تنها از زنده بودنش در اين سال سخن گفته[7] و بيشتر منابع معاصر تاريخ وفات او را 986ق. دانستهاند.[8]
اهميت و روش: ابن ظهيره در خطبه كتاب، با قدرداني از آثار پيشين، كاستيهايي همانند درازسخني، حجم فراوان، و بينظمي در چينش مطالب را در آنها به نقد كشيده و ادعا نموده كه كتاب او از اين كاستيها پيراسته است. (ص12-13) الجامع اللطيف افزون بر اختصار نسبت به آثار كهن اخبار مكه، تمايزهاي ديگر نيز دارد. نويسندگان پيشين، مانند ازرقي (م.250ق.) و فاكهي (م. به احتمال 272-279ق.) بيشتر به گزارش اخبار بسنده ميكردند و به بحث نقادانه در آنها نميپرداختند؛ اما ابن ظهيره در بسياري از موارد، سخنان متعدد را نقد و نظريهاي را تقويت ميكند (براي نمونه: ص26-27، 130) يا گزارشها و آراي گوناگون را با يكديگر سازش ميدهد (براي نمونه: ص36، 111، 178) و حتي به پرسشهاي پوشيده پاسخ ميگويد؛ چنانكه هنگام نقل روايات ضعيف، توضيح ميدهد كه به سخن علما، عمل به روايات ضعيف در زمينه فضيلتها جايز است. (براي نمونه: ص126) منابع مهم پسين در موضوع مكه به اثر او استناد كردهاند.[9] تأليف اين كتاب در سال 950ق. به پايان رسيده است. (ص284)
ابن ظهيره از منابع پرشمار بهره برده است؛ از جمله: اخبار مكه ازرقي (ص35-36، 43)، اخبار مكه فاكهي (ص58، 69، 82)، صحيح مسلم (م.261ق.) (ص166، 301)، مناسك ابن جماعه (م.819ق.) (ص35، 44، 47، 125)، شفاء الغرام فاسي (م.832ق.) (ص67، 79، 88)، و آثار ابنحجر. (م.853ق.) (ص49، 58، 86) شماري از منابع ابن ظهيره مانند اخبار مكه ابن شَبّه (م.262ق.) (ص32) و كتاب الوصل و المني في بيان فضل مني نوشته مجدالدين فيروزآبادي شيرازي (م.718ق.) (ص292) اكنون موجود نيستند.
محتواي كتاب: موضوع كتاب، جز مقدمه آنكه در باره فضيلت دانش و علمآموزي است (ص15-22)، همان مباحث آثار پيشين است كه با اختصار و چينشي ديگر سامان يافتهاند و گاه به مناسبت، مباحث ديگر نيز بازگفته شده است؛ همچون: فلسفه احكام (ص141)، فقه و مناسك حج (ص30، 42-43)، تفسير روايات متشابه يا دشوارياب (ص23، 33، 99)، پرسش و پاسخ در موضوعات گوناگون همانند علوم قرآني (ص25، 113، 117) و عقيدتي و كلامي (ص29، 40)، تحليل نحوي برخي روايات (ص83)، و آگاهيهاي روزگار نويسنده (ص109-110). با اين حال، محور مباحث كتاب، كعبه است؛ زيرا از كعبه آغاز ميشود (ص23) و به اشياء و مكانهاي پيرامون آن ميرسد.
ابن ظهيره مطالب كتاب را به چند دسته تقسيم نموده و هر يك را با عنواني ويژه خوانده است. براي مثال، بيشتر مباحث اصلي را با عنوان «مطلب» (براي نمونه: ص25-27)، مباحث فقهي را با عنوان «فرع» و «فروع» (ص30، 42، 45، 103، 120-121) و گاه با عنوان «مطلب» يا «مطلب مهم» (ص37)، مباحث كناري را با عنوان «استطراد» (ص33، 78، 133، 162، 205، 240)، و نظر خود را با تعبير «اقول» (ص32-33، 36، 86) آورده است.
عناوين فصلهاي دهگانه كتاب عبارتند از: 1. كعبه. 2. آيات و روايات در عظمت و فضيلت كعبه. 3. نوسازي و بازسازيهاي كعبه. 4. پوششهاي كعبه. 5. فضيلت كعبه و نگريستن به آن. 6. مكه و فضيلت آن. 7. حرم و فضيلت و حرمت آن. 8. فضيلت مردم مكه. 9. چاه زمزم. 10. اميران مكه. «خاتمه» كتاب كه در بخشي جداگانه سامان يافته، به معرفي مكانهاي مقدس و خانههاي محترمي ميپردازد كه در مكه شايان زيارت هستند؛ همچون: محل تولد پيامبر (ص) (ص285)، خانه حضرت خديجه3 يعني محل تولد فرزندان پيامبر (ص) كه «مولد فاطمه» نيز خوانده ميشود (ص286، 287)، مساجد مشهور (ص290-297)، كوههاي مبارك مكه (ص297-303)، و مقابر شايسته زيارت همانند آرامگاه معلات يا قبرستان ابوطالب. (ص303- 316)
نويسنده ذيل موضوعات اصلي كتاب، گاه به مباحث گوناگون تاريخي، جغرافيايي، سنن، آداب، و احكام فقهي پرداخته است؛ همچون: تغيير قبله مسلمانان (ص23-35، 67-75، 80-88)، معطر نمودن كعبه (ص99-104)، آن چه در كعبه ميآويخته و ميگذاشتهاند (ص105-107)، پيشينه كليدداري و پردهداري كعبه از روزگار پيش از اسلام تا دوران نويسنده كه در آن هنگام بر عهده نوادگان شيبة بن عثمان بن ابيطلحه (م.59ق.) بوده است (ص107-110)، مقام ابراهيم و فضيلت و آداب و سنن آن (ص36، 37)، جايگاه معنوي و صفات و اندازه ظاهري (ص130) و پيشينه حجرالاسود و برخي روايات و سنن مربوط به آن همچون استلام (ص38-43)، ركن يماني (ص43-46) و ملتزم و مستجار و جايهاي ديگر كعبه و نزديك آن (ص46-67)، مقام معنوي طوافكنندگان، نماز طواف و آيات و روايات و مسائل فقهي آن (ص113-125)، مساحت مطاف و نمازگاه پيامبر (ص) (ص125-130)، علائم و حكم فقهي حرم (ص153-162)، نوسازيهاي آن (ص49-50)كه شامل مباحث مربوط به دوره زندگاني نويسنده نميشود، بازسازيهاي كعبه (ص67-99)، نسب پيامبر اسلام (ص) (ص205-208)، نسب و ويژگيهاي ظاهري عشره مبشّره (208- 218)، پيشينه زمزم و فضيلتها و خواص (ص223-224، 226-236) و نامها (ص236-237) و آداب شرب آن (ص238-239)، و يادي از ابراهيم و اسماعيل8 به مناسبت موضوع زمزم همراه مبحثي روايي و تاريخي در باره فرد «ذبيح». (ص224-225)
ابن ظهيره، به گفته خود، مطالب بخش اميران مكه را كه از مهمترين مطالب كتاب است، از كتاب شفاء الغرام فاسي برگرفته و تلخيص كرده و آگاهيهاي دوره بعد را به آن افروده است. (ص245) فاسي در معرفي اميران مكه تا 829ق. و ابن ظهيره تا 950 (ص284) پيش رفتهاند.[10] فهرست اميران مكه و تاريخ حكمراني آنان به گزارش وي از اين قرار است: سيد بركات بن حسن (829-845ق.)، سيد علي بن حسن (845-846ق.)، سيد ابوالقاسم بن حسن (846-850ق.)، سيد بركات بن حسن (850-859ق.)، سيد محمد بن بركات (859-903ق.)، سيد بركات بن محمد بن بركات (903-907ق.)، سيد هزاع بن محمد بن بركات (ذيحجه 907ق. تا نيمه رجب همان سال)، سيد بركات بن محمد بن بركات (907-908ق.)، سيد جازان بن محمد بن بركات (908-909ق.)، سيد حميضة بن محمد بن بركات (909-910ق.)، سيد قايتباي بن محمد بن بركات (910-918ق.)، سيد بركات بن محمد بن بركات (21 صفر 918ق. تا شعبان همين سال)، فرزند او سيد ابونمي كه از آن پس تا سال931ق. در حكمراني شريك او بود، سيد ابونمي بن بركات (931-946ق.) و فرزند او سيد احمد كه از سال 947ق. شريك او در حكمراني گشت. (ص278-284)
از اين بخشِ كتاب، جز نام اميران مكه، آگاهيهاي سودمند ديگر نيز ميتوان به دست آورد؛ همچون: به ولايت رسيدن طُغتكين برادر صلاح الدين يوسف به سال 581ق. و منع او از گفتن «حي علي خير العمل» در اذان مسجدالحرام (ص269)[11] كه نشان ميدهد در آن هنگام، شيعيان در مكه فراوان بوده و نفوذي چشمگير داشتهاند.
چاپها: فردينال ووستنفلد (H.F. Wustenfeld) خاورشناس آلماني، نخستين بار گزيدهاي كوتاه از الجامع اللطيف را در جلد دوم مجموعه المنتقي من اخبار ام القري (Die chroniken der stadt Mekka) به سال 1858م. در لايپزيك چاپ كرد. او مقدمه ابن ظهيره و گزيدههايي از بابهاي هفتم و هشتم و دهم الجامع اللطيف را كه شامل گزارشهايي از گنبدهاي مسجدالحرام و اميران مكه است، در اين جلد آورده است.[12] اين چاپ در لبنان به سال 1964م. افست شد. صورت كامل كتاب بارها چاپ و افست شده است؛ از جمله به سالهاي 1921 و 1938م. در مصر (مطبعة عيسي البابي الحلبي)، 1972م. در لبنان (انتشارات دارالفكر) و مكه (الثقافيه) و ديگر بار در لبنان به سال 1973م. (المكتبة الشعبيه).
علي عمر به سال 2002م. كتاب را با بهرهگيري از نسخه چاپي مطبعه عيسي حلبي و نسخه خطي دار الكتب المصريه تصحيح كرد. اين تصحيح نخستين بار به سال 2003م. در المكتبة الثقافية الدينيه در قاهره به چاپ رسيد. كتاب داراي خطبه، مقدمه، خاتمه و 10 باب در 346 صفحه است كه 30 صفحه واپسين آن به فهرستها اختصاص يافته و در قطع وزيري چاپ شده است. علي عمر كوشيده است كه در پانوشتهاي كتاب، منابع مطالب را به دست دهد؛ اما بسياري از آنها را به إخبار الكرام بأخبار المسجدالحرام* نوشته احمد بن محمد اسدي (م.1066ق.) بازگردانده كه دهها سال پس از الجامع اللطيف نگارش يافته است.
منابع
اخبار الكرام باخبار المسجدالحرام: احمد بن محمد الاسدي (م.1066ق.)، به كوشش حافظ غلام، هندوستان، دار الصحوه، 1985م؛ الاعلام:الزركلي (م.9689ق.)، بيروت، دار العلمللملايين، 1997م؛ افادة الانام: عبدالله بن محمد الغازي (م.1365ق.)، به كوشش ابن دهيش، مكه، مكتبة الاسدي، 1430ق؛ التاريخ و المؤرخون بمكه: محمد الحبيب الهيله، مكه، الفرقان، 1994م؛ شفاءالغرام:محمد الفأسي (م.832ق.)، بهكوششمصطفيمحمد،مكه، النهضةالحديثه، 1999ق؛ العقدالثمينفيتاريخالبلدالامين:محمد الفأسي (م.832ق.) بهكوششفؤادسير،مصر، الرساله، 1406ق؛ الكنيوالالقاب:شيخعباسالقمي (م.1359ق.)، تهران، مكتبةالصدر، 1368ش؛ لحظ الالحاظ بذيل طبقات الحفاظ: محمد بن فهد مكي (م.871ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربي؛ المختصر من كتاب نشر النور: عبدالله مرداد (م.1343ق.)، به كوشش محمد سعيد و احمد علي، جده، عالم المعرفه، 1406ق؛ معجم المطبوعات العربيه: اليان سركيس، قم، مكتبة النجفي، 1410ق؛ معجم ما كتب في الحج و الزياره: عبدالجبار الرفاعي، تهران، مشعر، 1427ق؛ وسام الكرم في تراجم ائمة و خطباء الحرم: يوسف بن محمد الصبحي، بيروت، دار البشائر الاسلاميه، 1424ق.Die chroniken der stadt Mekka: Heinrich Ferdinand Wuestenfeld, II, Auszugeaus, lipzig, 1859.
ابراهيم احمديان
[1]. المختصر من كتاب نشر النور، ص151؛ معجم المطبوعات، ج1، ص150.
[2]. نك: وسام الكرم، ص149؛ الاعلام، ج6، ص239.
[3]. الاعلام، ج6، ص239؛ ج7، ص48.
[4]. لحظ الالحاظ، ص253.
.[5] العقد الثمين، ج6، ص107.
[6]. الاعلام، ج6، ص239.
[7]. الكني و الالقاب، ج1، ص345؛ معجم المطبوعات، ص150.
[8]. المختصر من كتاب نشر النور، ص151؛ معجم ما كتب في الحج، ص88؛ التاريخ و المؤرخون، ص236؛ وسام الكرم، ص149.
[9]. براي نمونه: اخبار الكرام، ص57؛ افادة الانام، ج2، ص10؛ ج3، ص32؛ ج6، ص392.
[10]. شفاء الغرام، ج2، ص275-359.
[11]. قس: شفاء الغرام، ج2، ص340.
[12]. اخبار مكه، وستنفلد، ج2، ص325-344.